13/اسفند/1403
|
00:29
۲۲:۰۴
۱۴۰۳/۱۲/۱۱
علی علیپور؛ فوتبالیستی که یک‌تنه موجب برتری تیمش در بازی مقابل استقلال شد

داربی بلد!

کد خبر: ۴۰۲۴۷۴

داربی بلد!

مهدی مرسلی: در داربی، بعضی‌ها یک گل می‌زنند و نام‌شان را در تاریخ جاودانه می‌کنند. بعضی‌ها سال‌ها بازی می‌کنند و بی‌هیچ کار خاصی فراموش می‌شوند اما فقط تعداد کمی هستند که با هر گام، با هر دویدن و با هر گل، نام خود را در تاریخ داربی حک می‌کنند. علی علیپور یکی از همین‌هاست.
علی پروین، علی جباری، حسین کلانی و... و حالا علی علیپور؛ نامی که نه از سر ادعا که از سر تکرار در مهم‌ترین دوئل فوتبال ایران، جاودانه شده است. او نیامده بود مثل ستاره‌های پرزرق‌وبرق بجنگد، نیامده بود روی جلد روزنامه‌ها لبخند بزند. او فقط گل می‌زد، بی‌وقفه، بی‌هیاهو اما به وقتش، درست همان لحظه‌هایی که تاریخ نوشته می‌شود.
در کوچه‌ پس کوچه‌های خاکستری فوتبال ما، بعضی‌ها زود از یاد می‌روند، بعضی‌ها فقط نام‌شان زنده می‌ماند اما برخی‌ در تاریخ گم نمی‌شوند، چون تاریخ را خودشان می‌نویسند. بدون در زدن با شکستن در  وارد اتاقی می‌شوند که به آن می‌گویند قلب تاریخ‌؛ علی علیپور از همین‌هاست.
شب‌هایی هست که سرنوشت را با قلمی تیزتر از تیغ می‌نویسند. شب‌هایی که کسی نمی‌خوابد، که بوق‌های ممتد ماشین‌ها در خیابان‌های تهران می‌پیچد، که هواداران در کافه‌های شهر جرعه‌های آخر قهوه را با بغض یا لبخند سر می‌کشند. جمعه شب یکی از همان شب‌ها بود. شبی که پرسپولیس، استقلال را شکست داد و مردی از نسل بهترین‌های سرخ، با هنرش رد خون روی داربی کشید.
او علی علیپور است. نامش را بگذارید «آخرین گلادیاتور سرخ»، «بی‌رحم‌ترین شکارچی داربی»، یا «مردی که امید استقلال را ناامید کرد» اما داستان او تازه از اینجا آغاز می‌شود.
عشق یعنی با پای خسته بدوی
داربی‌ها برای او فقط یک مسابقه نبود. هر بازی حکم زخمی تازه، یا نشان افتخاری جدید را داشت. او هر بار که برابر استقلال می‌ایستاد، چیزی فراتر از ۳ امتیاز را دنبال می‌کرد. شاید شبیه مردی که در یک دوئل قدیمی، با یک تفنگ زنگ‌زده اما قلبی سرشار از انتقام به میدان می‌آید.
آبان ۱۳۹۶، وقتی پرسپولیس هنوز از زخم شکست مقابل الهلال نالان بود، وقتی هواداران هنوز در شوک بسته‌ شدن پنجره نقل‌وانتقالات به سر می‌بردند، وقتی نفس‌ها در سینه حبس شده بود، علی علیپور دوباره صحنه را از آن خود کرد. فراری مرگبار، برخورد با روزبه چشمی، سوت داور، پنالتی. و بعد، همان آرامش قاتلانه، همان نگاه عمیق قبل از شلیک. توپ را کاشت، حسینی را فریب داد و پرسپولیس را برنده کرد.
* سرنوشت برای او ایستاده کف می‌زند
شاید فوتبال بی‌رحم باشد اما برای بعضی‌ها مهربان‌تر است. برای آن‌هایی که نمی‌ترسند، برای آن‌هایی که قلب‌شان در میدان مسابقه تندتر می‌زند.
بهمن ۱۳۹۸، یک شب دیگر، یک جنگ دیگر. یحیی گل‌محمدی تازه روی نیمکت نشسته بود و پرسپولیس در روزی که بوی خون و باران می‌داد، مقابل استقلال صف‌آرایی کرده بود. دقیقه‌ها می‌گذشت، تماشاگران از خوشی و خشم فریاد می‌کشیدند. کریستین اوساگونا توپ را فرستاد، علیپور در جای درست ایستاده بود، مثل شکارچی‌ای که همیشه می‌داند باد از کدام سمت می‌وزد. ضربه‌ای دقیق، توپ در قعر دروازه استقلال جا گرفت. یک گل دیگر، یک شب دیگر برای مردی که خواب ندارد.
* شب‌های جام حذفی و نبردهای بی‌پایان
حالا دیگر داربی برای علیپور چیزی فراتر از یک بازی معمولی بود. جام حذفی ۱۳۹۹، پرسپولیس و استقلال برای یک جنگ تمام‌عیار آمده بودند. علیپور پاس گل داد، پرسپولیس زنده شد اما او هنوز گرسنه بود. دقیقه ۸۸، شوتی که مثل صاعقه از آسمان نازل شد، دروازه را شکافت. هواداران سرخ غرش کردند اما این پایان ماجرا نبود. استقلال برگشت، بازی مساوی شد و در نهایت در ضربات پنالتی پرسپولیس شکست خورد اما در آن شب، اگرچه تیمش حذف شد ولی علی علیپور شکست نخورد. نام او در دفترچه داربی‌ها نوشته شد، جایی که جاودانه‌ها نفس می‌کشند.
* فقط یک قدم تا تاریخ
چند روز قبل علی علیپور بار دیگر به زمین آمد، مثل گرگی که هنوز شکارش را کامل نکرده باشد. یک پنالتی گرفت، یک گل زد و کاری کرد که دوباره نامش را قرمزها فریاد بزنند.
حالا او با ۵ گل ‌زده در داربی، در کنار بزرگان ایستاده است. کنار علی جباری، مرحوم غلامحسین مظلومی و سیدمهدی هاشمی‌نسب. فقط ۲ نفر را بالاتر از خودش می‌بیند: صفر ایرانپاک (با ۷ گل) و حسین کلانی (با ۶ گل).
اما این فقط درباره گل‌ها نیست. درباره تأثیرگذاری است، درباره ردپایی که در تاریخ باقی می‌ماند. علی جباری در داربی روی ۹ گل نقش داشته، حسین کلانی و صفر ایرانپاک روی ۸ گل. علی علیپور چطور؟ او حالا ۵ گل زده، ۲ پنالتی گرفته و یک پاس گل داده. فقط با یک قدم دیگر، یک لمس دیگر، یک گل دیگر، او هم به صدر این فهرست می‌رسد.
* آنها فراموش نمی‌کنند
فوتبال، حافظه کوتاهی دارد. خیلی‌ها می‌آیند و می‌روند. بعضی‌ها فراموش می‌شوند، حتی قبل از خداحافظی‌شان اما بعضی دیگر، حتی اگر لباس تیم را از تن دربیاورند، حتی اگر کیلومترها دورتر باشند، در خاطره‌ها می‌مانند.
علی علیپور، یکی از همان‌هاست. داربی را بلد بود، داربی را می‌فهمید، آن را زندگی کرده بود. برای همین است که نامش، در خیابان‌ها و کافه‌ها، در بوق‌های ممتد ماشین‌ها بعد از هر پیروزی و در دل هواداران، همچنان زنده خواهد ماند، زیرا در فوتبال، مردانی که داربی را می‌سازند، هرگز فراموش نمی‌شوند.

***
روزی که علیپور جاودانه شد

کسی فکرش را نمی‌کرد آن پسرک گمنام، جوان ۱۹ ساله‌ای که هنوز در مزارع سرسبز شمال می‌دوید، روزی در داربی تهران قصه‌ای بنویسد که سال‌ها بعد در همه جا پرسپولیسی‌ها با آب و تاب برای یکدیگر تعریف کنند اما او آمد، بی‌ادعا، بی‌نام و نشان و درست در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴، در غروب پرالتهاب آخرین هفته لیگ برتر، نام خودش را به آسمان کوبید.مرحوم هادی نوروزی، مردی که سرنوشت برایش خواب دیگری دیده بود، سانتری نرم فرستاد و علیپور، با ضربه سری که بوی عصیان و جوانی می‌داد، قفل دروازه وحید طالب‌لو را شکست. آن روز، چیزی در فوتبال ایران تغییر کرد. آن روز، علی علیپور زاده شد.

ارسال نظر
پربیننده