طلوع مقاومت از افق اندیشه امام
جعفر حسن خانی:
1- منطق مقاومت
مقاومت، جوهر بقاست؛ این سخن، نه شعاری احساسی که حقیقتی جاری در تار و پود هستی است. در قلمرو زیستشناسی، این واقعیت به روشنی قابل درک است. سیستم ایمنی بدن موجودات زنده، ارتش بیامان و هوشمندی دارد که در برابر هجوم بیوقفه مهاجمان خارجی از کیان «حیات» و «جان» حفاظت میکند. هر سلول، در کوچکترین واحد خود، در برابر تغییرات نامساعد محیطی مقاومت میکند و حاصل این تلاش بیوقفه، چیزی نیست جز تداوم حیات و زندگی.
این گزاره مهم در پهنه طبیعت نیز خودنمایی میکند. گیاهی که ریشههایش را صبورانه در دل سنگ سخت میدواند تا به آب برسد، درختی که در برابر تندبادهای سهمگین خم میشود اما نمیشکند یا جویباری که با پایداری، راه خود را از میان صخرهها میگشاید و پیش میرود؛ همگی تجسم خاموش اما گویای وجود طرحی درونی از مقاومت در کالبد طبیعتند. حتی در تاریخ بشر، این اصل انکارناپذیر است. در تاریخ استقلالخواهی ملل جهان، بویژه در قرن بیستم میلادی، نمونههای بیشماری از جوشش مقاومت در برابر استعمار و سلطه میتوان برشمرد. ملت زمانی هویت «ملت» را مییابد که «ملت بودن» خود را اراده کند و این اراده، در عمل، چیزی نیست جز مقاومت در برابر آن «دیگری» که موجودیت و استقلال او را نشانه گرفته است. با همه این تفاسیر، واضح است برای ماندن، برای داشتن حیات و برای زیستن، طرح اصلی، مقاومت است و چارهای جز مقاومت نیست.
2- مسأله رژیم صهیونیستی
«از اسرائیل، این دشمن اسلام و عرب، جانبداری نکنید که این افعی افسرده اگر دستش برسد به صغیر و کبیر شما رحم نمیکند.» این بیان امام خمینی است که ۱۲ فروردین سال ۱۳۶۲ به رشته تحریر درآوردهاند. این جمعبندی تحلیلی امام خمینی در آن سال درباره رژیم صهیونیستی، امروز بیش از همیشه قابل درک است. حال به این جمعبندی تحلیلی، این نکته مهم را باید افزود که این رژیم، ادعای سرزمینی و نژادی گزافی دارد. از نیل تا فرات را سرزمین فرمانروایی «قوم» یهود – و نه «دین» یهود – بر دیگر مردمان و ملل این سرزمین میداند. منطقه غرب آسیا با غدهای سرطانی روبهرو است که هر لحظه مترصد متاستاز در منطقه است و این یعنی خطری آشکار برای همه مردم منطقه. استعاره «غده سرطانی» برای پدیده اسرائیل، استعارهای است که به غایت، درک و معنای درستی از این پدیده را در کنه خود نشان میدهد. این استعاره را نیز امام خمینی درباره اسرائیل به کار بردهاند. حضرت امام در یک جمعبندی تحلیلی به غایت واقعبینانه چنین میفرمایند: «من از سالهای طولانی راجع به اسرائیل و راجع به جنایات او همیشه در خطبهها، در نوشتهها، گوشزد کردهام به مسلمین که این یک غده سرطانی است در یک گوشه ممالک اسلامی و اینطور نیست که اکتفا بکند به همان «قدس» و اینها، اینها بنایشان بر این است که پیش بروند؛ یعنی اینها تابع سیاست آمریکا هستند. آمریکا هم آمالش فقط یک جا نیست، چنانچه همه ابرقدرتها میخواهند همه ممالک را تحت سیطره قرار بدهند». (صحیفه امام، ج۱۲، ص۳۱۸).
حال سؤال اساسی این است: در این وضعیت راهحل چیست و چه باید کرد؟ آیا باید اجازه داد این موجودیت برای پیشبرد طرح خود به نقطه غیرقابل بازگشت برسد؟
3- طرح امام خمینی(ره)
امام خمینی(ره) در برابر این مساله عینی و اساساً مساله استعمار، یک طرح را پیش پای مسلمانان گذاشتند: «مقاومت». ایشان در پیام ۲ آذر ۱۳۶۷ دیدگاه خود را چنین تقریر کردند: «باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است، چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، باید هستههای مقاومت را در تمام جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد». امام خمینی برای تضمین زندگی و حیات، راه مقاومت را پیش کشیدند. «مقاومت» در نگاه و مکتب امام خمینی(ره) صرفاً یک تاکتیک سیاسی یا یک واکنش مقطعی به شرایط بحرانی نبوده و نیست، بلکه بسیار فراتر از آن، یک اصل بنیادین، یک راهبرد دائمی و در نهایت، طرحی جامع برای زندگی فردی و اجتماعی است. این طرح، زندگیای را نوید میدهد که بر پایه عزت، استقلال، خودباوری و تسلیمناپذیری در برابر ظلم و ستم بنا شده است. امام(ره) به ما آموختند حیات واقعی در گرو ایستادگی است و همانگونه که جوهر بقا در طبیعت و در تاریخ انسانی بر مقاومت استوار است، برای ماندن و داشتن حیاتی عزتمندانه، راهی جز پیمودن مسیر مقاومت وجود ندارد. این میراث گرانبها، نقشه راهی است که میتواند ملتها را به سوی آیندهای روشن هدایت کند. مقاومت، جوهر بقاست. امام این جوهر را با اسلام سیاسی در صحنه تاریخ حاضر کردند. بدین سان، معظمله به مقاومت معنایی فراتر از یک راهکار نظامی یا سیاسی بخشیدند و آن را به مثابه یک نقشه راه برای دستیابی به حیات مبتنی بر عدالت و کرامت انسانی ترسیم کردند. این «طرح زندگی» از منظر امام، یک فرهنگ، یک بینش و یک روش زندگی است و ضامن تداوم هویت و عزت یک ملت در گذر زمان خواهد بود.