پایان مصونیت اسرائیل
در پی تحولات اخیر منطقه و رویارویی مستقیم ایران با رژیم صهیونیستی، «وطن امروز» گفتوگویی ویژه با «ماکس پری» روزنامهنگار و تحلیلگر مستقل روابط بینالملل و امور غرب آسیا در واشنگتن انجام داد. پری که به تحلیلهای عمیق و بیپرده از تحولات ژئوپلیتیک شهرت دارد، در این مصاحبه به بررسی دقیق ابعاد حقوقی و نظامی این تقابل پرداخت. او با تحلیل جامع خود، بر دست برتر قاطع جمهوری اسلامی ایران در این نبرد تأکید و پیامدهای استراتژیک آن را برای موازنه قدرت در منطقه و چشمانداز نظم نوین جهانی تبیین کرد.
***
* آقای پری! با توجه به تبادل حملات مستقیم اخیر بین ایران و رژیم صهیونیستی، از منظر حقوق بینالملل، آیا پاسخ ایران به اقدامات تحریکآمیز رژیم صهیونیستی مشروعیت داشت؟
بله؛ قطعاً! پاسخ مستقیم ایران که با نام «وعده صادق» انجام شد، از منظر حقوق بینالملل کاملا در چارچوب حق دفاع مشروع ایران بود. این عملیات در واکنش به تجاوزات مکرر اسرائیل به منافع و شهروندان ایران انجام شد. ایران به عنوان یک دولت مستقل و دارای حاکمیت، حق داشت بر اساس ماده ۵۱ منشور ملل متحد، در برابر تهدیدات و تجاوزات پیاپی به منافع و امنیت ملیاش، از خود دفاع کند.
لازم است تأکید کنم این اقدام ایران، یک پاسخ دفاعی بود، نه یک عمل تهاجمی. ایران پیش از اجرای این حق، تلاشهای دیپلماتیک متعددی را برای محکوم کردن و جلوگیری از ادامه تجاوزات انجام داده بود اما با بیعملی نهادهای بینالمللی در قبال این نقضهای فاحش، چارهای جز احقاق حق خود نداشت. پاسخ ایران با دقت بسیار بالایی برنامهریزی شد؛ هم از نظر زمانبندی و هم از نظر مقیاس. این عملیات به گونهای طراحی شد که پیام قاطع خود را برساند و توانایی ایران در پاسخگویی را به نمایش بگذارد. این یک بازدارندگی قدرتمند بود که در چارچوب دفاع مشروع قابل توجیه است. بنابراین از دیدگاه حقوق بینالملل، پاسخ ایران نهتنها مشروع بود، بلکه اقدامی ضروری برای حفظ حاکمیت و اعتبار بینالمللی این کشور محسوب میشد.
* با توجه به ابعاد میدانی و نظامی این تقابل مستقیم، ارزیابی شما از این «جنگ» چیست؟ آیا میتوان گفت جمهوری اسلامی در این نبرد، دست برتر را داشت و توانمندیهای خود را به اثبات رساند؟
بدون هیچ تردیدی! در این رویارویی مستقیم، دست برتر قاطعانه با جمهوری اسلامی ایران بود. آنچه ما در عملیات «وعده صادق» مشاهده کردیم، فراتر از یک پاسخ صرف بود؛ این یک نمایش استراتژیک، اطلاعاتی و عملیاتی بیسابقه از قدرت نظامی ایران بود که معادلات قدرت در منطقه را به شکلی بنیادی تغییر داد. اجازه دهید به ابعاد این موضوع بپردازم تا دستاورد ایران آشکارتر شود.
الف- پیچیدگی و مقیاس حمله ایران
ایران در این عملیات از ترکیبی هوشمندانه و چندلایه از پهپادها و انواع مختلف موشکها استفاده کرد. این پهپادها نه تنها برای شناسایی، بلکه برای ایجاد اشباع در سامانههای دفاعی دشمن به کار گرفته شدند. در کنار آنها، موشکهای کروز با قابلیتهای پرواز در ارتفاع پایین و موشکهای بالستیک پیشرفته، از جمله موشکهای هایپرسونیک، نقش کلیدی ایفا کردند. این موشکها قادر به مانورهای پیچیده در مراحل نهایی پرواز خود هستند که رهگیری آنها را برای هر سیستم دفاعی، حتی پیشرفتهترینها بسیار دشوار میکند.
مقیاس این حمله نیز چشمگیر بود؛ صدها پرتابه به سمت اهداف مشخص و نظامی در عمق خاک فلسطین اشغال شده شلیک شد. این حجم از حمله، نشاندهنده یک توانایی عملیاتی و لجستیکی فوقالعاده است که کمتر کشوری در جهان بویژه در منطقه خاورمیانه از آن برخوردار است. این عملیات نشان داد ایران دارای زنجیره فرماندهی و کنترلی بسیار مؤثر و کارآمد برای اجرای چنین حملات پیچیدهای است.
ب- شکست اسطوره پدافند هوایی «غیرقابل نفوذ»
اسرائیل و حامیان غربیاش سالها بر «غیرقابل نفوذ بودن» سامانههای دفاع هوایی خود، از جمله گنبد آهنین، تاد، فلاخن داوود و پیکان، تبلیغ کرده بودند. این سامانهها به عنوان پیشرفتهترین دفاع هوایی جهان شناخته میشدند اما در عملیات «وعده صادق» ایران، حتی با وجود حمایت بیسابقه و گسترده هوایی و اطلاعاتی از سوی ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و اردن در رهگیری پرتابهها، باز هم بخش قابل توجهی از موشکها توانستند به اهداف مورد نظر برسند. این به معنای شکسته شدن هیمنه این سامانههای دفاعی و اثبات توانایی ایران در نفوذ به آنها بود.
گزارشگران مستقل و حتی برخی منابع غربی، تأیید کردهاند اهداف مهمی مانند پایگاه هوایی نواتیم (که محل نگهداری هواپیماهای آمریکایی پیشرفته «اف35» اسرائیل است) و پایگاه اطلاعاتی جبلالشیخ (که در حملات قبلی به منافع ایران نقش داشت) مورد اصابت قرار گرفتند. این حملات دقیق، نشاندهنده توانایی اطلاعاتی، هدفگیری دقیق و دقت بالای موشکهای ایران بود که نمیتوان آن را بسادگی نادیده گرفت. توانایی ایران در اصابت موشکهایش به اهداف حساس، ضربه بزرگی به اعتبار نظامی و امنیتی اسرائیل وارد کرد.
پ- تأثیر روانی و بازدارندگی بیسابقه
فراتر از خسارات مادی، تأثیر روانی این حمله برای صهیونیستها و افکار عمومی اسرائیل بسیار ویرانگر بود. برای نخستینبار، خاک فلسطین اشغالی به صورت مستقیم و در مقیاس وسیع از سوی ایران مورد هدف قرار گرفت. این عملیات، اسطوره «مصونیت» و «نفوذناپذیری» اسرائیل را در هم شکست و پیام قاطعی ارسال کرد: «دوران بزن و دررو تمام شده است».
این اقدام به طور چشمگیری قدرت بازدارندگی ایران را افزایش داد. اکنون اسرائیل پیش از هرگونه اقدام تحریکآمیز علیه ایران، باید به عواقب یک پاسخ مستقیم، ویرانگر و حتی شدیدتر فکر کند. این یک تغییر بنیادین در محاسبات استراتژیک منطقه است و ایران به وضوح نشان داد از خطوط قرمز خود دفاع خواهد کرد. این تحول، منجر به یک بازدارندگی فعال شده که برای امنیت منطقه بسیار حیاتی است.
بنابراین میتوان گفت جمهوری اسلامی ایران نهتنها دست برتر را در این رویارویی نظامی داشت، بلکه با نمایش قدرت و قابلیتهای خود، معادلات نظامی، استراتژیک و روانی منطقه را به نفع خود تغییر داد. این یک پیروزی تاکتیکی و استراتژیک برای ایران است.
* رویارویی مستقیم و نمایش قدرت ایران چه پیامدهایی برای موازنه قوا در منطقه و نظم نوین جهانی که در حال شکلگیری است، خواهد داشت؟ به نظر شما این تحولات چگونه بر جایگاه ایران در صحنه بینالملل تأثیر میگذارد؟
پیامدهای این رویارویی مستقیم، فراتر از منطقه خاورمیانه است و تأثیرات عمیقی بر موازنه قوا در سطح جهان خواهد داشت. این اتفاق، یک نقطه عطف تاریخی بود که به وضوح نشان داد دوران هژمونی تکقطبی به پایان رسیده و قدرتهای جدیدی در حال ظهورند که ایران یکی از مهمترین آنهاست.
