ارزیابی منازعه هند و پاکستان از منظر منافع ملی ایران
رضا رحمتی: اختلافات اخیر میان هند و پاکستان در پی حمله تروریستی در منطقه پهلگام کشمیر در ۲۳ آوریل ۲۰۲۵ آغاز شد. در این حمله ۲۷ نفر از جمله ۲۵ گردشگر هندو، یک گردشگر مسیحی و یک مسلمان محلی کشته شدند. گروه شبهنظامی «جبهه مقاومت» (The Resistance Front) مسؤولیت این حمله را بر عهده گرفت. هند این گروه را وابسته به پاکستان میداند؛ از این رو اسلامآباد را به حمایت از تروریسم متهم کرد. در پاسخ، هند ۷ مه ۲۰۲۵ عملیات نظامی «سیندور» را آغاز کرد و با حملات هوایی و موشکی به ۹ هدف در پاکستان و کشمیر تحت کنترل پاکستان، زیرساختهای مرتبط با گروههای شبهنظامی مانند لشکر طیبه و جیش محمد را هدف قرار داد. هند این حملات را «دقیق و محدود» توصیف کرد. پاکستان این را «اقدام به جنگ» خواند و اعلام کرد در پاسخ، 5 جنگنده هندی را سرنگون کرده و به مواضع نظامی آن کشور حمله کرده است. در این درگیریها، در پاکستان دستکم ۲۶ نفر در کشته و ۴۶ نفر زخمی شدند. این تنشها منجر به اقدامات دیپلماتیک و اقتصادی متقابل شد؛ از جمله تعلیق معاهده آبهای سند، اخراج دیپلماتها، بستن حریم هوایی و توقف تجارت دوجانبه. جامعه بینالملل از جمله سازمان ملل، ایالات متحده و چین، خواستار خویشتنداری و کاهش تنشها شدند. با توجه به تاریخچه درگیریهای هند و پاکستان بر سر کشمیر و وضعیت کنونی، نگرانیها از احتمال وقوع جنگی گسترده میان 2 کشور هستهای افزایش یافت.
به طور کلی منازعه هند و پاکستان، بویژه پیرامون مساله کشمیر، یکی از کانونهای تنش مستمر در جنوب آسیاست که پیامدهای امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیک برای منطقه دارد. از منظر منافع ملی ایران، این منازعه چند بُعد مهم دارد که نیازمند توجه و دقت بسیار است.
1- امنیت منطقهای و تهدید بیثباتی در همسایگان شرقی
ایران با هر 2 کشور هند و پاکستان روابط مهمی دارد و بیثباتی در این منطقه میتواند به گسترش ناامنی، افراطگرایی و تروریسم در مرزهای شرق ایران بویژه در استان سیستانوبلوچستان منجر شود. ثبات در پاکستان برای ایران از اهمیت راهبردی برخوردار است، زیرا ناامنی در پاکستان ممکن است به مناطق مرزی ایران سرایت کند. در حقیقت همین موضوع سبب شد وزیر امور خارجه ایران در اوج تنش دیپلماتیک و سیاسی بین این 2 کشور عازم پاکستان و سپس هند شود. ایران هرگز نمیتواند وضعیت ناامنی در همسایه شرقی خود را با توجه به تاریخ دیرینه مناسبات فرهنگی تحمل کند.
2- موازنه در روابط با هند و پاکستان
ایران تلاش کرده است توازن را در روابط خود با هر 2 کشور حفظ کند. هند شریک اقتصادی و انرژی مهمی برای ایران است (بویژه در پروژه بندر چابهار)، در حالی که پاکستان همسایه مسلمان و دارای پیوندهای فرهنگی و مذهبی نزدیک با بخشهایی از جمعیت ایران است. منازعه 2 کشور میتواند ایران را در موقعیت دشواری برای حفظ این توازن قرار دهد. البته ایران هیچگاه خود را در وضعیت انتخاب بین این 2 کشور قرار نخواهد داد. برای ایران هم هند و هم پاکستان از اولویتهای استراتژیک برخوردارند.
3- تأثیر بر پروژههای منطقهای و کریدورهای ترانزیتی
درگیری هند و پاکستان میتواند پروژههایی مانند کریدور شمال-جنوب (INSTC) و بندر چابهار را که با همکاری ایران و هند در حال توسعه است، تحت تأثیر قرار دهد. این پروژهها برای ایران فرصتی جهت افزایش نقش ژئوپلیتیک و درآمدزایی ترانزیتی است و هر گونه ناامنی منطقهای میتواند پیشبرد آنها را مختل کند. پروژههای کریدور شمال - جنوب (INSTC) و بندر چابهار از مهمترین ابتکارهای ژئوپلیتیک و اقتصادی ایران در راستای اتصال به بازارهای منطقهای و جهانی هستند.
- کریدور شمال - جنوب (INSTC) مسیر حملونقل چندوجهی است که ایران را از طریق بندرعباس و شبکه ریلی به کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز، روسیه و نهایتاً اروپا متصل میکند. این مسیر، جایگزین اقتصادیتری برای مسیرهای سنتی نظیر کانال سوئز به شمار میرود.
- بندر چابهار نیز به عنوان تنها بندر اقیانوسی ایران، نقطه اتصال راهبردی هند به افغانستان، آسیای مرکزی و فراتر از آن است و در رقابت با بندر گوادر پاکستان (که تحت کنترل چین توسعه یافته) عمل میکند. هند در توسعه زیرساختها و سرمایهگذاری در این بندر نقش کلیدی دارد.
درگیری میان هند و پاکستان به چند صورت میتواند بر این پروژهها تأثیر منفی بگذارد.
نخست - کاهش همکاری اقتصادی هند با منطقه
در شرایط تنش بالا، هند ممکن است منابع مالی و تمرکز استراتژیک خود را از پروژههای توسعهای به هزینههای نظامی و امنیتی منتقل کند. این مساله میتواند موجب تعویق یا کاهش سرمایهگذاریهای هند در پروژههایی مانند چابهار شود.
دوم - انسداد یا ناامنی در مسیرهای ترانزیتی
اگر جنگ یا تنشهای نظامی گسترش یابد، مسیرهای تجاری در منطقه از جمله مسیر چابهار – افغانستان ممکن است با تهدید امنیتی مواجه شود. این ناامنی، اعتماد سرمایهگذاران و شرکای بینالمللی به کارایی این مسیر را کاهش میدهد.
سوم - افزایش رقابت ژئوپلیتیک در منطقه
درگیری هند و پاکستان موجب افزایش نفوذ چین در پاکستان میشود (از طریق کریدور اقتصادی چین – پاکستان یا CPEC) و عملاً تعادل منطقهای را به نفع پکن و اسلامآباد تغییر میدهد. این شرایط میتواند جایگاه چابهار را به عنوان گره رقیب گوادر را تضعیف کند.
چهارم - تضعیف نقش ایران در نظم منطقهای جدید
اگر ایران نتواند از ظرفیتهای خود برای میانجیگری یا توسعه همکاریهای منطقهای استفاده کند، ممکن است در نظم ژئواقتصادی آینده جنوب آسیا جایگاه خود را از دست بدهد و در حاشیه قرار گیرد.
4- نزدیکی بیشتر پاکستان به چین
ایران به صورت غیرمستقیم در رقابت منطقهای میان چین-پاکستان و هند نقش دارد. افزایش تنش میان هند و پاکستان ممکن است به تقویت وابستگی پاکستان به چین بینجامد و نفوذ ایران در پروژههای منطقهای را کاهش دهد. بنابراین به صورت خودکار تسری ناامنی در شبهقاره میتواند الگوها یا انتخابهای امنیتی پاکستان به عنوان همسایه ایران را تحت تاثیر قرار دهد و این موضوع طبیعتا اولویتهای امنیتی ایران را نیز دستخوش تغییر میکند. در مجموع، منافع ملی ایران در تنشزدایی، حفظ توازن در روابط با 2 طرف و تلاش برای ثبات در منطقه نهفته است. موضع بیطرفانه و حمایت از گفتوگو و حلوفصل مسالمتآمیز منازعه، بیشترین همسویی را با منافع راهبردی ایران دارد. ایران نباید وارد بازی تقابل هند -پاکستان شود اما میتواند با اتخاذ سیاست «بیطرفی هوشمندانه» و بهرهگیری از دیپلماسی منطقهای، ابزارهای اقتصادی و ظرفیتهای سازمانی، نقش میانجی صلح و تأمینکننده ثبات را ایفا کند؛ نقشی که هم با منافع ملیاش همراستاست، هم اعتبار منطقهایاش را تقویت میکند.