
محمد رستمپور: حساب کاربری «جان لاک» در ایکس فارسی که مرتباً محتواهای معارضان جمهوری اسلامی ایران را منتشر میکند و اخیراً کوشیده است با تغییر نام، رویکرد خشونتطلبانه خود را پنهان کند، دیروز توئیت زد: «قطرهای در مصرف آب صرفهجویی نکنید؛ تهران باید متشنج شود». این پیشنهاد، جدیدترین تکنیک معارضان برای آن چیزی است که خود ادعا میکنند، یعنی نافرمانی مدنی. پیش از این، در التهابات ۱۴۰۱ و پس از آن، تکنیکهایی مانند عدم پرداخت قبوض یا زدن اتو به برق در ساعات پیک مصرف برای اختلال در زنجیره خدمات به شهروندان پیشنهاد شده بود. این الگو و این دست پیشنهادات، پس از ماجراهای پرغصه و تلخ ۸۸ که جامعه را رسماً به ۲ قطب متضاد تبدیل کرد، باب شد.
* تکنیکهایی برای نافرمانی مدنی
شعارنویسی روی دیوارها و بیلبوردهای شهری، بوق زدن بیدلیل، عدم پرداخت مالیات و استفاده از نمادها و نشانهها یا چیدن مو مقابل دوربین که در سال ۱۴۰۱ تا صحن پارلمان اروپا نیز راه یافت، از جمله روشهایی است که پیش از این و برآمده از رساله دکترای جین شارپ، پدر انقلابهای رنگی، در ایران آزموده شده است. مارک دوبوویتز، مدیر بنیاد دفاع از دموکراسیها که گروهی حامی تحریم ملت ایران است و وابستگی آشکاری به رژیم صهیونسیتی و لابیهای ضدایرانی کنگره آمریکا دارد؛ ۳ روز پیش در توئیتی کوشید ماجرای کمآبی را صرفنظر از پیچیدگیهای متعدد اقلیمی و جهانی بودن پدیده که در منطقه غرب آسیا بروز جدیتری یافته؛ تماماً به تصمیمات و اقدامات مقامات جمهوری اسلامی ایران نسبت دهد.
* تمرکز رسانههای غربی بر کمآبی ایران
در ۳ روز، ۱۰ رسانه نامدار غرب از کمآبی در ایران گزارش تهیه کردند، بیآنکه درباره عراق و ترکیه که آنها نیز به این بلیه گرفتارند، مطلب یا مقالهای بنویسند. بیبیسی در گزارشی به اتکای آنچه مصاحبههای میدانی خوانده و به استناد گفتههای مسؤولان، ادعا کرد کمآبی زندگی روزمره را مختل کرده و در ریشهیابی مسأله تلاش کرد موضوع را به جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل بکشاند.
گاردین دیروز در گزارشی از وضعیت بحرانی آب در مشهد نوشت و با استناد به گزارش روزنامههای شرق و اعتماد، ماجرای قطع برق در تابستان را یادآوری کرد تا ناترازی انرژی را برجسته کند. فاکسنیوز بر دوگانه «زندگی روزمره/ برنامه هستهای» سوار شد و از خطر ناآرامی نوشت و ابعاد تهدید را به حوزه امنیت غذایی تسری داد.
تایمز اسرائیل هم از این سوژه جدید غافل نشده و در یک گزارش تفصیلی از سدهای کشور در استانهای مختلف، از هزینه تحریم در به تعویق انداختن نوسازی زیرساختهای آبرسانی نوشته است. اسرائیلهیوم هم مسأله سوءمدیریت را برجسته کرد و از چیزی که تاکنون در هیچیک از شهرهای کشور دیده نشده، یعنی صف برای آب آشامیدنی(!) نوشت.
* رسانه آشوب، آشوب رسانهای
چرخه تولید و توزیع محتوای آشوبگرانه میان رسانههای رسمی و حسابهای فیک و ناشناخته در رسانههای اجتماعی و اندکی بعد، ویدئوهای جعلی ساختهشده به کمک هوش مصنوعی، سوژه جدیدی پیدا کرده است. مرور همبستگی خیابان و شبکه در اعتراضات پدیدآمده پس از انقلاب نشان میدهد تولید پیامهای سیاهنمایی و القای بنبست در گام نخست خط تولید خشم
است.
در ادامه تکرار پیامها زمینه فرسایش تابآوری را فراهم میآورد و در مرحله سوم، یک رویداد عاطفی درگیرکننده کنش خیابانی را ترتیب میدهد. هدف، همان چیزی است که برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در سیستم سنجش و ارزیابی امنیت ملی آمریکا، سالیان متمادی است تکرار میشود: تضعیف پشت جبهه با هدف گرفتن امتیاز در میز مذاکره یا خط مقدم نبرد. این در حالی است که براساس آنچه همان مسؤولانی که گفتههایشان در گزارشات رسانههای غرب میآید، مطرح کردهاند، مسأله کمبود آب اولا قابل حل است اما جریان رسانهای معارض در پی آن است که القا کند مسأله تمام شده و قحطی، خشکسالی و کمبارشی همه چیز را نابود کرده. ثانیا مسأله منطقه و بخشهای مختلفی از جهان را درگیر کرده و در نتیجه یک پدیده اقلیمی است و نه یک پدیده سیاسی که مختص جمهوری اسلامی ایران باشد و ثالثا موضوع آنقدر هم ساده و تکخطی نیست که در این رسانهها تعریف میشود.
* مردم را نترسانید، آگاه کنید!
در مقابل این هجمه که از رگههایی از واقعیت برای اثبات حقانیت خود وام میگیرد و در تلاش است شکلی از نافرمانی و آشوبگری علیه سیستم را که در جنگ ۱۲ روزه به دست نیامد، راه بیندازد؛ اولا نباید مردم را ترساند. هشداردهی و تذکر برای مدیریت مصرف با القای ترس که به نومیدی و انفعال منتهی میشود و شکلی از مواجهه منطقی را سلب میکند؛ تفاوت دارد. متاسفانه آنچه تا امروز در این حوزه رخ داده، مبتنی بر تکنیک ترس بوده تا افکار عمومی آگاه و صرفهجویی ۲۰ درصدی مورد نظر که تنش آبی را به شکل موقت چاره میکند، حاصل شود. ثانیاً به یک جریان ملیسازی مسأله آب نیاز داریم تا موضوع در وجوه مختلف محل تأمل و بررسی مردم شود. اینجا باید به جای تکرار، از تنوع پیام بهره برد تا صرفهجویی به یک انتخاب تبدیل شود، نه یک اضطرار.
در اضطرار، منطق رنگ میبازد و نوعی از منفعتگرایی بروز مییابد که اختلافساز است. هر شکل از اختلاف یا هر نوع از برداشت «تبعیض» از موضوع، مسأله را از یک امر ملی به یک امر جناحی یا سیاسی تبدیل میکند و به دشمن اجازه میدهد در امنیتیسازی موضوع موفق شود.
نباید خطاهای رخداده در حکمرانی آب را انکار کرد و البته نباید صرفاً در بازخوانی این خطاها توقف کرد. اکنون آنچه مردم میپرسند و میخواهند این نیست که مقصر چه کسی است و کدام دولت یا دوره مجلس در رهگیری و پیگیری ماجرا بهتر یا بدتر عمل کرده است. آب هست اما کم است اما مهمتر از این کمبود یا تنش آبی، این است که هر وزارتخانه و نهاد و دستگاه و مقامی نسبت خود با موضوع را تعریف کند و جهت تحقق آن بکوشد. اگر باور به اینکه همه - نه فقط مردم یا وزارت نیرو- در این ماجرا مسؤولند، در فرد فرد مقامات و تکتک شهروندان پدید آید، غلبه بر نافرمانی آبی ممکن است.