انقلاب علیه فسیلها

سخنرانی امسال رهبر حکیم انقلاب در سالگرد ارتحال امام خمینی به موضوع لزوم تحولخواهی در نظام اسلامی اختصاص یافت. ایشان در این سخنرانی به ابعاد گوناگون جریان تحولخواهی و لوازم ضروری یک حرکت تحولخواهانه اشاره کردند. در بین عناصری که مقام معظم رهبری به شرح آن پرداختند، تاکید بر «پشتوانه معرفتی» سهم ویژهای داشت. ایشان هشدار دادند تاریخ انقلاب ثابت کرده هر جریان تحولخواهی که پایه مستحکم معرفتی نداشته باشد، در نهایت به عقبگرد و استحاله ماهوی ختم میشود. ایشان در بخشی از بیاناتشان فرمودند: امام هم هر کاری که در زمینه تحولات انجام دادند، متکی بر همین حرکت اسلامی و مبانی معرفتی اسلام بود؛ امام در چارچوب آن حرکت کردند. اگر چنانچه یک چنین پشتوانه فکریای وجود نداشته باشد، این تحول انسان، غلط خواهد بود و احتمالا انسان قدم را نابجا برمیدارد، بعد هم درست پافشاری نمیکند؛ یعنی ثبات قدم در این حالت تحولی نخواهد داشت. انسان به یاد بعضیها میافتد، ما در انقلاب خودمان داشتیم کسانی را که اینها افراد انقلابی و علاقهمند بودند، منتها چون پایههای فکریشان پایههای محکمی نبود، پایههای ایمانیشان، پایههای متین و مستحکم و دارای پشتوانههای عقلانی محکم و استدلالی محکمی نبود، بعد از اینکه مدتی گذشت و از سنین جوانی مثلا یک مقداری عبور کردند، تبدیل شدند به همان فسیلهایی که اصلا انقلاب علیه آن فسیلها بود؛ یعنی انقلاب اسلامی در واقع یک عده فسیلهای کجرو را کنار زد. بعضی جوانهای انقلابی دیروز هم بعد از آنکه وارد مرحلههای گوناگون زندگی و عبور از سالهای جوانی شدند، در واقع نزدیک شدند حالا یا بعضیها نزدیک شدند، یا بعضیها تبدیل شدند- به چیزی شبیه آن فسیلها. بر همین اساس در این پرونده به بررسی برخی ابعاد معرفتی به عنوان پشتوانه یک حرکت تحولخواهانه پرداختهایم؛ حرکتی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب در نهایت به انقلاب علیه فسیلها بینجامد، نه اینکه خود تبدیل به یک فسیل دیگر شود.
***
ناگفتهها و ناشنیدههای شهید مطهری برای دوران تحولخواهی
دکتر سید محمدصالح هاشمی گلپایگانی*: تحولخواهی نیاز به مبنای فکری دارد اگر نه به تهوع ختم میشود. نمونه این مسأله کسانی هستند که در اوایل انقلاب مدام از استکبارستیزی دم میزدند و امروز به صورت تهوعآوری به استکبار التماس میکنند. اگر کسی به دنبال تحولخواهی و داشتن پشتوانه معرفتی در این مسیر است، بهترین راه مطالعه آثار شهید مطهری به صورت نظاممند است. متأسفانه آنچه تاکنون از شهید مطهری منتشر شده به سبک انتشارات صدرا، یک مجموعه کشکولی و پراکنده است، در حالی که شهید مطهری صاحب یک فکر نظاممند و منسجم است. ما در طرح بینش مطهر سعی کردیم با طراحی 40 کتاب در 4 سطح، نظام فکری شهید مطهری را به مخاطب ارائه کنیم. به این شکل خواننده آثار صاحب بینشی میشود که میتواند با مبنای آثار شهید مطهری برای بسیاری از مسائل روز تحلیل و پاسخ مناسب بیابد. در اینجا لازم است اشاره کنم که فاجعه و مصیبت بزرگی که برای آثار شهید مطهری رخ داده این است که هنوز بعد از گذشت 40 سال بسیاری از آثار ایشان در حصر خانگی خانواده شهید مطهری است. هنوز بعد از گذشت این همه سال انتشارات صدرا هر از گاهی کتاب جدیدی از شهید مطهری منتشر میکند که این یک فاجعه است، در حالی که آثار دکتر شریعتی همان 2 سال اول به صورت کامل منتشر شد.
* مبدع و مسؤول طرح ملی بینش مطهر
***
عقلانیت اسلامی، قطبنمای تحولخواهی
دکتر عبدالحسین خسروپناه*: امام خمینی هم تحولخواه بود و هم تحولساز؛ آن هم تحولی مبتنی بر عقلانیت اسلامی. ممکن است خیلیها اهل حرف زدن از تحول باشند اما اهل هزینه دادن برای تحقق آن نیستند. خیلی از روشنفکرها در کافهها مینشینند و پیپ میکشند و قهوه اسپرسو میخورند و علیه خیلی چیزها حرف هم میزنند و مطالبه تحول و تغییر میکنند اما اگر لازم بشود برای همین حرفها هزینهای بدهند، اهل این چیزها نیستند ولی امام خمینی(ره) اینگونه نبود؛ هم تحولخواه بود و هم برای تحولی که میخواست حاضر بود هزینه بدهد، این از مهمترین شاخصههای مکتب امام خمینی است.
* عضو هیأتمدیره مجمع عالی حکمت اسلامی
***
معنویت عدالتگستر، پشتوانه جریان تحولخواهی
دکتر محمدرسول ایمانیخوشخو*: تأکید مقام معظم رهبری بر لزوم تحولخواهی به عنوان مهمترین عامل حفظ و بقای انقلاب، میتواند از زوایای مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. هر پدیدهای که به قلمرو زیست اجتماعی انسان وارد شده و قصد دخالت در آن را دارد، برای بقا محتاج پویایی و تحول است. جوامع انسانی در گذر زمان دچار تغییر و تحول شده و پیوسته بر تنوع و پیچیدگی مناسبات اجتماعی افزوده میشود و به تبع آن، نیازها و مطالبات جدیدی مطرح میشود و در این میان نهادی میتواند باقی بماند که از این حرکت سریع عقب نمانده و بتواند خود را بر اقتضائات جدید منطبق سازد. شهید مطهری در مباحث مربوط به جامعیت دین اسلام بیان میکنند حتی اسلام که تأمین نیازهای ذاتی و فطری انسان را هدف اصلی خود قرار داده و از این جهت ممکن است امری ثابت انگاشته شود اما به تحولات اجتماعی نیز بیتوجه نبوده و ظرفیتهایی برای پویایی در آن تعبیه شده تا بتواند گام به گام با جوامع در طول تاریخ پیش رفته و پاسخگوی نیازها در هر عصر و زمانی باشد. انقلاب اسلامی ما نیز به عنوان یک خیزش بزرگ اجتماعی که آرمانهای بزرگ الهی و انسانی را دنبال میکرد برای بقا نیازمند پویایی و تحول است. پویایی و تحول ضرورتاً به معنای دست کشیدن از آرمانهای اولیه نیست، بلکه توجه به واقعیتهای جاری است؛ نیازهایی که گذر زمان بر جوامع تحمیل میکند و اقتضائات جدیدی را رقم میزند. اما در این سیر شتابنده، جایگاه آرمان معنویتخواهی کجاست؟ شکی نیست که گسترش معنویت و آماده کردن فضای اجتماعی برای رشد معنوی انسانها از جمله اهداف این انقلاب و از جمله دغدغههای جدی معمار کبیر آن بوده است. با این حال، این هدف متعالی نیز برای بقا و ایفای نقش در این برهه از انقلاب نیازمند تحول و پویایی است که اگر این تحول رخ ندهد در گیر و دار تحولات عمیق اجتماعی یا به طور کلی حذف میشود و یا دچار استحاله میشود. وارد شدن در گردونه سیاست و آغشته شدن به مناسبات دور از اخلاق و معنویت حاکم بر بخشی از مناسبات اجتماعی، تصور جامعه را نسبت به آرمان معنویتخواهی دگرگون کرده و از فروغ این آرمان بزرگ کاسته است. فاصله گرفتن چهرههای معنوی از گردونه سیاست و واگذار کردن این حوزه به اهلش! خود بر انفعال این آرمان دامن زده و به این ادعای قدیمی حیات تازهای بخشیده که معنویت را باید در کنج مساجد و دل خانقاه جستوجو کرد و نه در کوران سیاست. در این میان برای تحول چه باید کرد؟ آیا باید با جریان سکولاریسم همنوا شد و همچون دین، معنویت را نیز از دخالت در دنیا منع کرد یا باید به دنبال ظرفیتهایی در معنویت گشت که میتوانند با حفظ حقیقت ماهوی، آن را در سامان دادن به مناسبات اجتماعی و اصلاح وضعیت نابهنجار توانمند سازند. به نظر میرسد آرمان معنویتخواهی در سالهای پس از انقلاب به سمتی پیش رفته که کمکم بیش از حقیقت معنویت، بر قالبها و آیینهای معنوی تأکید شد. معنویت نیز دارای گوهر و صدفی است، گوهر معنویت همان احساس قرب و درک ناب از حضور خداوند است و زمینهساز این احساس و درک متعالی، تهذیب نفس و رشد فضایل اخلاقی در نهاد انسان است. امروز انقلاب اسلامی برای زنده نگه داشتن آرمان معنویتخواهی نیازمند ترویج اخلاق و بویژه اخلاق اجتماعی است. اگرچه در جامعه اسلامی دغدغهمندی به شریعت امری لازم است اما گاه توجه به این مسأله ما را از برخی مظاهر بیاخلاقی که در بخشهایی از اجتماع ریشه دوانده غافل کرده است. معنویتخواهی اگر کماکان میخواهد در صدر شعارهای انقلاب جایگاه خود را حفظ کند باید نشان دهد که در مقابل هیچ فسادی و در هیچ سازمان و نهادی بیتفاوت نیست. معنویتخواهی انقلابی باید اقدام جدی خود را در عدالتگستری و مبارزه با تبعیض در تمام اشکال آن به جامعه نشان دهد. تظاهر به معنویت در مسؤولان باید جای خود را به عزم جدی برای حل مسائلی بدهد که ویرانکننده بنای هر معنویتی در وجود انسانند. مگر نه این است که ورود فقر از در باعث گریز ایمان و معنویت از در دیگر است؟ پس معنویتخواهی انقلابی نمیتواند چشم خود را بر فقر اجتماعی ببندد و تنها از قرب به خداوند سخن گوید. امروزه عصر هیجان غرایز و نبود بستر لازم در ارضای مشروع آنهاست و طبیعی است جوانانی که سرمایه اصلی این انقلاب محسوب میشوند به سمتی سوق یابند که فروغ نیازهای معنوی را در انسان به خاموشی میکشاند. در این شرایط نمیتوان از آرمان معنویت سخن گفت ولی برای حل این معضل فکری نکرد و از این نیاز فراگیر اجتماعی چشم فرو بست و تنها به موعظه و نصیحت و سفارش به تقوا و پرهیزکاری بسنده کرد. کلام آخر اینکه، آرمان بزرگ معنویتخواهی برای بقا و دچار نشدن به استحاله نیازمند تحول و پویایی است و پویایی این آرمان بزرگ در گرو اصلاح تصور ما از حقیقت معنویت و عوامل و موانع آن در جامعه است. بدونشک معنویت متعالی اسلام ظرفیتهای لازم برای پویایی را در اختیار دارد. اشارات فراوانی که در کلام وحی و پیشوایان معصوم درباره آسیبهای معنویت و عوامل زمینهساز آن وجود دارد و توصیههای ارزشمندی که در کلام امیرمؤمنان(ع) به والیان امر در جدی گرفتن مطالبات بحق اجتماعی یافت میشود، سرمایههای ارزشمندی هستند که توجه و عمل به آنها میتواند کماکان آرمان معنویتخواهی را زنده نگه داشته و پویایی و بقای انقلاب اسلامی را در دهه پنجم از حیات خود تضمین کند.
* عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی