عباس سیاحطاهری: من به عنوان پژوهشگر علوم ارتباطات، همیشه رفتار سیاستمداران را از زاویه علوم ارتباطات بررسی میکنم که چگونه کلمات، حرکات و حتی سکوتهایشان، پیامهای پنهان و آشکاری را به مخاطبان منتقل میکند. نشست صلح غزه در شرمالشیخ مصر که دوشنبه ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵ برگزار شد، یکی از آن رویدادهایی بود که مانند یک کلاس درس زنده عمل کرد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در این اجلاس نهتنها نقش اصلی را ایفا، بلکه با رفتارهایش، مرزهای دیپلماسی سنتی را جابهجا کرد. رفتارهایی که از سوی بسیاری تحقیرآمیز توصیف شد و نشاندهنده سبک ارتباطی منحصربهفرد او است.
در این مطلب که برای انتشار در روزنامه نوشتهام، میخواهم این رفتارها را تحلیل کنم - با تکیه بر اصول علوم ارتباطات - و در نهایت به این نتیجه برسم که عدم حضور ایران در این نشست، تصمیمی هوشمندانه بود. ابتدا بیایید صحنه را تصور کنیم. رهبران جهان از کشورهای مختلف، از جمله فرانسه، بریتانیا، ترکیه، ایتالیا، پاکستان و مصر، برای بحث درباره صلح غزه گرد هم آمده بودند اما ترامپ، با ورود با تأخیر خود، همه چیز را تحتشعاع قرار داد. گزارشها نشان میدهد او رهبران را حدود ۷ ساعت منتظر نگه داشت. این تأخیر که در دیپلماسی به عنوان بیاحترامی تلقی میشود، از منظر ارتباطات، یک پیام غیرکلامی قدرتمند است.
در علوم ارتباطات، ما به این میگوییم «مدیریت زمان به عنوان ابزار سلطه». وقتی کسی دیگران را منتظر میگذارد، در واقع میگوید: «زمان من ارزشمندتر است و شما باید به من احترام بگذارید». این رفتار ترامپ که بارها در گذشته هم تکرار شده، بخشی از استراتژی او برای نشان دادن برتری است. چهرههای ناراحت رهبران در ویدئوهای منتشرشده، مانند امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه یا کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا، گواه این بود که این پیام بخوبی دریافت شده است. حالا به ورود ترامپ برسیم. او مانند میزبان اصلی اجلاس رفتار کرد، در حالی که میزبان واقعی عبدالفتاح سیسی، رئیسجمهور مصر بود (که ترامپ حتی با او دست هم نداد!) ترامپ رهبران را یکییکی صدا زد تا برای دست دادن جلو بیایند اما به هیچکس اجازه سخنرانی نداد. این یک کنترل کامل بر جریان ارتباطات بود.
در اصول ارتباطات گروهی، این را میتوان به «انحصار کانال ارتباطی» تشبیه کرد. ترامپ با این کار، صدای دیگران را خاموش و فقط صدای خودش را برجسته کرد. تصور کنید رهبرانی که ساعتها منتظر ماندهاند، حالا فقط نقش سیاهیلشکر را بازی میکنند. این نهتنها تحقیرآمیز است، بلکه نشاندهنده سبک رهبری ترامپ است که بر پایه «ارتباط یکطرفه» بنا شده است. او صحبت میکند، دیگران گوش میدهند. این رویکرد، در دیپلماسی سنتی که بر پایه گفتوگوی برابر است، مانند یک شوک عمل میکند (یاد تصویر درگیری او با زلنسکی بیفتید).
یکی از لحظات برجسته، رفتار ترامپ با کییر استارمر بود. ترامپ او را صدا زد و استارمر فکر کرد نوبت سخنرانیاش است اما ترامپ فقط گفت: «خوشحالم که اینجا هستی» و او را به صندلیاش بازگرداند! این لحظه که در ویدئوها وایرال شد، یک مثال کلاسیک از «ارتباطات تحقیرآمیز» است.
از منظر علوم ارتباطات، این را میتوان با مفهوم «نقض انتظارات» توضیح داد. وقتی کسی انتظاری ایجاد میکند و سپس آن را نقض میکند، طرف مقابل را در موقعیت ضعیف قرار میدهد. استارمر، با چهره خجالتزده، نمادی از این تحقیر شد. این رفتار ترامپ، یادآور سبک او در برنامههای ویدئویی امیرحسین قیاسی یا ابوطالب حسینی است؛ جایی که با کلمات ساده، دیگران را کوچک میکنند. حالا به رفتار با امانوئل مکرون بپردازیم.
ترامپ دست مکرون را محکم نگه داشت و رها نکرد که این یک حرکت غیرکلامی برای نشان دادن قدرت فیزیکی است. در علوم ارتباطات، حرکات دست و تماس فیزیکی، بخشی از «ارتباطات لمسی» است که میتوانند پیام سلطه ارسال کنند. ترامپ مکرون را به گونهای توصیف کرد که با لحنی طنزآمیز همراه بود و به نظر برخی، تحقیرآمیز آمد اما گزارشهایی هم هست که ترامپ به پارتنر مکرون، بریجیت، تکهای جنسی انداخت. اگرچه جزئیات دقیق آن در رسانهها کمتر پوشش داده شده اما چنین رفتاری، اگر صحت داشته باشد، مرزهای ارتباطات دیپلماتیک را زیر پا میگذارد. در تحلیل ارتباطات جنسیتی، این نوع اظهارات، زنان را به عنوان ابزاری برای تحقیر مردان استفاده میکند که در فرهنگ سیاسی ترامپ، رایج است. این رفتار، نهتنها مکرون را هدف قرار داد، بلکه نشاندهنده بیتوجهی ترامپ به حساسیتهای فرهنگی بود. رفتار با رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه هم جالب توجه بود.
تصاویر نشان داد ترامپ در دیدار اردوغان، او را در موقعیت ناخوشایندی قرار داد، شاید با اظهاراتی مستقیم یا نادیده گرفتن پیشنهادهایش. اردوغان که معمولاً سبک رهبری مقتدرانهای دارد، در این اجلاس ساکت ماند و ترامپ او را مانند دیگران، فقط برای عکس و دست دادن صدا زد. این تحقیر، از منظر ارتباطات بینفرهنگی، نشاندهنده عدم احترام به هویت ملی دیگران است. ترامپ با این کار، پیام داد: «من رئیس هستم و شما پیرو». در علوم ارتباطات، این را میتوان با «نظریه سلطه فرهنگی» توضیح داد؛ جایی که یک فرهنگ (در اینجا آمریکایی) بر دیگران غالب میشود.
علاوه بر این، ترامپ در سخنرانیاش گفت: «برخی از شما را اصلاً دوست ندارم اما به شما نمیگویم کی هستید؛ شاید هم بگویم». این جمله، یک تهدید کلامی است که جو اجلاس را تنشزا کرد. از دیدگاه ارتباطات کلامی، این نوع بیان، «ارتباطات مبهم» نامیده میشود که برای ایجاد ترس و عدم اطمینان استفاده میشود. ترامپ همچنین به رهبران فقیرتر اشاره کرد و گفت ممکن است فقط با «۲ کشور فقیر» بماند که توهینآمیز بود.
او حتی نخستوزیر پاکستان را وادار کرد سخنان خصوصیاش را تکرار کند که این هم یک کنترل بر ارتباطات شخصی است. حالا بیایید این رفتارها را با نظریههای علوم ارتباطات تحلیل کنیم. یکی از نظریههای کلیدی، «نظریه رفتار غیرقابل پیشبینی» است. این نظریه میگوید رهبرانی مانند ترامپ، با رفتارهای ناگهانی و غیرمنتظره، دیگران را در حالت دفاعی قرار میدهند. مثلاً تأخیر ۷ ساعته یا نگه داشتن دست مکرون، پیشبینیناپذیر است و باعث میشود رقبا نتوانند استراتژی ثابتی داشته باشند. این نظریه، ریشه در روانشناسی سیاسی دارد و ترامپ آن را بخوبی به کار میگیرد. نتیجه؟ دیگران مجبور به واکنش میشوند، نه اقدام.
نظریه دیگر، «ارتباطات قدرتمحور» است. در این دیدگاه، ارتباطات نهتنها برای انتقال اطلاعات، بلکه برای نشان دادن قدرت استفاده میشود. ترامپ با انحصار سخنرانی، تحقیر استارمر و رفتار با اردوغان، قدرت خودش را برجسته میکند. این سبک، در دیپلماسی سنتی که بر پایه احترام متقابل است، اختلال ایجاد میکند اما برای ترامپ که تاجر است، این مانند یک معامله است: من قویام، شما ضعیف، پس شرایط من را بپذیرید.
از منظر ارتباطات غیرکلامی، حرکات ترامپ هم قابل توجه است. مثلاً نادیده گرفتن دست سیسی برای دست دادن، یک پیام رد است. در فرهنگهای مختلف، دست دادن نماد برابری است و رد آن، تحقیر. ترامپ همچنین جورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا را «زیبا» خطاب کرد که در زمینه دیپلماتیک، میتواند جنسیتی تلقی شود و مرزها را بلرزاند. این رفتارها، در نهایت به توافق صلح منجر شد، با این تصویر که ترامپ تصویر صلحنامه را بالا گرفته است و بقیه رهبران جهان برای او فقط دست میزنند.
طرفداران غرب آن را «کلاسیک ترامپ» میدانند، یعنی نشانه قدرت اما دیگران غیرحرفهای. از دیدگاه من، این سبک ارتباطی، در دنیای امروز که رسانههای اجتماعی همه چیز را وایرال میکنند، همان مدل تسلیم با اعمال زور است که پیشتر در ایدههای کیسینجر دیده شده است و ترامپ پیرو همان مدل است. شاید هم ارضای احساسات ترامپ پس از عدم دستیابی به جایزه صلح نوبل.
حالا باید به این سوال پاسخ داد: آیا باید ایران در این صحنهآرایی تحقیرآمیز شرکت میکرد؟ عدم حضور ایران در این نشست، بر اساس شخصیت ترامپ، تصمیم خوبی بود. اگر ایران شرکت میکرد، با توجه به سابقه تنشها، ترامپ ممکن بود رفتارهای تحقیرآمیزتری نشان دهد، در خوشبینانهترین حالت اظهارات مستقیم یا نادیده گرفتن نماینده ایران. این میتوانست موقعیت ایران را ضعیف کند و به جای تمرکز روی غزه، به یک نمایش شخصی تبدیل شود.
ایران با عدم حضور، از این تله ارتباطی اجتناب و موقعیت خودش را حفظ کرد. در علوم ارتباطات، گاهی سکوت و غیبت، قدرتمندترین پیام است.
تحلیل رفتار ترامپ در نشست شرمالشیخ
ترامپ در شرمالشیخ؛ سلطه ارتباطی یا تحقیر سیاسی
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها