
سیدعلی موسوی: اعطای جایزه صلح نوبل ۲۰۲۵ به ماریا کورینا ماچادو، سیاستمدار اپوزیسیون ونزوئلا، نهتنها شگفتآور، بلکه در تضاد آشکار با مفهوم بنیادین صلح است. بر اساس اطلاعات موجود، ماچادو نه به دلیل تلاش برای آشتی ملی یا پایان درگیریها، بلکه به خاطر درخواست از یک رهبر خارجی متهم به جنایات جنگی (بنیامین نتانیاهو) برای سرنگونی دولت ونزوئلا مورد تقدیر قرار گرفته است. این اقدام، «صلح» را به معنای دخالت نظامی و نقض حاکمیت ملی بازتعریف میکند و این پرسش را مطرح میکند: آیا جایزه نوبل صلح به ابزاری برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیک قدرتهای بزرگ تبدیل شده است؟
دلیل اصلی این جایزه، ظاهراً تلاش ماچادو برای خصوصیسازی ذخایر عظیم نفت ونزوئلا به نفع منافع خارجی، بویژه واشنگتن است. این رویکرد، صلح را نه یک ارزش انسانی، بلکه پروژهای سیاسی - اقتصادی معرفی میکند که در آن استقلال یک ملت قربانی منافع خارجی میشود. وعده انتقال سفارت ونزوئلا به قدس نیز نشاندهنده همسویی کامل با سیاستهای اسرائیل و نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان است؛ سیاستی که با روح صلح و عدالت در تضاد است.
همسویی با منافع خارجی در اقدامی نمادین و رسانهای به اوج رسید. ماچادو جایزه نوبل خود را به دونالد ترامپ تقدیم کرد و در سخنانی رسمی اظهار داشت: «ما در آستانه پیروزی هستیم و بیش از هر زمان به پرزیدنت ترامپ، مردم آمریکا، کشورهای آمریکای لاتین و ملتهای دموکراتیک جهان به عنوان متحدان اصلیمان برای دستیابی به آزادی و دموکراسی تکیه داریم. این جایزه را به مردم رنجکشیده ونزوئلا و پرزیدنت ترامپ به خاطر حمایت قاطعانهاش تقدیم میکنم».
این اقدام صریح نشان میدهد «صلح» در این روایت، مترادف پیروزی در چارچوب منافع هژمونیک آمریکا است. پرسش کلیدی این است: ماچادو دقیقاً برای چه کاری برنده جایزه صلح شده است؟ دعوت از یک قدرت خارجی برای حمله به کشورش؟ خدمت به منافع شرکتهای چندملیتی؟ یا تأیید سیاستهای اشغالگری؟ این جایزه به جای تجلیل از یک صلحطلب، به بازیگری جنگطلب در صحنه سیاستهای تهاجمی بینالمللی اهدا شده است.
* ماریا کورینا ماچادو و نرگس محمدی؛ 2 روی یک سکه
ماچادو به صراحت از یک مقام بیگانه برای تغییر رژیم ونزوئلا دعوت کرده است؛ اقدامی که به معنای همکاری سیاسی - نظامی با قدرت خارجی است. اما نرگس محمدی، برنده ایرانی صلح نوبل ۲۰۲۳، در برابر تجاوزات اسرائیل به ایران سکوت و حتی از حملات اسرائیل به خاک ایران حمایت کرده است. او هیچگاه تجاوزات خارجی به ایران را محکوم نکرده و در کنار دشمنان ایران ایستاده است.
* الگوی «آنگ سان سوچی»؛ از قهرمان صلح تا متهم به سکوت در برابر نسلکشی
تاریخچه صلح نوبل نمونههای دیگری از تناقض را نشان میدهد. «آنگ سان سوچی»، برنده نوبل ۱۹۹۱، برای مبارزه غیرخشونتآمیز علیه دیکتاتوری در میانمار مورد تقدیر قرار گرفت اما سالها بعد، به عنوان رهبر میانمار، در برابر جنایات علیه مردم مسلمان میانمار موسوم به روهینگیا سکوت و حتی از اقدامات ارتش دفاع کرد. کمیته نوبل، اگرچه جایزه او را پس نگرفت اما بشدت از او انتقاد و اعلام کرد نمیتواند از قهرمانی دفاع کند که در برابر نسلکشی سکوت کرده است.
اعطای جایزه به ماریا کورینا ماچادو پرونده پیچیده صلح نوبل را بیش از پیش آشکار میکند. این رویداد نشان میدهد مفهوم «صلح» در عرصه بینالمللی، گهی به ابزاری برای مشروعیتبخشی به اهداف قدرتهای بزرگ تبدیل شده است.