اروپا برای طلاق از آمریکا آماده است؟
حسین مهدیتبار: «آیا میتوانید بدون ما از پس روسیه بر بیایید؟» این را رئیسجمهور آمریکا خطاب به نخستوزیر انگلیس گفت. هر چند آنچه دونالد ترامپ گفت صرفا برای تحقیر اروپاییها بود اما این مساله مدت زیادی است که ذهن اروپاییها را مشغول کرده است. اینکه آیا واقعا اروپا میتواند بدون حمایت نظامی آمریکا از خود دفاع کند؟ ترامپ پاسخ این سوال را منفی میداند. او معتقد است در صورتی که حمایتهای ایالات متحده از اوکراین نبود، جنگ در طول ۲ هفته با شکست اوکراین به پایان میرسید. در مقابل برخی رهبران اروپایی نظر دیگری دارند. مکرون از لزوم تشکیل ناتوی مستقل اروپایی میگوید و فریدریش مرتس - صدراعظم احتمالی آینده آلمان - ضرورت استقلال امنیتی از آمریکا را مطرح میکند. استفن والت، نظریهپرداز مشهور رئالیست این مساله را مورد بررسی قرار میدهد که نزدیکی جغرافیایی یکی از عوامل اصلی ادراک تهدید توسط بازیگران بینالمللی است. این عقیده احتمالا اختلاف نظر آمریکا و اروپا را در مقوله تهدید امنیتی فوریتدار توضیح میدهد. در حالی که اروپاییها روسیه را اصلیترین تهدید خود محسوب میکنند، آمریکا - با یک اجماع دوحزبی - چین را تهدید اساسی میداند. به همین دلیل آمریکا منابع خود را برای مقابله با چین ساماندهی میکند و ممکن است اروپا را در مقابله با تهدید روسیه رها کند. نباید فراموش کرد به زعم اروپاییها موفقیت روسیه در جنگ اوکراین، پوتین را برای اهداف جاهطلبانه خود در اروپا جسورتر خواهد کرد؛ چیزی که موجب میشود تهدید روسیه برای اروپا حالا حالاها ادامهدار باشد. همین امر ضرورت استقلال دفاعی اروپاییها را به طور جدی مطرح میکند. این مساله به خصوص با وجود روی کار آمدن دولت دوم ترامپ اهمیت بیشتری دارد؛ دولتی که مقامات آن اعتقاد دارند «اروپا باید روی پای خود بایستد و حمایت آمریکا دائمی نیست» اما برای قارهای که ۷۵ سال امنیت خود را به آمریکاییها واگذار کرده است، استقلال دفاعی امر راحتی نیست. در این راستا اروپا با چالشهای قابل توجهی مواجه است. مرکز تحلیل سیاستهای اروپایی (CEPA) در گزارشی راهبردی ۳ مساله قابلیتهای راهبردی، توان عملیاتی و قدرت آتش را به عنوان ضعفهای اساسی اروپا برای استقلال از آمریکا مطرح کرده است. به عقیده این موسسه بزرگترین ضعف دفاعی اروپا در «توانمندسازهای راهبردی» نهفته است؛ یعنی قابلیتها، داراییها و منابع سطح بالا که اثربخشی عملیات نظامی را افزایش میدهد و از اجرای برنامههای راهبردی حمایت میکند. آمریکا توانمندیهایی مانند سامانههای راهبردی فرماندهی و کنترل، داراییهای اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی (ISR) را به ارمغان میآورد؛ چیزی که در فقدان حمایت ایالات متحده از اروپا به ضعف این قاره تبدیل میشود. دومین مساله یعنی توانمندی عملیاتی به توانایی اروپاییها برای اداره یک جنگ مستقل بازمیگردد. در حالی که فرماندهی هوایی، زمینی و مشترک ناتو توسط افسران آمریکایی رهبری میشود، به نظر میرسد اروپا نمیتواند براحتی بدون فرماندهان و کادر آمریکایی فعالیت داشته باشد، بویژه با وجود اینکه آمریکا تنها قدرت ناتو است که در طول ۷۵ سال گذشته جنگی واقعی را رهبری کرده است. فراتر از مساله رهبری، ایالات متحده ابزارهای لازم را برای تقویت توان عملیاتی ناتو در اختیار اروپاییها قرار میدهد. برای مثال مساله موشکهای دوربرد آمریکایی ابزاری قابل توجه در جنگهای طولانیمدت است، در حالی که نسخههای اروپایی این موشکها تواناییهایی در مقیاسی بسیار پایینتر دارند. در مورد قدرت آتش هم باید گفت آمریکا نیروهای تاکتیکی حیاتی را برای تکمیل تواناییهای زمینی ناتو فراهم میکند. این شامل توپخانه، قابلیتهای دفاع هوایی، مهندسی، اطلاعات و جنگ الکترونیک است. در حال حاضر، ناتو در اروپا فاقد یک سامانه دفاع هوایی و موشکی یکپارچه برای مقابله با جنگهای مدرن با شدت بالاست. جنگ اوکراین ضعفهای اروپا را در زمینه ذخایر مهمات و ظرفیت صنعتی برای جایگزینی تجهیزات افشا کرده است. اما چالشهای ذکر شده غیرقابل حل به نظر نمیرسد؛ بررسیها نشان میدهد - البته در بلندمدت - استقلال دفاعی اروپا از آمریکا ممکن است اما این مساله به هزینه زیادی نیازمند است. در همین رابطه اندیشکده بروگل (Bruegel) به بررسی این مساله پرداخته است. به گزارش این اندیشکده «اروپا باید بتواند از خود در برابر روسیه، با یا بدون ایالات متحده، دفاع کند». ارتش روسیه اکنون بسیار بزرگتر، باتجربهتر و مجهزتر از نیرویی است که سال 2022 اوکراین را مورد حمله قرار داد. ارتش روسیه و ستاد کل آن اکنون تجربه نبردهای باارزشی دارند که هیچ نیروی نظامی دیگری - جز اوکراین - قادر به مقایسه با آن نیست. بررسیها نشان میدهد تولیدات نظامی روسیه نسبت به سال ۲۰۲۲ با افزایش ۲۲۰ درصدی مواجه شده است. اروپا برای اینکه به این میزان تولیدات دست یابد نیازمند ۲۵۰ میلیارد یورو هزینه نظامی بیشتر به طور سالانه است. این میزان به معنی افزایش هزینهکرد بودجه نظامی اروپا از حدود 2 درصد به 3.5 درصد تولید ناخالص داخلی است. برنامهریزان ناتو پیشبینی میکنند در صورت حمله روسیه به یک کشور ناتو در اروپا، 100 هزار نیروی آمریکایی مستقر در اروپا باید به سرعت با 200 هزار نیروی اضافی تقویت شوند. اروپا باید توان جنگی معادل 300 هزار نیروی نظامی آمریکایی را برای مقابله با تهدیدات روسیه داشته باشد که به معنای نیاز به 50 تیپ جدید در اروپاست. نبود یک فرماندهی نظامی متحد در اروپا، تلاشهای دفاعی را پیچیده میکند. اروپا در حال حاضر تنها 1.47 میلیون نیروی فعال نظامی دارد اما بدون یک ساختار هماهنگ، این تعداد به اندازه نیروهای یکپارچه ایالات متحده موثر نیست. برای مقابله با تهدیدات روسیه، اروپا باید تعداد نیروهای خود را بیش از 300 هزار نفر افزایش دهد یا هماهنگی نظامی خود را بهبود بخشد. برای بازدارندگی مؤثر در برابر روسیه، تجهیزات ضروری شامل 1400 عراده تانک، 2000 ادوات جنگی پیادهنظام و 700 عراده توپ است که برای رسیدن به این اهداف، تولید باید بشدت افزایش یابد. برای رسیدن به این اهداف نیاز به افزایش قابل توجهی در هزینههای نظامی است. قابل توجه است که افزایش بودجه نظامی عمدتا در اروپای غربی با مخالفت عمومی مواجه است و دولتهای اروپایی با این چالش هم روبهرو هستند. علاوه بر این به عقیده تحلیلگران خطراتی آینده اروپای مستقل را در فقدان هژمونی متعادلکننده آمریکا تهدید میکند که فراتر از مقابله با روسیه است. کارشناسان معتقدند در حالی که وجود ناتو اختلافات آلمان و فرانسه را خاموش کرده بود، اروپای مستقل میتواند دوباره به عرصه درگیری این دو قدرت برای رهبری اروپا تبدیل شود. آلمان به عنوان قدرت اول اقتصادی اروپا باید رهبر این قاره باشد یا فرانسه که به دنبال تامین چتر هستهای اروپاست؟ از جنگهای ناپلئونی تا جنگ جهانی دوم رقابت این ۲ قدرت اروپایی بود که به فجایع تاریخی منتهی شد. خاکستر زیر آتش درگیری آلمان و فرانسه در نبود رهبری آمریکا ممکن است شعلهور شود. به هر روی به نظر میرسد اروپا برای استقلال دفاعی از آمریکا با چالشهای زیادی روبهرو است و این مساله به برنامه جامع و بلندمدتی نیاز دارد. به همین دلیل هم اروپا برای دفاع از اوکراین حالا حالاها به آمریکا وابستگی خواهد داشت. با این حال، رهبران اروپایی به همان چیزی رسیدند که شارل دوگل چند دهه پیش رسیده بود. او که به استقلال دفاعی از آمریکا عقیده داشت، فرانسه را از بخش نظامی ناتو خارج کرد که این مساله به خروج نیروهای آمریکایی از فرانسه منتهی شد. او در این رابطه گفته بود: «فرانسه اینک خود یک قدرت هستهای است و باید مستقلا درباره انتخابهای راهبردی تصمیم بگیرد. جایگاه و استقلال فرانسه با عضویت در یک ساختار دفاعی تحت فرمان دیگران همخوانی ندارد».