سیدحسن و وضع جدید عالم
فاطمه خورشیدی: رژیم اسرائیل به مثابه امری قدیم در وضعی جدید، امری ناساز است و سرآمدانی باید که این ناساز را از میان ببرند و به همان قدیم بازگردانند. راقم سطور در این مقال، امر قدیم و وضع جدید را شرح داده و در این میان، سرآمدی برجسته را که در مساعی بود این امر قدیم را به تاریخ بازگرداند، معرفی میکند.
رژیم اسرائیل چیست؟ پیوست است یا گسست؟ آیا یک دولت موجود، در نتیجه تداوم تاریخی چندهزارساله است یا آنکه گسستی تاریخی و رویدادی است که بر سرزمین فلسطین حادث شده است؟
رژیم صهیونی، خود را پیوست میداند و در این مداومت است که این پیوست را در اذهان بگنجاند. ناموجودی که بر این ابرام است به خویش موجودیتی چند هزار ساله ببخشاید. این رژیم، پیدرپی اظهار میدارد دولتی است که تاریخی کهن دارد، لکن تنها اندکی دریافت و استنباط احتیاج است تا انسان بداند اینچنین که صهیون بر آن اصرار دارد، نیست و گفتههای آن، جعل است و سقیم.
واقعیت دیرین و حال، مؤید آن است که در این تاریخ مدید، مردمان دیگری زیستهاند و یهودیت نه یک بار، بل چندبار، در درون این تاریخ پیوست، گسست ایجاد کرده و به دستاندازی بر سرزمین این مردمان پرداخته است. یهودیت، مقطعی تاریخی را به معنای تام آن، بُریده است. پس از آن، خود، از نو، آهنگ پیوست کرده؛ تا آنجا که خویش را بر دیگری چنان شناسانده که پنداری سرزمین فلسطین و تاریخ چند هزار ساله این بوم، متعلق به او است.
* او را همین بس است که گویند غاصب است
غصب را به ستم گرفتن چیزی از کسی گویند. غاصب، دستاندازی و زورستانی میکند؛ سپس اصل پیشامد را نادیده میانگارد و کردارش چنان است که گویی از آغاز، همه چیز از آن او بوده است. غاصب، برای تصاحب چیزی از دیگری، از هیچ جفایی فروگذار نمیکند؛ ولو این بیداد، او را به جنون بکشاند.
وجه ممیزه گسست از سوی رژیم اسرائیل، غصب است. رژیم برای ستاندن سرزمین فلسطینیان، به نسلکشی دست یازیده و تا جایی که بتواند به غرضش برسد، قصد آن دارد که این سبوعیت را ادامه دهد. لکن تاریخ، نشانهای برای این مهم است که غصب و اشغالگری، هیچگاه تداوم نیافته و سرنوشت آن، ناگزیر رو به اضمحلال است. جملگی غاصبان و اشغالگران تاریخ، چیزی بیش از یک رویداد تاریخی نبودهاند. مقصد آنان همیشه به بنبست رسیده است. چنانکه هماره، گسست غصب، جای خود را به پیوستهای تاریخی کهن و اصیل داده است، اشغالگری رژیم صهیونی نیز دیری نمیپاید که همسرنوشت غصبهای پیش از خویش میشود.
* رژیم اسرائیل: امری قدیم یا وضعی جدید؟
استعمار قدیم در قرون 18 و 19، برای نیل به سود خویش، به دیگری ضرر میرساند. سهل و سخت میکشت تا تنها خود زنده بماند. جنونوار، تبار بوم اصیلی را از میان برمیداشت تا بوم را از آن خود کند. نسلی را «نیست» میکرد تا «هست» نسل خویش را فزونی دهد. اما سرانجام همیشه، دستارچه نظیف جنبشهای استقلالطلبانه جدید، غبار استعمار قدیم را میزدود و استعمار، عاقبت امر، از میان میرفت. استعمار، امری قدیم است و وجود جنبشهای استقلالطلبانه در مواجهه با آن، امری است جدید. این جنبشها در جایجای جهان، همواره استعمار قدیم را به عقب میراندند. همین مهم پس از مدتی، موجب شد دیگر اثری از شکل سخت و نظامی استعمار در زمانه جدید باقی نماند و این امر قدیم، در تاریخ قدیم خود بماند.
در روزگار جدید، رژیم اسرائیل، همواره کوشش میکند خود را به گونهای به جهانیان بشناساند که گویی تنها دموکراسی منطقه غرب آسیاست، دولتی است که تکنولوژی پیشرفته دارد و تنها اوست که قادر است در این منطقه، صحرا و بیابان را به آبادانی برساند، لکن عمل و پیشهاش و حتی تداومش چنین نیست. نسلکشی ددمنشانه رژیم، با عمل استعمار قدیم، مطابقت زیادی دارد. رژیم آپارتاید اسرائیل، آخرین بازمانده امر قدیم و استعمار قرون 18 و 19 است. ویژگی استعماری و آپارتایدی بودن، منتسب به امر قدیم است و در وضع جدید، جا نمیگیرد. وضع جدید به دنبال کوشش جنبشهای استقلالطلبانه و مقاومتهای ملی، برآمده است و دیگر در بر پاشنه قدیم نمیچرخد. هر قدر رژیم رخسار خویش را پیشرفته و دارای تکنولوژی عصر جدید بنمایاند، امر قدیم درونش را نمیتواند پنهان کند و نهانش، پرده برمیاندازد و عیان میشود. چنانکه یک سال است عمل رژیم، کاملاً مثالی از عمل دولتهای استعماری در قرنهای پیشین بوده است.
امر قدیم جایش در همان قدیم است و نباید به عصر جدید وارد شود. وجود امر قدیم در عصر جدید، مبدل به بحران میشود. رژیم اسرائیل، امر قدیم متعلق به عصر استعمار است که خود را به تاریخ و عصر جدید تحمیل کرده است؛ همین تحمیل، سبب آشفتگی و بحرانی برای عصر جدید شده است. این رژیم باید به تاریخ امر قدیم بازگردد.
* پیامآوران نظم جدید
نظم جدید، امر قدیم را برنمیتابد. این دو امر، همزمان در یک اقلیم نمیگنجند. جا دادن این دو در یک زمان و مکان، آشوب و ناآرامی میآفریند. امر قدیم، برای نظم جدید، نارایج است و به جامهای پوسیده میماند که باید آن را دور انداخت.
سیدحسن نصرالله، از سرآمدان و واضعان وضع جدید بود؛ هم او که جهد میکرد در این نظم جدید اثرگذار باشد و امر قدیم را به عقب براند و رژیم استعماری اسرائیل را به درون تاریخ خویش بازگرداند. نصرالله به پیامآوری میمانست که با نشر مقاومت، مردمان آزاده منطقه را زیر درفشش گرد آورد و تلاش کرد شرور قدیم، در نظم جدید جا نگیرد. گفتمان مقاومت و کوشش برای عقبراندن امر قدیم اسرائیل، میراث نصرالله و همانندان نصرالله است.