گروه سیاسی: معاون اول رئیسجمهور یکشنبه ۲۵ آبان/ ۱۶ نوامبر در رأس هیاتی بلندپایه عازم مسکو شد تا در بیستوچهارمین اجلاس شورای نخستوزیران سازمان همکاری شانگهای شرکت کند. این نشست که روزهای ۲۶ و ۲۷ آبان (۱۷ و ۱۸ نوامبر) در پایتخت روسیه در حال برگزاری است، بر محورهایی مانند تدوین برنامه همکاریهای اقتصادی چندجانبه برای سالهای ۲۰۲۶ تا ۲۰۳۰، تصویب بودجه سازمان و صدور بیانیهای مشترک تمرکز دارد. محمدرضا عارف علاوه بر سخنرانی در جلسات اصلی، فرصت دیدارهای دوجانبه با همتایان روس، چینی، هندی و دیگر رهبران را خواهد داشت؛ گفتوگوهایی که میتواند پیوندهای اقتصادی و امنیتی میان ایران و گستره وسیع آسیای شرقی و اوراسیا را استحکام بخشد. این سفر، فراتر از یک رویداد دیپلماتیک معمول، نمادی از تعهد ایران به چارچوبهای چندجانبهگرایانه است و در دل چالشهای جهانی، بر استراتژی «نگاه به شرق» تأکید میورزد؛ استراتژیای که با عضویت در سازمانهایی همچون شانگهای، بریکسپلاس و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، به دنبال بازسازی جایگاه ایران در نظم نوظهور جهانی است.
* افقهای اقتصادی؛ مسیری به سوی تنوعبخشی و رشد پایدار
عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای از سال ۱۴۰۰، درهای جدیدی به سوی بازارهای پهناور گشوده و کشور را به شبکهای از تجارت و سرمایهگذاری متصل کرده که وابستگی به بازارهای سنتی را به حداقل میرساند. این سازمان، با پوشش بیش از ۴۰ درصد جمعیت جهان و جمعیتی بالغ بر ۳ میلیارد نفر، بستری برای مبادلات تجاری فراهم میآورد که میتواند موتور محرک تنوع اقتصادی ایران باشد. بر اساس آمارهای رسمی، حجم تجارت ایران با اعضای سازمان همکاری شانگهای در سال ۱۴۰۳ به بیش از ۵۰ میلیارد دلار رسید و پیشبینیها از رشد ۲۵ درصدی در سال جاری خبر میدهد. این روند، با تأکید بر ارزهای محلی همچون یوآن، نوسانات دلار را برای اقتصاد ایران کمرنگ میکند و زمینهساز کاهش تورم مزمن به زیر ۳۰ درصد در میانمدت میشود.
از سوی دیگر بریکسپلاس که ایران از دی ۱۴۰۲ به عضویت آن درآمد، ظرفیتهای مشابهی اما در مقیاسی جهانیتر عرضه میکند. این ائتلاف، با نمایندگی ۴۵ درصد جمعیت جهان و ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی جهانی (بیش از ۳۵ تریلیون دلار به برابری قدرت خرید)، بستری برای گسترش صادرات فراهم آورده است. بانک توسعه نوین بریکس که تاکنون بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در پروژههای زیرساختی سرمایهگذاری کرده، میتواند برای ایران ابزاری کلیدی در تأمین مالی طرحهای حملونقلی باشد. برای مثال، کریدور بینالمللی شمال - جنوب که ایران را به عنوان هاب مرکزی به هند و روسیه پیوند میدهد، با حمایت بریکسپلاس میتواند زمان ترانزیت کالا را از ۶۰ روز به ۲۵ روز کاهش دهد، هزینهها را ۳۰ درصد پایین آورد و ظرفیت سالانه ۳۰ میلیون تن بار را فعال کند که طبق پیشبینیهای بانک توسعه اوراسیا تا سال ۲۰۳۰، 1.5 میلیارد دلار درآمد ترانزیتی برای ایران به ارمغان میآورد. این ظرفیتها در حالی که تحریمها دسترسی به فناوریهای غرب را محدود کرده، تهران را به سوی شراکتهای فناورانه با دهلی و پکن سوق میدهد؛ جایی که انتقال دانش در حوزههای انرژی تجدیدپذیر و هوش مصنوعی میتواند رشد اقتصادی را به ۴ درصد در سال ۲۰۲۶ برساند.
اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیز به عنوان مکملی برای این ۲ سازمان، دستاوردهای ملموسی برای تجارت ایران به همراه آورده است. توافق تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا که از اردیبهشت ۱۴۰۴ اجرایی شد و تعرفهها را بر ۸۷ درصد کالاها حذف کرد، حجم مبادلات را از 6.2 میلیارد دلار در ۱۴۰۳ به بیش از 7.5 میلیارد دلار در نیمه نخست ۱۴۰۴ رساند.