الف- تثبیت جایگاه ایران به عنوان یک قدرت منطقهای بیبدیل
پیش از این، بسیاری از تحلیلگران غربی و رسانههای جریان اصلی تلاش میکردند نقش و نفوذ ایران را کماهمیت جلوه دهند و آن را صرفاً یک «تهدید منطقهای» معرفی کنند اما عملیات «وعده صادق» به طور قاطع ثابت کرد ایران یک بازیگر مرکزی، مستقل و قدرتمند در منطقه است که توانایی تأثیرگذاری مستقیم بر تحولات و ترسیم خطوط قرمز خود را دارد. این امر، نفوذ ایران را در میان کشورهای منطقه بویژه در میان گروههای مقاومت که از حمایت ایران برخوردارند، بشدت تقویت و جایگاه آن را به عنوان محور اصلی «محور مقاومت» تثبیت کرد. کشورهای منطقه اکنون به وضوح میبینند کدام کشور قادر به دفاع از حاکمیت خود و پاسخ قاطع به تجاوزات است. این موضوع به افزایش اعتبار منطقهای ایران و کاهش نفوذ قدرتهای خارجی منجر خواهد شد.
ب- افزایش اعتبار و اثربخشی بازدارندگی ایران در سطح بینالملل
همانطور که قبلا اشاره کردم، این عملیات به طور چشمگیری قدرت بازدارندگی ایران را در برابر اسرائیل و هر قدرت دیگری که قصد تجاوز به منافع یا حاکمیت ایران را داشته باشد، افزایش داد. این یک قاعده جدید بازی را تعریف کرد: هرگونه حمله به ایران، با یک پاسخ مستقیم، غیرقابل پیشبینی و دردناک مواجه خواهد شد. این امر، نه تنها برای امنیت ملی ایران، بلکه برای ثبات منطقه خاورمیانه نیز پیامدهای مثبتی خواهد داشت، زیرا طرفهای متخاصم مجبور به بازنگری در محاسبات خود خواهند شد و از اقدامات بیپروا پرهیز خواهند کرد. این قدرت بازدارندگی، به ایران امکان مانور بیشتری در سیاست خارجی خود میدهد.
پ- تسریع روند افول هژمونی آمریکا و ظهور جهان چندقطبی
ایالات متحده سالهاست تلاش میکند نفوذ ایران را در منطقه مهار کند و اسرائیل را به عنوان تنها قدرت نظامی بلامنازع معرفی کند اما این رویارویی، نشاندهنده افول توانایی آمریکا در کنترل منطقه و حمایت مطلق از متحدانش بود. با وجود حضور نظامی گسترده آمریکا در منطقه و پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی بیسابقه از اسرائیل، آنها نتوانستند از رسیدن موشکها و پهپادهای ایران به اهداف خود جلوگیری کنند. این واقعه، مهر تأییدی بر آغاز عصر چندقطبی شدن جهان است؛ عصری که در آن قدرت صرفاً در دست یک یا ۲ بازیگر بزرگ نیست، بلکه قدرت به سمت بازیگران منطقهای قوی مانند ایران در حال حرکت است که میتوانند معادلات جهان را تحت تأثیر قرار دهند. این امر نشان میدهد دوران یکجانبهگرایی و تحمیل اراده به دیگر کشورها رو به پایان است.
ت- تقویت روابط استراتژیک با قدرتهای نوظهور و بلوک شرق
نمایش قدرت و استقلال عمل ایران، قطعا به تقویت روابط ایران با قدرتهای نوظهور جهان مانند روسیه و چین کمک خواهد کرد. این کشورها، ایران را یک شریک استراتژیک حیاتی در معماری یک نظم جهانی چندقطبی و مقابله با هژمونی غرب میدانند. این تقابل نشان داد ایران یک بازیگر قابل اتکا، قدرتمند و مستقل است که میتواند نقش مهمی در مقابله با یکجانبهگرایی و ایجاد توازن در روابط بینالملل ایفا کند. در واقع، این رویداد نه تنها به نفع ایران، بلکه به نفع تمام کشورهایی است که به دنبال یک جهان عادلانهتر، متعادلتر و با توازن قدرت بیشتر هستند. پیوستن ایران به سازمانهایی مانند بریکس (BRICS) و شانگهای (SCO) نیز در همین راستا معنا مییابد و جایگاه ایران را در نظم جدید جهانی تقویت میکند.
* و در نهایت آقای پری! با نگاهی به تمام ابعاد این رویارویی، آیا رژیم صهیونیستی و حامیانش به اهداف خود از این دور از تقابل رسیدند؟ به بیان دیگر، چه کسی در این «جنگ» پیروز شد و چه کسی شکست خورد؟
قاطعانه میگویم آمریکا و اسرائیل نهتنها به اهداف خود نرسیدند، بلکه در باتلاق یک شکست استراتژیک بزرگ فرورفتند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران به یک پیروزی قاطع و چشمگیر دست یافت.
* چرا به اهداف خود نرسیدند و شکست خوردند؟
۱- شکست در بازدارندگی و بازدارندگی معکوس
مهمترین شکست اسرائیل، معکوس شدن کامل بازدارندگی بود. پیش از این، اسرائیل با حملات پنهان و آشکار خود در منطقه، از جمله ترور دانشمندان و حملات به زیرساختها، سعی در ایجاد بازدارندگی علیه ایران داشت اما پاسخ مستقیم و قاطع ایران به وضوح نشان داد این بازدارندگی شکسته شده است. اکنون این ایران است که بازدارندگی را تحمیل کرده است: هرگونه تجاوز به خاک یا منافع ایران با پاسخ مستقیم، آشکار و دردناک مواجه خواهد شد. این امر، آزادی عمل گذشته رژیم صهیونیستی در منطقه را بشدت محدود کرده و آنها را در یک موقعیت دفاعی قرار داده است.
۲- آشکار شدن آسیبپذیریهای نظامی و اطلاعاتی
این حمله گسترده و نفوذ موفقیتآمیز موشکها و پهپادهای ایران به خاک فلسطین اشغالی، آسیبپذیریهای نظامی و دفاعی رژیم صهیونیستی را در برابر دیدگان جهانیان و حتی شهروندان صهیونیست آشکار کرد. اسطوره «غیرقابل نفوذ بودن» گنبد آهنین و سایر سامانههای دفاعی در هم شکست. این شکست نهتنها نظامی، بلکه روانی و اطلاعاتی نیز بود، زیرا نشان داد سیستمهای پدافندی مدرن و پرهزینه آنها، حتی با حمایت گسترده بینالمللی، در برابر توانمندیهای ایران ناتوان هستند. این آسیبپذیری، پیامدهای بلندمدتی برای امنیت داخلی اسرائیل خواهد داشت و نیاز به بازنگری جدی در دکترین نظامی آنها را برجسته کرد.
۳- عدم موفقیت در جلب حمایت بینالمللی و منزوی کردن ایران
پس از پاسخ ایران، رژیم صهیونیستی و آمریکا انتظار داشتند جهان ایران را به عنوان متجاوز محکوم کند و به انزوای کامل بکشاند اما با توجه به ماهیت دفاعی پاسخ ایران و نقضهای قبلی رژیم صهیونیستی، بسیاری از کشورها (بویژه در جهان جنوب) و حتی برخی تحلیلگران مستقل غربی، به حق ایران در دفاع مشروع اذعان کردند. ایران نه تنها منزوی نشد، بلکه با این اقدام قاطعانه و در عین حال محاسبهشده، اعتبار خود را در میان متحدانش و کشورهایی که به دنبال استقلال از هژمونی غرب هستند، افزایش داد. این نشان داد روایت غربی دیگر تنها روایت غالب نیست.
۴- افزایش شکافهای داخلی در رژیم صهیونیستی و ائتلاف آمریکا
این رویارویی، شکافها و اختلافات درونی در کابینه جنگ رژیم صهیونیستی، همچنین در ائتلاف حامیان آمریکا را عمیقتر کرد. عدم توانایی در یک پاسخ قاطع و مؤثر از سوی رژیم صهیونیستی و تردیدهای آمریکا در حمایت تمامعیار، باعث سرخوردگی بخشهایی از جامعه آنها و انتقادات شدید از رهبران شد. در مقابل این شکستها، جمهوری اسلامی ایران به پیروزیهای استراتژیک و بینظیری دست یافت. ایران نهتنها از حق حاکمیت خود دفاع کرد، بلکه تواناییهای نظامی و تکنولوژیک خود را به جهانیان نشان داد. این عملیات، یک سرمایهگذاری استراتژیک برای آینده ایران بود که موقعیت منطقهای و بینالمللی این کشور را به نحو بیسابقهای تقویت کرد. پیامدهای بلندمدت آن همچنان در حال آشکار شدن است و به وضوح نشان میدهد این یک تغییردهنده بازی (Game-Changer) بود که مسیر تحولات منطقه را به سمت یک نظم نوین و چندقطبیتر هدایت میکند؛ نظمی که در آن ایران نقش محوری و پررنگی خواهد داشت.