پدافند ملی
عرفان خیرخواه: روز شنبه همزمان با روز عید غدیر شاهد حضور میلیونی مردم در اقصی نقاط کشور در حمایت از جمهوری اسلامی و با مطالبه انتقام از رژیم صهیونیستی بودیم. این رخداد که در بحبوحه جنگ، انسجام و وحدت ملی ایرانیان را به نمایش گذاشت، بار دیگر بر این امر صحه گذاشت که ملت ایران با پشتوانههای تمدنی و فرهنگی خود همواره بر حفظ هویت و ملت خود راسخ است و در این مسیر ثبات قدم دارد. برای تحلیل این حضور میلیونی «وطن امروز» با علی انتظاری، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفتوگو کرد.
* * *
* به عنوان یک جامعهشناس رویداد حضور میلیونی مردم در خیابانها با شعار ایران ذوالفقار علی و مطالبه انتقام سخت از رژیم صهیونیستی را چطور تحلیل میکنید؟ چه پیامهای فرهنگی و اجتماعی در حضور میلیونی مردم در راهپیمایی روز شنبه وجود داشت؟
جنایت صهیونیستها و اقدامات کثیف این رژیم کودککش بیشتر موجب انسجام ملی در جامعه ایرانی خواهد شد. شاید پیش از این وقتی چنین پیشبینی میکردم برخی فکر میکردند این نگاه شعارگونه باشد اما حالا اتفاقاتی میافتد که حتی از پیشبینی من هم فراتر است. با اینکه اختلافات داخلی وجود داشت و شاهد بودیم عدهای بویژه بعد از اتفاقات سال 1401 شعارهایی علیه نظام میدادند اما اکنون شاهدیم همان افراد از کشور حمایت میکنند و متوجه شدهاند مشکل اصلی کجا بوده است.
البته نه فقط در رویداد اخیر که روز غدیر به عنوان یک مناسبت مذهبی برگزار شد، بلکه در موارد دیگر که کشورمان عملیاتهایی علیه رژیم غاصب اجرایی میکرد، دیده بودیم مردم وقتی در محافلی جمع میشدند، شادی میکردند و با حضور خود حمایتشان از نیروهای نظامی را نشان میدادند. در همان محافل هم بسیار شاهد این موضوع بودیم که اقشار مختلف جامعه از پاسخ به صهیونیستها و انتقامگیری از آنها خوشحال بودند. همین باعث همبستگی بیشتر میشد. این همبستگی در راهپیمایی شنبه هم بسیار واضح و برجسته بود.
حتی میتوان گفت حضور مردم به نسبت سالهای گذشته این رویداد پرجمعیتتر بود؛ با آنکه پیش از برگزاری مراسم، زمانی که هنوز جنگ آغاز نشده بود، پیشبینی این بود که به دلیل خروج گروه زیادی از مردم از پایتخت به قصد سفر در تعطیلات چند روزه، ممکن است این رویداد با جمعیت کمتری نسبت به گذشته برگزار شود. با همه این اوصاف این رویداد نه تنها پررنگتر و پرشورتر و پرجمعیتتر از گذشته برگزار شد، بلکه گروههای متنوعتری از جامعه در این راهپیمایی حضور داشتند.
این حضور متکثر از گروهها و اقشار گوناگون مردم، با روحیه حمایت از نظام ولی فقیه، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و ارتش و سپاه، بسیار فوقالعاده بود. کافی است آنچه در تهران دیدیم را با وضعیت رژیم اشغالگر مقایسه کنیم؛ صهیونیستها در حال حاضر بسیار سرخورده هستند، چرا که گمان میکردند به ایران حمله میکنند و سران نظامی، فرماندهان و دانشمندان ما را از بین میبرند و اینطور نظام جنگی و دفاعی جمهوری اسلامی ساقط میشود؛ در نتیجه ایران ممکن است در برابر خواستههای آنها و ایالات متحده کوتاه بیاید اما با شرایطی مواجه شدند که پیشبینیاش را هم نمیکردند.
البته که شهادت چهرههای بزرگ و ارزشمند برای ما فقدان است و حتما صدماتی را به نظام و جامعه وارد میآورد اما این جامعه به قدری بزرگ است و آنچنان سوابق تمدنی عظیمی دارد که میتواند بلافاصله این فقدان و صدمات را جبران و مرمت کند. این جبران و بازسازی خیلی سریع اتفاق افتاد و مرمت فوری باعث شد مردم نیز متوجه ضعف دشمنان شوند.
پیش از این در فضای مجازی به گونهای انعکاس داده بودند که گویی جمهوری اسلامی رو به ضعف و اضمحلال است و تصویری را بازنمایی میکردند که در آن خودشان روز به روز قدرتمندتر میشوند اما جمهوری اسلامی با قدرت و با شجاعت مقابل عملیات حقیرانه آنها ظاهر شد؛ بویژه پیام مقام معظم رهبری که اهمیت بسیاری داشت و باعث شد مردم احساس عزت نفس کنند و هویت آنها که در ساعت اولیه جنگ مخدوش شده بود، مرمت شد. این موضوع باعث انسجام هرچه بیشتر ملی شد و گروههای مختلف مردم و اقشار مختلف را به صحنه حمایت از نظام آورد.
عزت نفس موضوع بسیار مهم و اثرگذاری در رفتارهای اجتماعی است. اتفاقات اخیر باعث شد خاستگاه اجتماعی فرهنگ سکولار روشنتر و شفافتر شود؛ این موضوعی است که میتواند بصیرت فراملی شکل دهد. آنچه میتواند بسیاری از مسائل ما را حل کند، نه رفتارها و برخوردهای مبتنی بر زور و خشونت، بلکه ارتقای بصیرت فراملی است؛ بصیرتی که از طریق آن مردم بفهمند کجای دنیا قرار دارند و چه نسبتی با سایر جهان دارند؛ بدانند چه گفتمانهایی در دنیا وجود دارد و گفتمان خودشان را نیز بشناسند؛ مطلع شوند گفتمان خودشان با سایر گفتمانهای جهانی در چه نسبتی است و چه ارتباطی با هم دارند؛ آگاه شوند دنیا برای پیشبرد گفتمان خودش چه اقداماتی انجام میدهد.
میتوان گفت بسیاری از سبک زندگیهای کج و معوجی که امروز در جامعه شاهد آن هستیم، ابزارهایی هستند برای آنکه بیگانگان بر ملت و جامعه و کشور ما مسلط شوند. اکنون جامعه بخوبی درمییابد گسترش این سبک زندگیها به نفع قدرتهایی است که در نهایت تمامیت ارضی کشور را هدف قرار دادهاند و اینجاست که مردم به خودشان میآیند و این بصیرت در آنها افزایش مییابد. راهپیمایی عید غدیر خم، انعکاسی از افزایش همین بصیرت فراملی بود. شاهد بودیم که چه حضور پرشوری توسط اقشار مختلف جامعه شکل گرفت، بهرغم اینکه خطراتی آنها را تهدید میکرد و شاید احتمال میدادند این راهپیمایی هدف حملات نظامی دشمن قرار بگیرد اما با علم به چنین خطراتی، شجاعانه به خیابان آمدند. این شجاعت مردم ایران، آنها را نسبت به سایر مردم جهان ممتاز میکند، بویژه نسبت به صهیونیستها که دنبال سوراخ موش میگردند تا در آن پنهان شوند و میدانیم که اهالی اراضی اشغالی از ترس جانشان علیه نتانیاهو شعار میدهند، چرا که خطر را احساس کردهاند.
پیام اخیر ترامپ هم حاکی از آن است که اسرائیل به استیصال افتاده و به دنبال آن است از طریق فشار توسط آمریکا، ایران را به توقف حملات راضی کند. این استیصال نه فقط به دلیل عملیات نظامی، بلکه به دلیل حضور شجاعانه مردم است. میتوانم بگویم در حال حاضر شاهد ۲ پیروزی در عرصه جنگ هستیم؛ اول پیروزی در میدان عملیات نظامی است که شاهد بودیم بهرغم اینکه تعداد زیادی از سران و فرماندهان نظامی کشورمان به شهادت رسیدند اما باز هم جمهوری اسلامی به سرعت برای پاسخ آماده شد.
آنچه اسرائیل روز جمعه علیه ایران رقم زد اگر برای هر کشور دیگری اتفاق میافتاد و سران نظامی آنجا از دست میرفتند، ارتش آن کشور متزلزل میشد و یک بحران عظیم در سیستم حکمرانیشان ایجاد میشد اما در ایران دیدیم که نه تنها بحرانی ایجاد نشد، بلکه بسیار محکمتر و قویتر، ایستادگی و دفاع از کشور ادامه دارد.
این وعده الهی است! حرف ما یا کار ما نیست! خداوند در قرآن وعده داده آرامش و سکینه را در قلبهای مسلمانان جاری خواهد کرد و شاهد بودیم که روز غدیر خم این آرامش در مردم ما چگونه نمایان شده بود.
* اینطور تصور میشد که در زمان حملات خارجی کشور دچار ناآرامیهای داخلی شود و فشار دوجانبه، بحران و فروپاشی را به سیستم تحمیل کند اما به نظر میرسد وقایع دیگری در حال وقوع است.
بله! پیشبینی آنها همین بود و برای همین، چنین عملیاتی را انجام دادند تا جنگ روانی ایجاد کنند. البته گروههای خودفروخته نظیر منافقان، بهاییها و... بودند و هستند که از حملات اسرائیل حمایت کنند اما جالب است که امروز این گروههای خودفروخته توسط کسانی مورد حمله قرار گرفتهاند که خود آنها پیش از این مقابلههایی با نظام داشتهاند.
امروز شاهد هستیم افرادی که در ناآرامیهای اخیر پرونده داشته و حتی زندان رفتهاند یا حتی برخی سلطنتطلبانی که بعضا خارجنشین هستند، از تمامیت ارضی کشور دفاع میکنند و پشت نظام قرار گرفتهاند. کسانی که شاید خودشان اپوزیسیون محسوب میشوند از ایران حمایت میکنند و با گروههایی که در این شرایط حساس حرفهای ناساز و علیه کشور میزنند مقابله میکنند. این دستاورد بسیار بزرگی است.
صهیونیستها دست به عملیات بسیار احمقانه و نابخردانهای زدند. مشکل آنها این است که مردم ایران را نمیشناسند؛ فکر میکنند مردم اگر اعتراض و انتقادی دارند، مقابل نظام میایستند، در حالی که اینطور نیست و مردم مقابل زورگویی منسجم و متحد میشوند، ایستادگی میکنند و شجاعانه مقاومت و مبارزه میکنند. سابقه ایران و ایرانیان نیز این موضوع را بخوبی نشان میدهد.
پیش از این در روزهای حوادث سال ۱۴۰۱ شما در مصاحبهای درباره عبارت «غیرت ایرانی» صحبت کرده بودید؛ به نظر میرسد این روزها هم میتوان سویههایی از این گزاره را جستوجو کرد...
قطعا همینطور است. ایران جامعهای مثل سایر کشورهای اروپایی یا آمریکا نیست؛ کشورهایی که سابقه دولت - ملت در آنها بسیار کوتاه، کمعمق و ناچیز است اما سابقه دولت و ملت در ایران، بسیار طولانی و عمیق است. حتی زمان ساسانیان، بعد از ورود اسلام به کشور، ایرانیان مسلمان میشوند اما از فرهنگ و هویت ایرانی دست برنمیدارند. البته آنچه مهمترین محور غیرت ایرانی به شمار میرود، غیرت ناموسی است؛ این غیرت ناموسی نیز با تمامیت ارضی کشور پیوند خورده است.
آنچنان که امروز شاهد هستیم، حتی برخی سلطنتطلبان مقابل حملات اسرائیل قرار گرفتهاند و میگویند در چنین شرایطی برای حفظ کشور باید در کنار آقای خامنهای بایستیم. چه کسی این حرف را میزند؟ کسی که زمان پهلوی وزیر بوده است. امروز هر کسی که ذرهای درک و شعور و غیرت ایرانی داشته باشد، در همین جبهه قرار میگیرد. آن احساسی که در حال حاضر مردم وجود دارد، حمیتی مبتنی بر بصیرت است و این با آنچه در سایر نقاط جهان وجود دارد بسیار متفاوت است؛ بصیرتی که باعث میشود در مقابل دشمن خارجی، مسائل داخلی کنار گذاشته شود. امروز دیدهایم که بسیاری از سلبریتیها، کسانی که گاهی حرفهایی میزدند و انتقاداتی داشتند، در حمایت از نظام و همبستگی ملی به میدان آمدهاند.
* تفاوت آشکاری بین مواجهه مردم ایران و صهیونیستها و ساکنان اراضی اشغالی با جنگ وجود دارد؛ ریشه این تفاوتجدی در واکنشها کجاست؟
ریشه این تفاوتها به خصوصیات فرهنگی و تمدنی برمیگردد. یهودیها از قدیمالایام به یک اقلیت ترسو و در آن واحد خشن مشهور هستند. آنها این روحیه خود را در دورههای مختلف تاریخی نشان دادهاند. حتی اگر ساختههای انیمیشنی و بازیهای ویدئویی را دنبال کنید، میبینید سازندگان به دنبال ایجاد ترحم نسبت به کاراکترهای با نماد یهودیت هستند؛ کاراکترهایی که هرچند آسیب و صدمه میزنند اما مخاطب نسبت به آن احساس ترحم میکند. البته خطاب من به همه یهودیها نیست اما این نگاه و فرهنگی است که در میان این گروه وجود دارد و غالب است اما ممکن است تمامیت نداشته باشد. از طرف مقابل فرهنگ و ژن ایرانی را داریم که ذخایر تمدنی چندهزار ساله دارد که در کنار خوی حسینی و عاشورایی که در کنار روحیه ایرانی قرار گرفته، مردم این کشور را از سایر مردم دنیا متمایز میکند. صهیونیستها کسانی هستند که از جوامع مختلف به بهانه هلوکاست آمدهاند، هلوکاستی که مشخص نیست چه میزان بر اساس واقعیت و چه میزان برساخت خودشان باشد. این گروه که ریشه هویتی آنها با ترس گره خورده، حالا در جامعهای موزاییکی با هویتهای مختلف کنار هم قرار گرفتهاند که همین موضوع نیز آنها را به ترس بیشتر واداشته است، چرا که همواره تفکر صهیونیستی آنها زیر سوال بوده و با چالش مواجهند. البته باید بدانیم صهیونیسم یک حزب سیاسی است که از یهودیت به عنوان ابزاری برای دستیابی به قدرت استفاده میکند؛ حزبی که از طرف دیگر با سرمایهداری پیوند دارد.
بنابراین با یک نظام صهیونیستی - سرمایهداری مواجه هستیم که مهمترین نتیجه آن بیعدالتی محض است؛ چنین نظامی اجازه نمیدهد که مردم با یکدیگر انسجام داشته باشند. این در حالی است که جامعه ایران، ریشههای متعددی برای عدالتطلبی دارد. از طرف دیگر، موقعیت ژئوپلیتیک کشورمان و تاریخ گسترده ما سراسر تجربه ارتباط با فرهنگها و تمدنهای گوناگون بوده است. مثلا جاده ابریشم که در دورههای متمادی باعث میشد ایران با تمام جهان در ارتباط باشد، چرا که کشور ما محل اتصال شرق و غرب عالم بوده است.
همه این عوامل در کنار هویت شیعی و عاشورایی که در رگهای جامعه ایرانی جاری شده، همگزینی را به وجود آورده که کاملا متمایز است و طرف مقابل، به عنوان جامعهای برساخته هیچیک از این ویژگیها را ندارد و بسیار شکننده است. درست برعکس ایران که مردمش وقتی ضربهای میخورند قدرتمندتر میشوند و ایستادهتر ادامه میدهند.
اینکه مردم این روزها در فضای مجازی مینویسند «بکشید ما را؛ ما آگاهتر میشویم» این یک شعار نیست، بلکه حقیقتی است که به سوابق تمدنی و اسلامی جامعه ما برمیگردد. بنابراین چنین حوادثی نه تنها صدمهای وارد نمیکند، بلکه رخوت را از مردم ما دور میکند. اینطور است که در اراضی اشغالی شاهد هستیم که صهیونیستها به پناهگاهها فرار میکنند اما مردم ما واکنشی بسیار متفاوت از خود نشان میدهند.
* بنابراین فقدان ریشه سرزمینی و تاریخی میتواند ریشه اصلی تفاوت در واکنشها باشد.
همینطور است. تاریخ اهمیت بسیاری دارد. متاسفانه رسانههای ما نسبت به تاریخ کممهری کردهاند، بنابراین اطلاعات مردم در این زمینه ضعیف است و چندان مورد توجه نبوده است؛ در حالی که غربیها از تاریخی که نداشتهاند آثار بسیاری ساختهاند و به قولی از کاه کوه میسازند؛ شبیه کاری که کرهایها میکنند و افسانهسازی میکنند؛ در حالی که برساخت آنها هیچ ریشهای در تاریخ حقیقی آنها ندارد.
این در حالی است که ایرانیها تاریخ درخشانی دارند؛ تاریخی که ذخایر متعددی دارد و ارزشهای متعددی را ایجاد کرده است؛ هرچند نسبت به آن آگاهی لازم توسط برخی گروههای مردم وجود نداشته باشد اما این تاریخ در ناخودآگاه و هویت جامعه ایرانی حمل میشود. در قالب زبان، ضربالمثلها، مناسک و مراسمهای تاسوعا و عاشورا و اربعین که برگزار میشود، در همه اینها تجلی دارد.
این اتصال تاریخی وجود دارد و باعث میشود یک پایگاه هویتی بسیار قوی شکل بگیرد. این پایگاه هویتی در شرایط مختلف، حتی در مواجهه با فرهنگ غربی که به ظاهر در میان مردم نفوذ میکند و با زمینههای فرهنگی آنها در تعارض است، همچنان پابرجا میماند. این بسترهای هویتی در موقعیتهای خاص خود را نشان میدهد. در اتفاقات اخیر هم ما نشانههای این هویت دیرینه را دیدیم.
* این وضعیتی که ما در حال تجربه آن هستیم، چگونه میتواند به تقویت گفتمان انقلاب اسلامی و به اصطلاح ترمیم هویت ایرانی منجر شود؟
ببینید! پس از ۷ اکتبر ظرفیتهای مقاومت فعال شد. به عنوان مثال، در هلند، کشوری سکولار که به نظر میرسد همه چیز در آن بخوبی پیش میرود و مردم غم نان ندارند، شاهد رخدادهای باعظمتی در حمایت از مردم فلسطین هستیم.
همچنین در استرالیا و آمریکا، بویژه در دانشگاه هاروارد که دانشجویان ثروتمند و سرمایهدار دارد، ظرفیتهای عظیم مقاومت شکل گرفت و خودنمایی کرد؛ همچنین در کشورهای اروپایی مانند اسپانیا و فرانسه و کشورهای عربی و شمال آفریقا نیز این ظرفیتها متبلور شد. بنابراین توفان الاقصی باعث احیای گفتمان مقاومت و تجلی آن در سطح جهانی شده است. اساساً شکست آمریکا و اسرائیل بیشتر به معنای شکست در گفتمان و افکار عمومی بوده است.
تحولات اخیر که صهیونیستها مرتکب جنایتها شدند، در واقع به نوعی جایگاه نظام گفتمانی ایران را در این جبهه مشخص کرده است. بهرغم تمام بدگوییهایی که از ایران در نظام رسانهای میشد و به عنوان کشوری شرور معرفی میشد، امروز جمهوری اسلامی بار دیگر در نگاه افکار عمومی جهان جایگاه جدیدی یافته است. ایران توانست نقش تعیینکنندهای در بسیج افکار عمومی در حوزه مقاومت ایفا کند و این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است. همین موضوع یکی از پیروزیهای ما به شمار میآید.
البته برای تحقق این اهداف، باید بیش از اینها به نظامهای گفتمانی بپردازیم و توجه کنیم. همانطور که موشکهای ما به طور دقیق هدفگیری میکنند، در نظامهای گفتمانی نیز باید به این هدفمندی و نقطهزنی برسیم. ما در برابر غرب، ظرفیتهای گفتمانی بسیار بالایی داریم و دانشگاهها و بخشهای فرهنگی و علمی ما، بویژه در علوم انسانی و علوم اجتماعی، باید به نظریهپردازی و گفتمانسازی توجه ویژه و دوبارهای داشته باشند.
این کار باید انجام شود، زیرا غربیها هماکنون گفتمانهایی را ایجاد میکنند که هژمونی را برپا میکنند و سبکهای زندگی را تحت تأثیر قرار میدهند. دانشمندانی مانند پارسون و دیگران این نظام گفتمانی را برای نظام لیبرالی و صهیونیستی فراهم کردند. ما نیز به چنین اهتمامی نیاز داریم و باید افرادی به این حوزه بیایند و روی این موضوعات کار کنند.
حالا این بستر فراهم شده اما نیاز به کار جدی در حوزه مقاومت داریم. من در ۶ یا ۷ ماه گذشته به دنبال افرادی هستم که بیایند و در حوزه مقاومت کمک کنند اما دریغ از کوچکترین همراهی که سازمانها داشته باشند تا منابع و ذخایر فرهنگی و فکری که وجود دارد، به زبان معاصر ترجمه و احیا شود.
ما ذخایر تمدنی بیشماری داریم. یکی از آنها بحث اربعین است که غوغایی به پا کرده. به اضافه اینکه اکنون ظرفیتهای مقاومت در تمام جهان وجود دارد و میتوانیم آنها را بسیج کنیم. اکنون در یک پیچ تاریخی قرار داریم که میتوانیم اقدامات خوبی انجام دهیم اما نیاز داریم فقط از بعد نظامی به شرایط نگاه نکنیم.
این نیاز به تقویت نرمافزاری با فناوریهای فرهنگی و نظری دارد. همین حالا، مردم ما که در صحنه حضور دارند، به خاطر این است که قدرت نظامی ما تأثیرگذار بوده است. اگر ما نیروی نظامی نداشتیم، مردم احساس سرخوردگی میکردند. نکته این است که این قدرت نظامی در کشورهای دیگر نیز ممکن است وجود داشته باشد اما این مردم و این فرهنگ جای دیگری وجود ندارد. این فرهنگ واقعاً مغتنم است و باید به ظرفیت عظیم گفتمانیمان در تقابل با گفتمان غرب توجه کنیم.
* چگونه میتوانیم انسجام اجتماعی به وجود آمده را در برابر فشارها و چالشهای آینده حفظ کنیم؟
این نکته مهمی است. این انسجام اجتماعی که شکل گرفته، یک فرصت تاریخی بسیار خوب است. پیشبینی من این است که ما برگ برندهای خواهیم داشت. موفقیتهای امروز و این پیروزیها، تضمینکننده تداوم انسجام اجتماعی ما خواهد بود.
بسیاری از افرادی که با چالشهایی در مقابل نظام داشتند، به خاطر تردید و ناامیدی از قدرت نظام بود اما وقتی متوجه شوند نظام اسلامی، نظامی قدرتمند است و این قدرت را احراز کرده، تمام تلاشهایی که در جهت تضعیف امید انجام شده، بینتیجه خواهد ماند و امیدواری در جامعه ایرانی به وجود خواهد آمد. این امیدواری تنها یک احساس نیست، بلکه ما واقعاً برگ برندهای است.
این برگ برنده نه تنها در قدرت نظامی، بلکه در قدرت اقتصادی نیز برای ما خواهد بود. این همان پیچ تاریخی است که در آن قرار داریم و جایگاه جمهوری اسلامی را در جهان تغییر خواهد داد. انرژی هستهای و دانش هستهای ما، جایگاه ما را در نظام بینالمللی تقسیم کار، ارتقا خواهد بخشید. این همان چیزی است که غرب از آن میترسد. تحولات اخیر به خاطر بمب هستهای نیست، چرا که میدانند ما به دنبال تولید بمب هستهای نیستیم، هرچند توانایی آن را داریم اما آنچه ما را ممتاز میکند، جایگاه ایران در نظام تقسیم کار بینالمللی است.
تعریف غرب از ایران به عنوان کشوری است که سوخت فسیلی را به صورت محدود تأمین میکند. کشورهای دیگر نیز در این نظام تعریف شدهاند و همه آنها در جایگاهی هستند که غرب برای آنها در نظر گرفته است، چرا که جرأت ندارند کار دیگری انجام دهند؛ به عنوان مثال امارات به عنوان شاپینگسنتر جهانی است و قطر و عربستان نیز نقشهای خاص خود را دارند.
تعریف این جایگاه به توان و ظرفیت کشورها و قدرت چانهزنی آنها نیز مربوط میشود. ما بهرغم تمایل غربیها باید به ارتقای جایگاه خود به عنوان تولیدکننده سوخت هستهای بپردازیم، نه صرفا تولیدکننده نفت. این موضوعی است که غرب نمیتواند بپذیرد و به همین دلیل جنگ را آغاز کردهاند. شکست آنها در این جنگ، به معنای پذیرش جمهوری اسلامی به عنوان تولیدکننده سوخت هستهای در جهان خواهد بود و این ماجرا، جایگاه ما را به طور چشمگیری ارتقا خواهد داد. وقتی جایگاه ما ارتقا یابد، بسیاری از ناامیدیها و سرخوردگیها برطرف خواهد شد و این وضعیت به بهبود اقتصادی نیز کمک خواهد کرد. این تغییرات موجب کاهش نوسانات و نابسامانیها در نرخ ارز خواهد شد و ایران را به کشوری قویتر تبدیل خواهد کرد.
آنگاه مردم دیگر براحتی تحت تأثیر تبلیغات قرار نمیگیرند و منفعل نمیشوند، بلکه به طور فعال از کشورشان دفاع میکنند، همانطور که در شرایط کنونی نشان دادهاند.
* میتوان امیدوار بود پس از این پیروزی، جایگاه بینالمللی ایران دوباره بازتعریف شود.
بله! در کنار آن جمهوری اسلامی نظامی است که تمام الگوهای هژمونیک از جمله نظام سرمایهداری صهیونیستی، نظام فرهنگ سکولار و نظام سیاسی زورگویی که تحت عنوان دموکراسی عمل میکند را توأمان به چالش میکشد. ما یک نظام به چالشکشنده هستیم که تمام الگوهایی که قطب هستند اما خود را به عنوان جهان معرفی میکنند، به دردسر انداختهایم.
مشکل آنها نیز با ما این است و این تحولات باعث خواهد شد ما در یک موقعیت بسیار متفاوت و ممتازی قرار بگیریم.