در مجموع، این سازمانها میتوانند لکوموتیو تجارت ایران شوند؛ جایی که صادرات غیرنفتی، با رشد ۲۰ درصدی در سال جاری، به ۶۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۷ برسد و تعادل تراز تجاری را با مازاد ۳۱ میلیارد دلاری تثبیت کند. چنین تحولی، نهتنها اقتصاد را از رکود رها میکند، بلکه ضمن اشتغالزایی برای میلیونها نیروی جوان، بنیانی برای توسعه پایدار میریزد. صادرات نفت ایران نیز با میانگین 1.63 میلیون بشکه در روز در نیمه نخست ۱۴۰۴ (عمدتاً به چین)، بیش از ۸۵ درصد درآمد ارزی را تأمین میکند و با کاهش وابستگی به دلار بیش از ۶۰درصد معاملات با ارزهای محلی انجام میشود.
* امنیت و تجارت؛ سپری استوار در برابر ناآرامیهای جهانی
در قلمرو امنیت، سازمانهایی چون سازمان همکاری شانگهای و بریکسپلاس فراتر از ابعاد اقتصادی، چارچوبی برای همکاریهای دفاعی و اطلاعاتی فراهم میآورند که در شرایط پرتلاطم کنونی، حیاتی است. سازمان همکاری شانگهای، با تمرکز بر مقابله با تروریسم، قاچاق مواد مخدر و جرایم سایبری، ایران را به شبکهای از اطلاعات مشترک با روسیه، چین و آسیای مرکزی وصل کرده است.
بریکسپلاس نیز با تأکید بر امنیت انرژی، ایران را به عنوان صادرکننده عمده نفت (یک میلیون و ۶۳۰ هزار بشکه روزانه در نیمه نخست ۱۴۰۴) به بازارهای امن چین و هند متصل میکند. این گروه، با پیشنهادهایی برای «غیردلاریسازی تجارت انرژی»، میتواند تحریمهای ثانویه را خنثی کند و حجم صادرات نفت ایران به بریکسپلاس را به ۲ میلیون بشکه در روز برساند. این همکاریها در بستری از آشوب جهانی از جنگ اوکراین تا رقابتهای دریایی در اقیانوس هند، دست ایران را باز میکند و به کشور اجازه میدهد نقش «پل اوراسیا» را ایفا کند؛ نقشی که امنیت ملی را با تجارت گره میزند و ثبات منطقه را هم استحکام میبخشد.
* نگاه موشکافانه؛ از پتانسیلهای درخشان تا کاستیهای اجرایی
عضویت در سازمان همکاری شانگهای، بریکسپلاس و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، باید به عنوان لکوموتیو اقتصادی عمل کند؛ به عنوان نمادی از دیپلماسی نمادین که تحول واقعی را برای ایران در پی دارد.
مزایای این اتحادها برای ایران غیرقابل انکار است: سازمان همکاری شانگهای با تجارت ۳۷ میلیارد دلاری در ۱۴۰۳ و مانورهای امنیتی مشترک، پلی به سوی ثبات منطقهای میسازد، بریکسپلاس با بانک توسعه نوین و ظرفیت ۳۰ میلیون تنی کریدور بینالمللی شمال-جنوب، درآمد ۵ میلیارد دلاری ترانزیتی تا سال ۲۰۳۰ را وعده میدهد و اتحادیه اقتصادی اوراسیا با توافق ۱۴۰۴ و رشد ۲۲ درصدی تجارت به ۷ و نیم میلیارد دلار، بازاری ۱۸۳ میلیونی را باز میکند. اینها میتوانست تورم را مهار، صادرات غیرنفتی را ۲ برابر و امنیت انرژی را تضمین کند.
البته باید توجه داشت این نتایج در صورت توجه به این امکانها به عنوان یک برنامه اصلی است، نه یک برنامه جایگزین. تأکید بر «نگاه به شرق» باید به شکل واقعی در حکم رشد و شکوفایی روابط اقتصادی، تجاری و امنیتی با شرق، بویژه روسیه و چین، دیده شود؛ موضوعی که در گام نخست با اجرای توافقات جامع ۲۵ ساله با چین و ۲۰ ساله با روسیه محقق خواهد شد.
برای نمونه، حجم تجارت با اتحادیه اقتصادی اوراسیا، به رغم توافق ۱۴۰۴، تنها ۲۲ درصد رشد داشته، در حالی که پیشبینیها ۵۰ درصد بود؛ این شکاف، ریشه در تأخیرهای بروکراتیک ناشی از اولویتدهی به کانالهای غربی و عدم هماهنگی میان وزارتخانههای خارجه، صنعت و اقتصاد دارد. پروژه کریدور بینالمللی شمال - جنوب که میتوانست تجارت از مسیر ایران را ۲ برابر کند، هنوز به دلیل کمبود سرمایهگذاری داخلی (کمتر از ۳۰ درصد تعهدات) در حد ۵۰ درصد ظرفیت عمل میکند. این ناکارآمدی، اقتصاد ایران را در برابر تورم 42.4 درصدی و کاهش ارزش ریال آسیبپذیر نگه داشته و فرصتهای اشتغالزایی را هدر میدهد. بهرغم تمام توافقات و معاهدات اجرایی میان تهران - مسکو و تهران - پکن، شاهد عدم رشد واقعی در تجارت و سرمایهگذاری میان ایران و کشورهای شرق هستیم که ماحصل آن، عدم اثرگذاری این توافقات بر اقتصاد کشور است.
در حوزه امنیت نیز دولت باید از سازمان همکاری شانگهای برای ایجاد مکانیسمهای عملی ضدتحریم بهره ببرد؛ مانورهای مشترک و اجرای تعهدات الزامآور برای حمایت مالی یا اطلاعاتی در برابر حملات سایبری غرب باید در نخستین فرصت به تحقق برسد. بریکسپلاس - با وجود پیشنهادهای غیردلاریسازی - تنها ۳۰ درصد معاملات ایران را بدون دلار پوشش میدهد؛ رقمی ناچیز که نشاندهنده ترس شرکا از تحریمهای ثانویه و برخی تردیدها و تعللهای داخلی است. ادامه این روند ایران را به «بازیگر کم بهره» در این سازمانها تبدیل میکند؛ جایی که عضویت بیشتر جنبه سیاسی دارد تا اقتصادی و دولت به جای پیگیری توافقات اجرایی، بر لفاظیهای ضدغربی تکیه میکند. در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، تأخیر در تصویب پروتکلهای گمرکی، صادرات صنعتی را محدود به ۵۰ درصد اهداف نگه داشته و پتانسیل ۲۰ میلیارد دلاری تجارت تا سال ۲۰۳۰ را دور از دسترس قرار داده است.
مطالعات اقتصادی نشان میدهد بدون اصلاحات داخلی از جمله کاهش بروکراسی و کنار گذاشتن نگاه غربگرایانه مدیران، این سازمانها نمیتوانند لکوموتیو رشد اقتصادی کشور شوند. دولت با تمرکز بر حل مشکلات از راه ارتباط با غرب، باید ارزش فرصتهای عملی را درک کرده و اقتصاد را از چرخه وابستگی به نفت جدا کند. در شرایطی که جهان به سوی چندقطبیگرایی میرود، این عملکرد، ایران را از مزایای واقعی محروم میکند.
* چشماندازهای پیش رو؛ از نماد به عملگرایی راهبردی
سفر معاون اول رئیسجمهور به مسکو، فرصتی استثنایی برای بازنگری این رویکرد فراهم میآورد. اجلاس نخستوزیران سازمان همکاری شانگهای میتواند با تمرکز بر برنامه ۲۰۳۰-۲۰۲۶، تعهدات اجرایی برای کریدور بینالمللی شمال - جنوب و تجارت آزاد را عملی کند و ایران را به هاب واقعی اوراسیا بدل کند. با بهرهگیری از بریکسپلاس برای سرمایهگذاریهای بانک توسعه نوین در انرژی سبز و از اتحادیه اقتصادی اوراسیا برای صادرات ۵۰ درصدی صنعتی، تهران میتواند رشد ۵ درصدی را هدف گیرد و امنیت را با دیپلماسی اقتصادی پیوند زند اما این دگرگونی، نیازمند ارادهای فراتر از شعار است: هماهنگی نهادها، جذب سرمایه خصوصی، پیگیری مستمر توافقات و کنار گذاشتن نگاه غربگرایانه در سطوح مدیریتی. در نهایت، این سازمانها نهتنها دستاوردهای اقتصادی و امنیتی دارند، بلکه میتوانند نمادی از تابآوری ایران باشند، مشروط به اینکه دولت از حاشیهنشینی برخیزد و به میدان عمل قدم نهد. در جهانی پرتلاطم، این چندجانبهگرایی، کلید بقا و بالندگی است؛ کلیدی که میتواند قفل چالشها را بگشاید.
بررسی فرصتهای پیمان شانگهای به بهانه حضور معاون اول رئیس جمهور در اجلاس نخستوزیران این سازمان
ایران پل اوراسیا
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها