علیرضا ابوترابی: سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان که به میزبانی شهر اصفهان برگزار شد، به ایستگاه پایانی رسید و اختتامیه آن برگزار شد. این جشنواره که از سال 1361 تاکنون 37 دوره موفق به برگزاری شده با محوریت آثار مربوط به کودک و نوجوان، در رشتههایی چون فیلمهای بلند داستانی، فیلم کوتاه، آثار پویانمایی و... به معرض نمایش میرسد.
هیات داوران این دوره از جشنواره متشکل از هنرمندان عرصه سینما و تلویزیون و موسیقی بود؛ آزیتا حاجیان، مهدی جعفری، محمد بحرانی، سامان احتشامی و آرش معیریان. اختتامیه سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، شامگاه چهارشنبه، ۱۶ مهر در محل اجلاس سران اصفهان با حضور اعضای جشنواره، هنرمندان و سیاستمداران حوزه فرهنگی و هنری برگزار شد که در آن فیلم «بچه مردم» با کسب جوایزی چون بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه، دستاورد هنری و بهترین فیلم از نگاه داوران نوجوان، فاتح این دوره از جشنواره بود. بعد از بچه مردم آثار «چشم بادومی» و «دختر برقی» بیشترین موفقیت را کسب کردند. در میان آثار بینالمللی جشنوار هم فیلم «Miss Boots» از کانادا با کسب جوایزی چون پروانه زرین بهترین فیلم و جایزه بخش سیفژ، خوش درخشید. یکی از بخشهای جشنواره که به نظر میرسد در رسانهها کمتر به آن توجه شده و در عین حال اهمیت بالایی دارد، بخش فیلمهای کوتاه است. در بررسی آثار کوتاه این دوره از جشنواره به چند آسیب اساسی میتوان پی برد که بعضی از آنها در چند دوره اخیر وجود داشته است. نگاه تمرینی به فیلمسازی کوتاه، کم بودن جسارت نوآوری در تولید این آثار و بیارتباطی بسیاری از آنها با جهان کودکان و نوجوانان، عمده این آسیبها هستند که در ادامه به شرح بعضی از آنها پرداخته شده و گفتوگوی کوتاهی که با هادی نائیجی، دبیر این دوره از جشنواره داشتهایم، پاسخ برگزارکنندگان دوره سیوهفتم جشنواره به یکی از این آسیبشناسیها است. به عنوان مورد ویژهای که تنها به همین دوره مربوط میشود، میتوان حال و هوای جنگی این دوره را مدنظر قرار داد. در حالی که تولید آثار بلند سینمایی - به طوری که با جنگ ۱۲ روزه مرتبط باشند - گاه حداقل تا یک سال طول میکشد، فیلمسازان کوتاه خیلی سریعتر توانستند به این موضوع واکنش نشان دهند و جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان، نخستین جایی بود که تعدادی از این آثار به طور رسمی به نمایش درآمد.
در ادامه به این موضوع هم اشارهای میشود و پس از آن ضمن مروری کلی بر موضوعات آثار کوتاه این دوره، چند اثر خاص به عنوان نمونههایی از هر شاخص، در بخشهای ویدئویی و پویانمایی مورد بررسی قرار گرفته است.
کوتاه اما پرظرفیت
شوربختانه حول عنوان فیلمهای کوتاه همیشه هالهای از بیاهمیتی دیده میشود؛ در حالی که فیلمهای کوتاه به دلیل موجز بودن میتوانند در فرصت کمی حرفهای قابل توجهی بزنند و در همین فرصت کم است که موفق میشوند مخاطب را با یک تلنگر تیز در مدتی طولانی به فکر فرو ببرند. نکته حائز اهمیت این است که همین موجزگویی نیازمند توانایی و هوش بالایی است که این موضوع از وجهی دیگر ساخت فیلمهای کوتاه را باارزش میکند. همانطور که اکنون در فضای مجازی«Reel»های اینستاگرامی به دلیل کوتاه بودن خود توانستهاند بسیار پرطرفدار شوند و مورد استفاده قرار بگیرند، فیلمهای کوتاه هم با توجه به این ظرفیت میتوانند به سبد فرهنگی مردم وارد شوند اما گویی مخاطبان بیشتر عادت داده شدهاند در طول روز وقت خود را پای خیل انبوهی از تولیدات ضعیف نمایش خانگی صرف کنند تا تماشای حداقل یک فیلم کوتاه خوب در هفته. بنابراین وقتی چنین بازخورد نامناسبی شکل میگیرد طبیعی است ما با سطح پایینی از کیفیت فیلمهای کوتاه روبهرو باشیم. در چنین اوضاعی تصور عمومی چنین شکل میگیرد که فیلمهای کوتاه سکو و واسطهای هستند برای دیده شدن هنرجویان سینما که سودای موفقیت در فیلمهای بلند سینمایی را دارند؛ یا این نوع آثار، محصولاتی فرهنگی - معنوی به شمار میروند که مطلقا به قصد دعوت به مردمداری و نوعدوستی ساخته میشوند؛ در حالی که فیلمهای کوتاه هویتی مستقل از آثار بلند سینمایی دارند و میتوانند در مدیوم خود بدرخشند.
