نمایش یا رفع نیاز؟
علی دارابی: در اتفاقی کمسابقه و حتی بیسابقه در فوتبال ایران، باشگاه استقلال تهران با کلارنس سیدورف، اسطوره هلندی فوتبال جهان به توافق رسید تا او به عنوان مشاور ورزشی مدیرعامل وارد ساختار مدیریتی این باشگاه شود. این تصمیم نهتنها از نظر شکلی تازه و متفاوت است، بلکه میتواند به عنوان نخستین گام برای عبور فوتبال ایران از مدیریت سنتی و جزیرهای تلقی شود، البته اگر اجرای آن دچار سرنوشت شعارهای قدیمی نشود.
سیدورف، چهرهای شناختهشده در فوتبال جهان، سابقه بازی در بزرگترین باشگاههای اروپایی مانند میلان، رئال مادرید و آژاکس را در کارنامه دارد. او تنها بازیکنی است که موفق شده با 3 باشگاه مختلف قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود و پس از پایان دوران بازی نیز در حوزههای مدیریتی و فنی در فوتبال هلند و پروژههای بینالمللی فعال بوده است. همین رزومه او را به گزینهای متفاوت برای فوتبال ایران بدل کرده.
اما آنچه در این انتصاب اهمیت دارد، نه فقط نام سیدورف، که نیت پنهان در پشت این انتخاب است. آیا این گام، مقدمهای برای حرفهایسازی واقعی ساختار باشگاه استقلال است؟ یا صرفاً تلاشی است برای جلب نگاه رسانهها و ترمیم وجهه مدیریتی باشگاه پس از یک فصل پر از نوسان و ناکامی؟
طبق ساختار قانونی ورزش ایران، بهکارگیری افراد غیرایرانی در پستهای مدیریتی رسمی مجاز نیست. همین موضوع باعث شد تا عنوان «مشاور ورزشی مدیرعامل» برای سیدورف در نظر گرفته شود؛ عنوانی که اگرچه ظاهری غیررسمی دارد اما در عمل با اختیارات مدیر ورزشی تعریف شده است. این یعنی قرار است او در تصمیمات فنی کلان، از جمله انتخاب سرمربی جدید، نقشی تعیینکننده داشته باشد.
در کنار این انتصاب، باشگاه استقلال هنوز باید درباره مهمترین بخش فنیاش، یعنی سرمربی فصل آینده تصمیمگیری کند. ورود سیدورف میتواند معادلات این انتخاب را تغییر دهد. انتظار میرود حضور او، چه در انتخاب گزینه خارجی یا حتی در بازتعریف نقشهای فنی موجود، تأثیرگذار باشد اما همهچیز به نحوه استفاده از ظرفیتهای او باز میگردد.
نکته مهم اینجاست که اگر سیدورف بهعنوان مهرهای تشریفاتی وارد شده باشد و نقش او به مصاحبههای رسانهای و چند جلسه نمایشی محدود شود، این پروژه نهتنها کمکی به استقلال نمیکند، بلکه یک فرصت بیسابقه را به شکلی تلخ از بین میبرد. استقلال نیازمند تغییرات ریشهای است و اگر قرار باشد حضور چهرهای جهانی صرفاً به مصرف ویترین رسانهای برسد، همان مدیریت سنتی سابق، با همه ناکارآمدیاش، صادقتر خواهد بود.
آیا آبیها این بار مسیر تازهای را آغاز کردهاند یا دوباره اسطورهای دیگر، قربانی روزمرگی فوتبال ایران خواهد شد؟ پاسخ این پرسش، در هفتههای آینده روشن خواهد شد.