خاطرات تلخ دوحه
مهدی مرسلی: برای امیر قلعهنویی، دوحه دیگر فقط نام یک شهر نیست؛ حالا دوحه، در ذهن او تداعیگر ۲ شکست بزرگ، ۲ ناکامی سنگین و یک سؤال بیپاسخ است: چرا همیشه قطر؟
در شبی که قرار بود تیم ملی ایران با یک پیروزی، صعود از مرحله نخست انتخابی جامجهانی را شیرینتر کند، همه چیز برعکس شد. ورزشگاه جاسم بن حمد، محل نخستین حضور رسمی یولن لوپتگی روی نیمکت قطر، به صحنهای تبدیل شد برای تکرار کابوس؛ همان کابوسی که ۴۸۴ روز قبل در ورزشگاه ثمامه رخ داد، اینبار در جلدی جدید برگشت.
بازی با اخراج دقایق نخست میلاد محمدی، خیلی زود از کنترل خارج شد. ۱۰ نفره شدن تیم، آن هم در برابر تیمی که انگیزه دارد خودش را به سرمربی جدیدش ثابت کند، یعنی کار سختتر میشود. قطر با گل پدرو میگل نیمه اول را فتح کرد و در ادامه، روندی را ادامه داد که قلعهنویی خوب میشناسد؛ بازی هوشمندانه، مدیریت لحظهها، ضربه در زمان مناسب. ایران اگرچه بسیار تلاش کرد اما هیچوقت واقعاً در بازی نبود. این، سیامین حضور قلعهنویی روی نیمکت تیم ملی در دوره دوم مربیگریاش بود؛ عددی نمادین که حالا با دومین شکست همزمان شده است. آماری که تا همین چند روز پیش با افتخار دربارهاش صحبت میشد – برد در ۱۳ مسابقه از ۱۶ دیدار اول، صعود مقتدرانه، پیروزی برابر ژاپن – حالا یک لکه پررنگ دارد: ۲ باخت برابر یک تیم؛ قطر!
بدشانسی؟ شاید. ولی فراتر از اعداد، نشانههایی هست که نگرانکنندهاند. تیم ملی در غیاب چند بازیکن کلیدی، سردرگم است. استراتژی مشخصی در برابر فشار قطریها دیده نشد. گل خورده نتیجه اشتباهات فردی نبود، بلکه ماحصل ساختاری بود که در برابر شرایط غیرمنتظره، فرو ریخت. مثل جام ملتها، تیم قلعهنویی در مواجهه با بحران، برنامه پشتیبان ندارد. و این تازه یک بازی تشریفاتی بود؛ بله! ایران پیش از این بازی صعودش را قطعی کرده بود. اما مگر نه اینکه این بازیها محک واقعی برای ساخت تیمی است که باید در مرحله نهایی جام جهانی، با بزرگان فوتبال دنیا بجنگد؟ مگر نه اینکه هر بازی ملی، فرصتی است برای صیقل دادن تیم و تثبیت یک تفکر؟ پس چرا تیم ایران مقابل قطر، اینقدر بیروح و بیبرنامه بود؟
لوپتگی، حضورش روی نیمکت قطر را با بُردی ارزشمند شروع کرد. همین یک بازی، شاید مسیر اعتماد فدراسیون قطر را به او هموار کند. در مقابل، قلعهنویی که با یک دنیا انگیزه برای ترمیم تصویر آسیبدیدهاش به تیم ملی برگشت، دوباره در برابر همان رقیب متوقف شد. اینبار نه تورنمنتی در کار بود و نه فشار صعود اما باز هم امیر نتوانست گرهی از کار تیمش باز کند. قطر حالا بدل شده به تنها تیم آسیایی که در دوران مربیگری قلعهنویی – چه دوره اول، چه این دوره – موفق شده ۲ بار شکست را به تیم ملی تحمیل کند. آن هم تیمی که اگرچه از نظر استعدادهای فردی قابل احترام است اما در قوارهای نیست که تبدیل به گره لاینحل تیم ملی ایران شود. با این حال، آمار کلی همچنان به سود امیر است؛ در مجموع ۴۸ بازی ملی، ۳۴ برد، ۱۱ تساوی و تنها ۳ شکست - ۲ تا از آنها برابر همین قطر و آن یکی از مکزیک - ولی در فوتبال، چیزی فراتر از آمار معنا دارد؛ چیزی به نام ذهنیت، ترس از تکرار، گیر افتادن در چرخه شکست. قطر برای قلعهنویی فقط یک تیم نیست؛ یک دیوار است که فعلاً راهی برای عبور از آن پیدا نشده. حالا هرچه به جامجهانی نزدیک میشویم، این سؤال مهمتر میشود: آیا امیر میتواند از این چرخه تکرار خارج شود؟ یا باز هم قرار است خاطره دوحه، آینه عبرت آینده باشد؟ در فوتبال، گذشته مهم اما آینده سرنوشتسازتر است. حالا قلعهنویی یک فرصت دیگر دارد تا ثابت کند قطر فقط یک لغزش بوده، نه الگوی شکست. اما اگر قرار باشد همین روند ادامه پیدا کند، شاید «کابوس دوحه» نهفقط به خاطرهای تلخ که به نقطه پایان یک دوره تبدیل شود.
***
۲ پله سقوط، یک زنگ خطر
شکست دوحه، هشدار جدی به فوتبال ایران
در دوحه فقط بازی را نباختیم؛ اعتبارمان هم ترک برداشت. شکستی که با یک گل بیشتر نبود اما اثرش عمیقتر از هر چیزی بود که روی اسکوربورد ثبت شد. تیم ملی ایران مقابل قطر تن به شکست داد؛ قطری که با چهرهای آرام اما شمشیری پنهان، کاری کرد که حالا نام ایران، در ردهبندی فیفا، ۲ پله پایینتر رود.
از رده هجدهم به بیستم؛ یک سقوط کوتاه ولی پرمعنا. جایگاه ایران در جهان لغزید و فاصله با ژاپن، تنها رقیب آسیایی در سطح اول فوتبال دنیا، بیشتر شد. آرژانتین همچنان بر قله جهان نشسته، ژاپن سلطان آسیاست و ما؟ فعلا در حال تماشای عقبنشینی خودمان روی نمودارها هستیم. این شکست نخستین باخت ایران در مسیر انتخابی جامجهانی ۲۰۲۶ بود. باختی که ممکن است فقط یک هشدار کوچک نباشد بلکه نشانهای باشد از بیثباتی، از روزهایی که حریفان بیشتر از ما آمادهاند و ما هنوز دنبال ترکیب ایدهآل میگردیم. حالا چشمها به بازی بعدی دوخته شده؛ جایی که ایران باید در خانه، برابر کرهشمالی قرار بگیرد؛ بازی آخر این مرحله اما شاید مهمترینشان از نظر روانی و حیثیتی. تیم ملی باید پاسخ دهد. نه فقط به نتیجه بازی، بلکه به این سوال بزرگ: آیا هنوز آن تیمی هستیم که آسیا از آن حساب میبرد؟ سقوط در ردهبندی فیفا صرفاً یک اتفاق آماری نیست. این، انعکاس تزلزل ما در آینه جهانی فوتبال است. پیامی از دوحه که میگوید اگر همین حالا نجنبی، بیشتر از این هم پایین خواهی رفت.