از سوی دیگر فیلمهای کوتاه نباید لزوما نقش معلم اخلاق و رفتار را ایفا کنند و ممکن است در ژانرهای مختلفی چون کمدی، وحشت و حتی اکشن به نمایش برسند. با نگاهی به وضعیت مذکور بدیهی است که نقش فیلمهای کوتاه در رسانهها کمرنگ و ناچیز انگاشته شود و اگر هم قرار باشد روزی یک ایده به ذهن تولیدکنندهای برسد که ابعاد و هیبتش در حد ساخته شدن یک فیلم کوتاه باشد، او به دلیل آگاهی از ذهنیت عموم مردم ممکن است به زور سعی در کش دادن جهان داستانی کوچکش داشته باشد. همین مسائل است که ما را اکنون با سریالها و فیلمهایی مواجه میکند که به واسطه کششهای الکن روایی و پلاتهای بیربطی که به شاهپیرنگ اثر اضافه میشوند، سعی در مجاب کردن مخاطب به تماشای ادامه محصولات را دارند.
زمین تمرین بینالمللی؟
جشنواره فیلم کودک و نوجوان صفتی را یدک میکشد که باعث افزایش توقع نزد افراد میشود و آن چیزی جز صفت بینالمللی نیست. وقتی یک فستیوال آنقدر نزد هنرمندان یک ملت محترم، معتبر و مرجع ظاهر میشود، به این طریق صلاحیت آن را پیدا میکند تا در ابعاد بینالمللی نیز آثار هنرمندان را مورد نمایش و قضاوت قرار دهد و عرض اندام کند اما در حال حاضر، فیلمهای کوتاهی که ما در این جشنواره با آن روبهرو هستیم چیزی شبیه به مرحلهای تمرینی برای هنرجویانی است که میخواهند خود را محک بزنند. ما در جشنواره فیلم دانشآموزی شاهد رویدادی برای کشف و پرورش استعدادهای حوزه فیلمسازی هستیم پس لزومی ندارد آثار این فستیوال بینالمللی چنین فرم مبتدیانهای داشته باشند. در هر حال در جشنواره کودک ما تماشاگر آثار فیلمسازان مختلف با دغدغههای گوناگون هستیم. این آثار کوتاه در سبکهای متفاوتی همچون انیمیشن، استاپ موشن و فیلمهای کوتاه داستانی به سمع و نظر مخاطبان رسید.
صاحب آثار کوتاه در روایتهای خود که بر بسترهای متفاوت جغرافیایی به نمایش میرسد به دنبال رویکردهای متفاوت روایی و آسیبشناسانه مربوط به معضلات دوره کودکی و نوجوانی هستند. مضامینی چون هویتیابی، بخشش، انتخاب دوست، فقر، آموزش، استفاده از فضای مجازی و تلفن همراه، روابط بین والدین و فرزندان از جمله موضوعات آثار این جشنواره است. از مهمترین مضامین جشنواره امسال موضوع جنگ است. ما پیشتر شاهد آثاری بودیم که روایتگر 8 سال دفاعمقدس و جنگ ناجوانمردانه میان فلسطین و رژیم منحوس اسرائیلی بودند اما اکنون با تجربه جنگ 12 روزه مفهوم جنگ برایمان ملموستر شده و میتوانیم از دریچهای نزدیکتر این آثار را تماشا کنیم. موضوع قابل توجه دیگری که در فیلمهای کوتاه جشنواره، خصوصا در ژانر جنگی به چشم میخورد عدم صلاحیت حضور خیل انبوهی از آثار به دلیل محتوای نامناسب و غیرمربوط به کودکان و نوجوانان است. تصور باطلی که در بخش عمدهای از فیلمهای کوتاه دیده میشود این است که چون در فلان اثر بازیگر یا بازیگرانی کودک و نوجوان وجود دارد پس مخاطبش هم از همین قشر است؛ در حالی که ما در طول تاریخ سینما شاهد بسیاری از فیلمهایی هستیم که با وجود یک بازیگر کمسن، ابدا مناسب این گروه سنی نیست؛ مصداق این توصیفات هم برای مثال فیلم «ویدئوی بنی» اثر میشائیل هانکه است. در همین رابطه با آقای هادی نائیجی، مشاور دبیر جشنواره گفتوگویی کوتاه داشتیم و از ایشان درباره نامناسب بودن محتوای تعداد زیادی از آثار جشنواره نسبت به مخاطب آن سوال پرسیدیم که آقای نائیجی اذعان کرد: «رویکرد کلی جشنواره لزوما جلب مخاطب کودک و نوجوان نیست، بلکه ساخت آثاری که حول محور معضلات، دغدغهها و آسیبهای مربوط به این گروه است از رسالتها و خط مشیهای جشنواره به شمار میرود. ایدهآلگرایی چیز خوبی است اما ما در شرایط کنونی دستمان تا اینجا باز است و میتوانیم این نوع آثار را در جشنواره مورد پذیرش قرار دهیم و منتفی کردن رویداد تا زمانی که همه آثار با کیفیت تماما مطلوب و مناسب گروه کودک و نوجوان به نمایش برسند، حرکتی غیرمعقول شمرده میشود». قابهای غیرداستانگو، مضامین نامربوط به کودکان و نوجوانان، نبود کشش داستانی و سرگرم نکردن مخاطب بازیگوش و کم حوصلهای که در دنیای کنونی با تعداد انبوهی از فیلمها و انیمیشنهای روز سر و کار دارد، از جمله ویژگی بخش عمدهای از آثار ارسال شده به این دوره است. از لحاظ فنی و محتوایی آثار جشنواره این دوره نکاتی دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
جسارت در خواب عمیق
اصل و طبیعت هنر بر نوآوری و انجام کارهایی استوار است که تاکنون کمتر کسی سراغ آنها رفته؛ بدیهی است لازمه این نوآوری جسارت است. هنرمندانی که بتوانند جسارتشان را به شکلی معقول و درست در راه هنر به کار بگیرند، حتما از افرادی که دنبالهرو دیگران هستند موفقتر ظاهر میشوند و عنوانشان در اذهان ماندگارتر است. در فیلمهای کوتاه جشنواره سیوهفتم چیزی که بیشتر از همه توی ذوق میزد، وجود ترس و محافظهکاری در دل فیلمسازانی است که از ایجاد و ساخت موقعیتهای جدید در تکنیک و محتوا گریزانند. به عنوان مثال در اثری به نام «دوچرخه آبی» که درون شهرستان و مناظر سرسبز هم فیلمبرداری شده، شاهد استفاده مکرر از نماهای استاتیک هستیم. بخشی از این حرکت به دلیل ایجاد فرصتی است تا مخاطب بتواند با مناظر چشمنوازی که در عمق میدان وجود دارد ارتباط بگیرد اما این یکنواختی میتواند روی ذهن مخاطب نتیجه بدی بگذارد و او را بهتدریج دلزده کند. در فیلم کوتاه «به رنگ انار» نیز این موضوع بیشتر به چشم میخورد؛ درون این اثر مخاطب از اول تا آخر فیلم نمیداند داستان او را کجا سوار کرده و میخواهد کجا ببرد! حال تصور کنید در کنار چنین داستان الکنی ما تماما با یک دوربین منفعل در لوکیشنی محدود سر و کار داریم. در کنار این مثالها، آثار کمی هم وجود داشتند که فیلمسازانشان به دنبال یک فیلمبرداری قصهگو و بالغانه باشند. فیلم کوتاه «تهباری» با اینکه در مبحث داستان مشکلاتی دارد اما از معدود کارهایی است که با یک کمپوزیسیون هماهنگ با جغرافیای روایت و دوربین روی دستی غیر معلق و در راستای تنش فیلم، مخاطب را میتواند جذب کند.
جنگ، تربیت و چند داستان دیگر...
پرداخت به آثار جشنواره از حیث محتوا نسبت به مسائل تکنیکی حالت پیچیدهتری دارد. همانگونه که قبلا ذکر شد، محتوا و بستر داستانی بسیاری از آثار ارسالی به جشنواره مناسب کودکان نیست و مخاطب کم سن و سال امروزی را نمیتواند جذب کند. نظر عدهای همچون آقای نائیجی بر این است مخاطب آثار جشنواره لزوما کودکان و نوجوانان نیستند، بلکه تعدادی از آثار برای پدران و مادران و حتی کارشناسان ساخته شدهاند تا از دغدغهها و مسائل مربوط به حوزه کودکان و نوجوان باخبر شوند اما اگر به حال و هوا و تم جشنواره و آن افتتاحیهای که مانند برنامه کودک است نگاهی بیندازیم و متوجه حضور پرشور و سرسخت کودکان و نوجوان بشویم، به مشکلات نظریه چند رسالتی بودن جشنواره پی میبریم. در هر حال بسیاری از فیلمهای کوتاه داستانی جشنواره که بعضی از آنها از لحاظ کیفی خوب هم هستند؛ همچون «دفتر 60 برگ»، «بیتورا»، «روا»، «حنابندون» و... نه برای کودکانند و نه حتی درباره کودکان. از مضامین پراستفادهای که با آن در این دوره از جشنواره روبهرو بودیم، موضوع جنگ است. بعضی کارها مثل «بینگو» که روایتگر جنگ 12 روزه به زبانی طنز هستند، موفق نشدند زبان یک قصهگو در اندازه کودکان را با موضوع خشنی همچون جنگ ترکیب کنند. از آنجا که طنز یک عنصر بهشدت جذاب است و سن و سال نمیشناسد، به طور کلی در خیلی از فیلمهای کوتاه جشنواره این عنصر به چشم میخورد. پراستفادهترین نوع کمدی هم در جشنواره، کمدی موقعیت است که در درجات و احوال مختلف به مخاطبان عرضه میشود. برای مثال استفاده از طنز در فیلم «دندان بیعقل» به شکلی ساده و در حد و اندازه یک مخاطب 7 تا 10 ساله جذاب است. مخاطب در این اثر با مساله دندان مصنوعی و اشمئازی که در آن هست همراه میشود و گهگاهی هم میخندد.
این موضوع پیرنگ و محرکی است که میتواند مناسب کودکان باشد و این قشر را جذب کند. از سوی دیگر در اثری به نام «باکس ترش و ملس» که درباره چالشهای زندگی با یک مادر وسواس است؛ با اینکه پایانبندی و هیبت اثر فرجام معینی ندارد و در نتیجهگیری شاهد یک سرانجام فکر نشدهایم اما فیلمنامه اثر پر از شوخیهایی است که از ترکیب دنیای خردسالان و بزرگترها شکل میگیرد و کیفیت اکثر شوخیهای اثر از تولیدات کمدی پرفروش چند سال اخیر بهتر است و میتواند بینندگان را در هر سن و سالی بخنداند. مسائل عمیق دیگری همچون طلاق در فیلم «حوریه» به نمایش درآمد؛ حوریه روایتگر زندگی یک خواهر و برادر 6 و 4 ساله است. خواهر بزرگتر در نبود مادری که طلاق گرفته و الان فقط لباس و وسایلش در خانه است و پدری که تا شبهنگام سر کار است از برادر کوچکش همچون یک مادر مراقبت میکند. این فیلم از معدود آثار جشنواره است که با رویکرد معضلشناسی و مخاطب قرار دادن والدین همسو است و میتواند تا حدودی نقد اجتماعیاش را به مخاطب برساند.
تصاویر لطیف، داستانهای عمیق
آثار کوتاه جشنواره در بخش پویانمایی و استاپموشن نیز نمایش داده شد. انیمیشنها به دلیل آنکه به نقاشیهای کودکانه شبیه هستند همیشه باعث جذب کودکان میشوند. تولیدکنندگان نیز از این گرایش و جذابیت استفاده میکنند تا مفاهیم و پیامهای مورد نظرشان را در دل داستان انیمیشنها قرار دهند. مضامین دربرگیرنده آثار این دوره از جشنواره بیشتر حول محور جنگ و مسائل آموزشی و تربیتی بود. «محیا» که با تکنیک استاپ موشن ساخته شده از جمله آثار صامت جشنواره است که حرفهای زیادی برای گفتن دارد. این اثر روایتی جهانشمول دارد و به مخاطب این فرصت را میدهد تا جنگ را در هر جایی متصور شود. محیا به دلیل عدم استفاده از دیالوگ و یک پایانبندی گُنگ تا جایی ممکن است برای مخاطبان کودک خستهکننده و حتی گیجکننده ظاهر شود اما المانهای سمبلیک در نهایت مقصود داستان را عرضه میکنند. در این بین آثاری هم دیده میشوند که به دلیل تکنیک خستهکننده، پیچیده و نامفهوم گرافیکی یا روایت ضعیفی که در نهایت مقصودش را هم نمیتواند برساند، در جلب مخاطبان ضعیف ظاهر میشوند؛ «دیوار پشت و رو ندارد»، «یوفو بندری» و «سرزمین جوانههای غمگین» از جمله این آثارند. در کنار اینها «ببعی: آهنربای پرقدرت»، «روزی که چشمهای گربهام رنگی شد»، «ماهی قرمز»، «راز شهر سوخته» و «ماجراهای نوید» هم جزو آثار پویانمایی این دوره بودند که در راستای آموزش مسائل اخلاقی و تربیتی و حتی اطلاعات تاریخی و عمومی در معرض نمایش قرار گرفتند.