حسرت گلهای نزده
بهراد رشوند: شهر هنوز بیدار است. چراغها خاموش نشدهاند. در کافهها، در خیابانها، کنار بساطهای تخمه، یک سوال مدام تکرار میشود: «چرا گل نزدیم؟»
یادگار امام پر بود از تماشاگرانی که با شوق آمده بودند، برای فریاد زدن، برای جشن گرفتن اما حالا، همان سکوها، بیجان و افسرده، به مردمی نگاه میکنند که حسرت بر دوش دارند. تراکتور در بزرگترین شب خود، هر کاری کرد، جز گل زدن. توپ لجوج بود. فوتبال نامهربانتر از همیشه.
بازی رفت یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا، شب تراکتور بود اما در پایان، همکاری بیرحمانه بدشانسی و بیدقتی، همه چیز را در سکوت فرو برد. التعاون عربستان در دل تبریز، محو و بیاثر بود اما همین تیم خاموش، حالا با همان صفر لعنتی، نفس راحت میکشد.
* آه از این فرصتها
در روزگاری که فوتبال را به عدد و رقم خلاصه کردهاند، لابد باید بگوییم تراکتور ۶۳ درصد مالکیت توپ داشت، ۱۸ شوت زد، ۸ کرنر گرفت، ۵ بار داخل محوطه جریمه موقعیت ساخت و در نهایت، دستهایش خالی ماند اما فوتبال برای فهمیدن فقط آمار نمیخواهد. اگر کسی این بازی را میدید، نیازی به هیچ عددی نداشت. تراکتور، فقط گل نزد. همین!
صحنهها هنوز در ذهن هواداران مرور میشود. همان ضربهای که از ۲ قدمی، مواج از بالای دروازه رد شد. همان پاس طلایی که مهاجم، یک گام دیرتر رسید. همان شوتی که به تیر خورد و برگشت. و البته همان نگاهی که دراگان از کنار خط به شاگردانش انداخت؛ پر از افسوس، پر از اندوه.
* چرا فوتبال اینقدر نامهربان است؟ نیمه دوم؛ توفانی که به دروازه نرسید
نیمه اول را میشد تحمل کرد. بازی را گرفته بودیم، التعاون را محاصره کرده بودیم، توپ را در زمینشان چرخانده بودیم. اما نیمه دوم؟ نیمه دوم، همان جایی بود که تراکتور نباید رحم میکرد.
التعاون، چشمهای وحشتزدهای داشت. یک تیم وقتی به جایی میرسد که فقط دعا میکند، یعنی دیگر کار از دستش در رفته است اما همان دعاها، در تبریز مستجاب شد. تراکتور هر چه زد، به در بسته خورد. دقیقهها گذشت و گذشت و لحظهای که داور سوت پایان را زد، یادگار امام پر از سکوت و بهت شد.
کسی حرف نمیزد. فقط یکی از تماشاگران دستی به موهایش کشید و با صدای آرامی گفت: «همین یکی باید گل میشد…»
* عربستان، زمین انتقام یا قبرستان حسرت؟
حالا باید به عربستان رفت. جایی که التعاون، نه بهتر از تراکتور است، نه برتر اما یک تیم باهوش، همیشه میداند چطور از اشتباهات رقیبش بهره ببرد و التعاون این را خوب بلد است.
در زمین عربستان، قانون بازی فرق دارد. دیگر خبری از سکوهای تبریز نیست. حالا، آن توپهایی که در تبریز گل نشدند، اگر در عربستان هم نخواهند وارد دروازه شوند، همین التعاون که در تبریز زنده ماند، شاید کار را تمام کند. فوتبال عادت دارد قصهها را اینطور بنویسد. اگر در زمین خودت انتقام نگیری، در زمین دیگران قربانی میشوی.
اما هنوز یک امید باقی است. تراکتور، این روزها تیمی نیست که با یک تساوی بیگل، تسلیم شود. این تیم در لیگ برتر صدرنشین است. در آسیا یکی از باثباتترین تیمهای این فصل بوده. اگر فقط کمی در زدن ضربات آخر بیرحمتر شود، اگر دراگان بتواند برای آن دقایق حساس، طرحی نو دراندازد، آنگاه، شاید هنوز این قصه پایان خوشی داشته باشد.
* آخرین فرصت، آخرین نبرد
۹۰ دقیقه دیگر در راه است. ۹۰ دقیقه برای اینکه ثابت شود تبریز فقط یک شب بد داشت. یا شاید، ۹۰ دقیقه برای ثبت یک حسرت جاودانه.
یا تراکتور، با همان فوتبال مالکانه، همان حملات ویرانگر، این بار ضربات آخرش را درست میزند و التعاون را از روی نقشه آسیا حذف میکند، یا این تیم باید یاد بگیرد در فوتبال همیشه فرصت جبران وجود ندارد.
فوتبال به تیمهایی که با گل نزدن به خود ظلم میکنند رحم نمیکند.
حالا نوبت تراکتور است. یا در عربستان به اندازه تمام آن توپهای از دسترفته گل بزند و انتقام بگیرد یا باید برای همیشه، این شب سرد تبریز را با دلی پر از افسوس به خاطر بسپارد.
***
اسکوچیچ و نبردی که هنوز تمام نشده
تراکتور، در شب یخزده تبریز تا آستانه فتح رسید اما در نهایت چیزی جز یک تساوی تلخ نصیبش نشد. حالا همه نگاهها به دراگان اسکوچیچ است؛ مردی که خوب میداند فوتبال تنها به آمار و نمایش زیبا خلاصه نمیشود؛ گل نزنی، صعود هم در کار نیست!
پس از پایان جدال بیحاصل با التعاون، سرمربی کروات تراکتور روی صندلی نشست، دستی به موهایش کشید و با چهرهای که نارضایتی را فریاد میزد، لب به سخن گشود: «از نتیجه راضی نیستم اما هنوز هم شانس ما برای صعود با التعاون برابر است».
تراکتور در یادگار امام تیم برتر میدان بود. توپ را چرخاند، حمله کرد، موقعیت ساخت اما گل نزد و درست همینجاست که فوتبال روی بیرحمش را نشان میدهد. تیمی که موقعیتها را میسازد اما تمام نمیکند، در نهایت ممکن است در زمین حریف تاوان سنگینی بدهد.
* وقتی زمین هم بهانه میشود
التعاون پس از پایان بازی به چمن یادگار امام اعتراض کرد. گفتند زمین نامناسب بوده، شرایط برای بازی مهیا نبوده اما اسکوچیچ در واکنش با خندهای کمرنگ گفت: «امروز زمین در بهترین وضعیت خودش در این ۸ ماه بود. اگر این چمن برای شما سخت بود، ما که هفتهها اینجا بازی کردهایم، چه بگوییم؟»
حقیقت هم همین است. تراکتور در یادگار امام فوتبال شناوری را به نمایش گذاشت. در فاز هجومی مالکانه بازی کرد، در کانالهای کناری خطرساز شد اما آخرین ضربه… همیشه آخرین ضربه!
* شلیکهای خاموش، نگرانی پنهان
اینکه تراکتور در ۲ بازی اخیر گل نزده، برای هر تیمی یک زنگ خطر است اما اسکوچیچ سعی میکند نگران به نظر نرسد. او میگوید: «اینکه تیم موقعیت خلق میکند، مهم است. دیر یا زود این موقعیتها تبدیل به گل میشود».
اما همه میدانند این جمله، بیش از آنکه حقیقت محض باشد، یک دلخوشکنک کلاسیک مربیگری است. در فوتبال چیزی به نام «دیر یا زود» وجود ندارد. یا گل میزنی یا حذف میشوی.
* ریاض، زمین انتقام یا میدان حسرت؟
تراکتور باید حالا به عربستان برود؛ جایی که التعاون با همان انگیزهای که در تبریز دفاع کرد، حالا در خانهاش حمله خواهد کرد. زمین بازی فرق میکند، تاکتیکها تغییر میکنند اما یک چیز ثابت میماند: اگر تراکتور گل نزند، این ماجرا با یک تراژدی به پایان خواهد رسید.
اسکوچیچ بخوبی میداند در عربستان دیگر خبری از حمایت سکوهای تبریز نیست. آنجا التعاون با تمام قوا خواهد آمد و اگر تراکتور همچنان به موقعیتسوزی ادامه دهد، آن وقت تنها چیزی که برایش باقی میماند، یک پرواز تلخ برگشت از ریاض خواهد بود.
پس حالا همه چیز به آن ۹۰ دقیقه سرنوشتساز بستگی دارد. تراکتور یا در ریاض جشن صعود میگیرد یا در خاطره آن شب بیثمر تبریز غرق خواهد شد.