جنگ هالیوودی ایران و آمریکا
میلاد جلیلزاده: برای بررسی چشماندازهای کلان استراتژیک که توسط کشورهای مهم و تاثیرگذار جهان اتخاذ میشوند، میتوان سینمای آن کشورها را رصد کرد. این بررسیها به قدری نتایج دقیقی دارند که گاهی حیرتانگیز است. طوری میتوان از سینما، سیاستهای کلان و راهبردی بسیاری از کشورها را حدس زد و شناخت که حتی با جورچین کردن اظهارنظر دیپلماتها یا حتی کنشهای عملیشان شاید ممکن نباشد. این فیلمها لزوما دولتی هم نیستند یا اگر با حمایت دولتی ساخته شده باشند هم به لحاظ تجاری در یک چرخه طبیعی عرضه و تقاضا قرار میگیرند. روسیه، چین و کره جنوبی در سالهای اخیر فیلمهای متعددی ساختهاند که پس از مدتی مشخص شد با سیاستهای کلان و راهبردی دولتهایشان درباره مسائل بینالمللی و تعیین دوست و دشمن همسو بوده و به نوعی آمادهسازی مردمشان برای رویاروییهای بزرگ به حساب میآمده است. در مورد روسیه اتفاقاتی که با جنگ اوکراین افتاد، دلیل نهایی ساخت آن آثار را حالا دیگر کاملا مشخص کرده است. در مورد چین برخورد نهایی هنوز رخ نداده اما تقریباً همه منتظر وقوعش هستند و در مورد کره جنوبی و نوع برخورد یا درگیریاش با ژاپن و چین یا کره شمالی و آمریکا، باید منتظر ماند و دید که چه روزی این اتفاقات رخ خواهند داد. اما همه می دانند که پیشتاز چنین جریانی در سینمای جهان ایالات متحده است؛ چه با فیلمهایی که درباره آینده وضع اجتماعی و سیاسی خود میسازند و چه آنهایی که مواضع و عملکردهای دولتمردان این کشور را در قبال دیگر کشورها نشان میدهد. در دنیای تریلرهای نظامی هالیوود، مبهم نشان دادن هدفمند ملتی که بهعنوان دشمن به نمایش درآمده، سنت رایجی است. بهعنوان مثال، سری اول «تاپگان» که در سال ۱۹۸۶ میلادی ساخته شد، به طرز ماهرانهای به کشوری که جنگندههای میگ را در اطراف اقیانوس هند به پرواز درمیآورد، اشاره میکرد. نشریه Task and Purpose در همان ایام متوجه شد که کشور مورد کنایه، کره شمالی است. در نمونههای اخیر هم این موارد را زیاد میتوان سراغ گرفت. مثلا به نظر میرسید فیلم «۶ زیرزمینی» به کارگردانی مایکل بی، از قصد آمریکا برای سرنگونی دیکتاتور ترکمنستان خبر میدهد؛ هرچند آن سرزمین را ترکستان نامیدند. در فیلم «بدون پشیمانی» هم قطعا این روسها هستند که مایکل بی جردن آنها را میکشد؛ اگرچه بدمن واقعی فیلم یک وزیر دفاع دیوانه از ایالات متحده است. فیلم «طلوع سرخ ۲۰۱۲» یک داستان کامل در مورد حمله چین به ایالات متحده برای بازپسگیری بدهی معوق است؛ چیزی که هنوز اتفاق افتادنش به ذهن ما نمیرسد ولی امکان دارد روزی اتفاقی شبیه آن رخ بدهد.
چنانکه اشاره شد با نگاه به این فیلمها میشود تا حدودی فهمید که دیپ استیت (deep state) یا همان دولت پنهان ایالات متحده که به آن در ادبیات سیاسی ایران «قوه عاقله نظام سیاسی» هم گفته میشود، چه ارزیابیهایی از نسبتش با کشور ما دارد. در سری دوم فیلم تاپگان، با پسوند ماوریک که محصول سال ۲۰۲۲ است، حمله به تاسیسات هستهای ایران توسط هواپیماهای آمریکایی نمایش داده میشود؛ حملهای بسیار دشوار و خطرناک که چهره اصلیاش را تا پای مرگ میبرد و در نهایت هم میتواند بسیار محدود باقی بماند. در این فیلم خلبان آمریکایی با دشمنی مواجه است که به لحاظ امکانات فنی و تکنولوژیک نظامی حتی میشود گفت در بعضی موارد دست برتر را دارد. این با جملهای که دونالد ترامپ پس از حمله به تاسیسات هستهای ایران بیان کرد همخوانی دارد؛ «هیچکس در دنیا به جز ما توانایی انجام این حمله را ندارد». این حمله بامداد روز شنبه انجام میشود و در شامگاه همان روز پاسخ موشکیاش را از ایران در یکی از پایگاههای آمریکایی منطقه خلیج فارس دریافت میکند؛ اما آنچه در این میان درباره فیلمی مثل «تاپگان ماوریک» اهمیت داشت، نشان دادن نگاهی بود که آمریکاییها به توان نظامی و امنیتی ایران و نوع مواجهه با آن داشتند. در ضمن این فیلم در زمان روی کار بودن دولت دموکراتها ساخته شد اما حمله واقعی در زمان زمامداری ترامپ اتفاق افتاد که این نشان میدهد همه چیز بسته به هیجانات شخصیتی خود دونالد ترامپ نیست و ساختار سیاسی آمریکا از مدتها پیش خود را برای چنین لحظهای آماده کرده بود. این چیزی است که کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و نظامی در مورد رویارویی ایران و آمریکا بسیار نسبت به آن حساس هستند و حتی پس از ترور حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در سال ۹۸، وقتی شکل احتمالی نبرد بین ایران و آمریکا بررسی میشد، مرتب به آن ارجاع میدادند. به عنوان مثال یاسمین الجمال، مشاور سابق خاورمیانه در پنتاگون، به این رسانه میگوید: «پیام دادن اغلب مهمتر از عمل فیزیکی است». اقدام بدون پیام متناظر، عمومی یا خصوصی، قطعا میتواند منجر به تشدید تنش شود، زیرا طرف مقابل آزاد است عمل را آنطور که میخواهد تفسیر کند. این بدان معناست که قرائت اولیه از هر حرکتی به پیشروی برای خونریزی بسیار بیشتر حکم میکند. این وضعیت اصطلاحا به مه جنگی (the fog of war ) تعبیر میشود. این بدان معناست که نحوه تفسیر ایالات متحده و ایران از حرکات بعدی یکدیگر عمدتا به حدس و گمان بستگی دارد. بهعنوان مثال، طبق تقریر رسانه واکس در همان ایام، تصور کنید ترامپ هزاران نیرو مثلا 25000 نفر را همراه با هواپیماهای جنگی پیشرفته به خاورمیانه میفرستد به این امید که ایران را از تشدید بیشتر درگیری بازدارند. تهران میتواند بهراحتی این افزایش را بهعنوان آمادگی برای تهاجم ایالات متحده بخواند. اگر چنین باشد، نیروهای ایرانی میتوانند در تلاش برای پیچیدهتر کردن تهاجم، حمله پیشدستانه کرده و مارپیچی را ایجاد کنند که میتواند به جنگی تمامعیار ختم شود.
بیان این نکات از آن جهت اهمیت داشت که بدانیم تحلیل فیلمی مثل «تاپگان ماوریک» تنها بخشی از ذهنیت دشمنانمان را در این جنگ توضیح میدهد نه تمام آن را. در ادامه اما به جزئیاتی از این فیلم که با مسائل امروز صحنه سیاسی و امنیتی منطقه مربوط است پرداخته شده تا مشخص شود که ایالات متحده و به طور خاص ترامپ، نه صرفاً نظام سیاسی ایران، بلکه «ملت ایران» را در فهرست ملتهای سرکش قرار داده و جنگ را علیه آنها آغاز کرد.
* دشمنان مبهم آمریکا
در بازسازی جدیدی که از فیلم تاپگان شده و پسوند ماوریک را هم دارد و به سال ۲۰۲۲ میلادی برمیگردد، به استخدامکنندگان مأموریت محرمانه نیروی دریایی گفته میشود یک «ملت سرکش (rogue nation)»، به افتتاح یک پالایشگاه جدید اورانیوم نزدیک شده است؛ چیزی که به آنها توانایی هستهای میدهد. از ملت سرکش اما هرگز نامی برده نمیشود. پس ملت سرکش کیست؟ تشخیص اینکه ارتش ایالات متحده چه کشورهایی را «کشورهای سرکش» میداند میتواند دشوار باشد، زیرا در سال 2000 وزارت خارجه آمریکا رسما استفاده از این واژه را متوقف کرد و وزیر خارجه وقت آنها، مادلین آلبرایت، اعلام کرد این کشورها از این بهبعد «کشورهای مورد نگرانی» خوانده میشوند. با این حال سال 2017، دونالد ترامپ مجددا به «رژیمهای سرکش» مانند کره شمالی اشاره کرد. در حال حاضر تنها 9 کشور توسط ایالات متحده بهعنوان کشورهای سرکش درنظر گرفته میشوند: افغانستان، بلاروس، کوبا، نیکاراگوئه، کره شمالی، روسیه، سوریه، ونزوئلا و ایران. سینمای آمریکا بهطور مداوم بهعنوان شرور و دشمن به این کشورها میپردازد؛ گاه کنایی و مبهم، مثل نمونههایی که ذکر شد و گاه صریح و مستقیم، مثل جنگ با کره شمالی در «پشت خطوط دشمن ۲: محور شرارت ۲۰۰۶»، جنگ با روسیه در «تنت 2020» و رویارویی با ایران در آثاری مثل «آرگو 2012». حالا اما تقریبا هیچکس تردیدی ندارد که «تاپگان ماوریک» یک حمله هوایی نمادین به ایران را نمایش میدهد. حتی سایت the ringer جایی را که در این فیلم تاسیسات هستهای ایران مورد هدف قرار میگیرد حوالی کوه خامین در استان کهگیلویه و بویراحمد تشخیص میدهد؛ جایی که طبق توصیف این سایت، برخلاف تصویر همیشگی هالیوود از خاورمیانه که بیابانی صاف و بزرگ است، از نظر آبوهوایی و ارتفاع، با مناطقی که میتوان در اتریش یا کلرادو پیدا کرد، قابل مقایسه است. این سایت، کوه خامین را چنین توصیف میکند: «بیش از 10000 فوت قد و حدود 50 مایل پروازی با خلیجفارس فاصله دارد. در فیلم، هنگام طراحی نقشه ماموریت، ستاره ماوریک، خلبانانش را ملزم میکند کابین را با سرعت بیش از 650 گره (معادل 750 مایل در ساعت) به مدت 2 دقیقه و 30 ثانیه در دست بگیرند (تا به آن نقطه برسند). البته با این سرعت نمیتوانید از خلیجفارس به کوه خامین برسید اما در عرض 4 دقیقه میتوانید و90 ثانیه دیگر را باید به تزئینات غلوآمیز هالیوود ببخشید. جالب اینجاست که آمریکاییها بعد از دیدن این فیلم، تازه فهمیدهاند که سراسر ایران بیابان نیست و کوه و جنگل هم دارد».
* چالش نیروی هوایی آمریکا با ایران
نکته دیگری که خیلی از رسانهها به آن اشاره کردهاند، توان موشکی و هوایی کشوری است که آمریکاییها در این فیلم به آن حمله میکنند. مجله آنلاین اسلیت (slate) درباره فیلم ماوریک به حضور همزمان جنگنده روسی سوخو57 و اف14 آمریکایی در نیروی هوایی ایران اشاره میکند و مینویسد: «ایران دارای چند فروند اف14 مسلح، بهعلاوه 3 جت جنگنده نسل پنجم است که کارشناسان نظامی Sandboxx در میان بسیاری دیگر از کارشناسان آن، هواپیماهای نسل پنجم را سوخو57 ساخت روسیه شناسایی کردهاند». این هواپیما بهعنوان آنتاگونیست و جنگنده اصلی دشمن در فیلم عمل میکرد. بقیه درگیریها علیه موشکهای زمینبههوا بودند؛ موشکهایی که منعکسکننده تصورات رو به رشد ارتش ایالات متحده در این باره بود که چالش اصلی هواپیماهایش، بیشتر از چنین امکاناتی در ارتش دشمن ناشی میشود تا از هواپیماهای آن. موشکهای سطحبههوا در فیلم اصلی که سال 1986 ساخته شد، هیچ نقشی نداشتند درحالیکه در نیروی هوایی ایالات متحده دیگر اف14 پرواز نمیکند، سوخو57 هم توسط هیچ نیروی هوایی در خارج از روسیه استفاده نمیشود. با وجود این، مدتها حدس زده میشد که این جنگنده بهطور بالقوه به دشمنان احتمالی آمریکا در سرتاسر جهان صادر شود بهویژه ایران؛ یعنی تنها کشوری غیر از ایالات متحده که تابهحال از اف14 استفاده کرده است. گفتنی است با وجود ساخته شدن سری اول فیلم تاپگان در سال ۱۹۸۶ و اشاره تلویحی در آن به رژیم کره شمالی، چنین حملهای به تاسیسات هستهای آن کشور هیچگاه انجام نشد اما کمتر از 3 سال بعد از نمایش سری دوم این فیلم که حمله به تاسیسات هستهای ایران را تلویحاً نمایش میداد، این حمله بالاخره آغاز شد.