
ابوالفضل ولایتی: کمتر از یک هفته پس از برگزاری شو بینالمللی شرمالشیخ در مصر و تصویرسازی از نشست مذکور به عنوان نقطه عطف در تحولات منطقه (ترامپ آن را سرآغاز حل مشکل 3 هزار ساله منطقه نامید!) و آغاز پروسه صلح و همگرایی در خاورمیانه، زمزمههایی مبنی بر شکست طرح 20 مادهای ترامپ به گوش میرسد؛ رخدادی که پیشتر از سوی شماری از ناظران منطقهای با استناد به رویه تاریخی صهيونيستها گوشزد شده بود.
رژیم صهیونیستی در خلال دهههای اخیر و از زمان انعقاد نخستین قطعنامه شورای امنیت در مارس ۱۹۴۸ (قطعنامه ۴۲) درباره تفکیک سرزمینهای فلسطینی تا امروز، تاریخچهای وسیع از بیتعهدی و استنکاف از قوانین، معاهدات بینالمللی و توافقهای 2 یا چندجانبه را در کارنامه دارد. از زمان پیمان اسلو در سال ۱۹۹۳ تاکنون، توافقهای متعددی نظیر وادی عربه، غزه-اریحا، آناپولیس، نقشه راه، طرح صلح ملک عبدالله و قطعنامههای وسیعی پیرامون شهرکسازیها، بازگشت آوارگان، وضعیت بیتالمقدس و... با موضوع رفع خصومتها در منطقه مطرح شده؛ طرحهایی که یا از سوی صهیونیستها نادیده انگاشته شده یا مقامات اسرائیلی اقدام به اخذ امتیازهای نقد کرده و از تحقق و اجرای وعدههای نسیه سر باز زدهاند. انعقاد توافق آتشبس با حزبالله در نوامبر ۲۰۲۴ از آخرین نمونههای خلف وعده صهيونيستها به حساب میآید که در آن ارتش اشغالگر ضمن تداوم اشغال 5 نقطه کانونی در جنوب به شکل روزانه و با نقض مفاد آتشبس اقدام به حملات پهپادی و راکتی به مواضع مقاومت در جنوب لبنان کرده است.
دکترین نظامی رژیم صهیونیستی در پساهفتم اکتبر دچار تحولی بنیادین شده و بر خلاف سنوات گذشته که در پی به حاشیه راندن مساله دولت مستقل فلسطینی از طریق واداشتن اعراب به الحاق به پروسه سازش بود، در مقطع کنونی با اتکا به سیاست تحمیل صلح از مسیر قدرت بر آن است ایدهآل خود را به کشورهای همسایه و پیرامون تحمیل کند. بر مبنای دکترین یادشده، تسلط بر تمام سرزمینهای فلسطینی (از بحر تا نهر) و ایجاد مناطقی حائل جهت تامین عمق استراتژیک این رژیم در دستور کار قرار گرفته است. سیاست غایی صهيونيستها - آنچنان که نتانیاهو در یکی از موضعگیریهای اخیرش بدان اذعان کرده - بر مبنای شکلگیری «اسرائیل بزرگ» استوار شده است، لذا تصور تداوم آتشبس در باریکه غزه اندکی خام به نظر میرسد.
پذیرش طرح 20 مادهای ترامپ از همان ابتدا با ناخرسندی طیفهایی در سرزمین اشغالی همراه شد، با این حال، پذیرش طرح مذکور در چارچوب منظومه رفع حوائج اولیه تلآویو قابل ارزیابی است؛ دیدگاهی که در آن، پس از حصول خواستههای اولیه و کلیدی صهيونيستها (بهرغم انعطافهای ناگزیر) راه برای مسیر نهایی هموار خواهد شد؛ روندی که پیشتر در لبنان، یمن و ایران طی شده و با وجود خاتمه مرحله اول نزاع، مقامات سیاسی - نظامی رژیم صهیونیستی از در پیش بودن حملات ثانویه به اضلاع محور مقاومت سخن به میان آوردهاند. به طور نمونه در لبنان پس از عقبنشینی از رود لیتانی و پذیرش آتشبس و توقف حملات موشکی حزبالله، ارتش صهیونیستی در لوای آتشبس به حملات پراکندهاش به جنوب ادامه داده و در مسیر بهانهجویی برای حمله مجدد به این منطقه گام برداشته است.
در رابطه با تحولات حاکم بر غزه اما موضوع از حساسیت دوچندان برخوردار است. همسایگی این باریکه با سرزمین اشغالی و متاثر شدن ایده تشکیل دولت مستقل فلسطینی از تحولات این منطقه، رهبران افراطی تلآویو را مجاب کرده بیاعتنا به مفاد طرح پیشنهادی ترامپ و با توسل به بهانههایی واهی در مسیر آغاز مجدد حملات به این باریکه گام بردارند.
در این نوشتار بر آنیم به سلسله عوامل و متغیرهای موثر و مشوق پیشبرد طرح یادشده بپردازیم.
***
1- معضلی به نام تحویل اجساد اسرای صهیونیست
جنبش حماس اگرچه با دیده تردید به طرح پیشنهادی ترامپ مینگریست و اگر نمیبود فشارهای همهجانبه ترکیه، قطر و مصر، بدون تردید با برخی بندهای طرح پیشنهادی ترامپ به مخالفت برمیخاست، لیکن از همان ابتدا اظهار کرد گره زدن مرحله اول برقراری آتشبس به تحویل کامل اجساد اسرای صهیونیست در بازهای کوتاه امری دور از دسترس به نظر میآید، چرا که اسرای کشته شده در محلهایی متفاوت دفن شدهاند و جدا از امکانات محدود حماس جهت یافتن آنان، بخشی از مناطق مذکور تحت اشغال دشمن صهیونیست است.
اکنون با وجود آزادی تمام اسرای زنده و بخش اعظم اجساد کشتهشدگان، محافل صهیونیستی با تمسک به عدم پایبندی کامل حماس به مفاد توافق و عدم تحویل کامل اجساد در پی بر هم زدن توافق گام برداشتهاند. سنگاندازی در مسیر ورود کالاها و کامیونهای حامل کمکهای بشردوستانه و ممانعت از بازگشایی کامل گذرگاه رفح در کنار عدم آزادی بخشی از اسرای فلسطینی از جمله اقدامات کارشکنانه صهیونیستها به حساب میآید.
به زعم شماری از ناظران منطقهای، رژیم صهیونیستی بر آن است به بهانه فوقالذکر، مسیر عملیاتی شدن بندهای توافق را به حاشیه رانده و مجددا به این باریکه حمله کند. بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم در توئیتی به ناکامی حماس در انجام تعهدات خود برای بازگرداندن اجساد اشاره کرده و نوشته است: «تنها فشار نظامی جسد اسرا را بازمیگرداند».
2- موضوع مبهم سلاح حماس
در متن طرح پیشنهادی ترامپ آمده است حماس باید به طور کامل خلعسلاح شود. با این حال بر مبنای گزارشهای منتشره، حماس اعلان کرده از تحویل سلاحهای سبک خود خودداری کرده و سلاحهای نیمهسنگین را نیز مشترکا در اختیار تشکیلات خودگردان فلسطینی، دیگر گروههای فلسطینی و طرف مصری قرار خواهد داد؛ امری که میتواند دستاویزی برای بر هم زدن توافق از سوی طرفهای صهیونیست و آمریکایی ارزیابی شود.
مقامات صهیونیست و شخص ترامپ بر ضرورت خلعسلاح حماس پای فشرده و تهدید کردهاند در صورت عدم موافقت حماس، با توسل به حربه نظامی به این مقصود دست خواهند یافت. نخستوزیر رژیم با اشاره به اظهارات اخیر ترامپ صراحتا اعلام کرده: «همانطور که رئیسجمهور ترامپ گفت، اگر حماس خلعسلاح نشود، جهنم را شروع میکنیم».
3- هموارسازی پروژههای انضمام نوار غزه و کوچ اجباری فلسطینیان
از زمان قدرتگیری ترامپ در کاخسفید و ایده وی مبنی بر تبدیل نوار غزه به ریویرای منطقه، سیاست کوچ اجباری فلسطینیان و منضم کردن باریکه غزه به سرزمین اشغالی به یکی از اهداف کلیدی نظامی رژيم صهيونيستی مبدل شده است. از همین رو بود که جناح اولتراارتدکس کابینه صهیونیستی نظیر اسموتریچ، آمیخای الیاهو و بنگویر صراحتا با طرح ترامپ مخالفت کرده و آن را ناقض اهداف بنیادین صهیونیستها عنوان کرده و نتانیاهو را تهدید کردهاند در صورت تداوم حضور حماس در غزه، دولت ائتلافی وی را ساقط خواهند کرد.
قابل تصور است که نتانیاهو جهت حفظ حمایت جناح تندرو قومی - مذهبی و تحقق آمال صهیونیستها درباره تحقق 2 اصل مذکور، با توسل به بهانههای واهی همچون سلاح حماس، در مسیر حمله مجدد به نوار غزه گام بردارد.
4- تحقق رؤیای اسرائیل بزرگ
نخستوزیر رژیم صهیونیستی در میانه جنگ در سخنانی با استناد به تورات، بر ضرورت تحقق ایده «اسرائیل بزرگ» تاکید کرد؛ امری که تشکیل دولت یهود از نیل تا فرات را به اذهان عمومی منطقه متبادر کرد و با واکنش تندی از سوی شماری از رهبران و دیپلماتهای عرب همراه شد.
سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، فرصت مناسبی را برای ارتش صهیونیستی رقم زد تا با بهرهگیری از تنشهای داخلی سوریه، ضمن حفظ جولان اشغالی، بلندیهای هرمون را به اشغال درآورده و با حمایت از شبهنظامیان جداییطلب دروز در مسیر تجزيه سوریه، راهاندازی کریدور داوود، تحمیل منطقه پروازممنوع در جنوب سوریه و ایجاد منطقه حائل در جوار سرزمین اشغالی و رفع معضل تاریخی عمق استراتژیک رژیم گام بردارد.
موقعیت جغرافیایی باریکه غزه و همجواری آن با رژیم صهیونیستی و صحرای سینا موجب شده تحقق آرزوی اسرائیل بزرگ و گام نهادن در این مسیر در جبهه غربی، مستلزم اخراج فلسطینیان و استیلای صهیونیستها بر این منطقه راهبردی شود. شایان ذکر است گام بنیادین در مسیر اسرائیل بزرگ، ابتدائا در تثبیت گزاره تسلط بر تمام سرزمینهای فلسطینی از بحر تا نهر است.
5- ایفای نقش تشکیلات خودگردان در آینده غزه
در متن طرح پیشنهادی ترامپ صراحتا از نقش تشکیلات خودگردان فلسطین در آینده سیاسی نوار غزه به عنوان نماینده مشروع فلسطینیها سخن به میان آمده، با این حال شماری از مقامات ارشد اسرائیل قویا به مخالفت با آن پرداختهاند. نخستوزیر رژیم صهیونیستی در اظهارنظری صریح در اين خصوص اعلام کرد: «هیچیک از مقامات حماس یا تشکیلات خودگردان فلسطین بر غزه حکومت نخواهند کرد».
به زعم رهبران حاکم بر تلآویو، عهدهداری زمام امور توسط فلسطینیها در نوار غزه، همچون استخوان لای زخم، ایده کشور مستقل فلسطین را در اذهان حفظ خواهد کرد، لذا جهت عملیاتی نشدن طرح مذکور ضرورت دارد یا این باریکه به اشغال کامل اسرائیل درآید یا تحت مدیریت بینالمللی قرار گیرد که تحقق هر یک از 2 هدف مستلزم جنگی جدید در این باریکه است.
6- ابهام درباره عقبنشینی صهيونيستها از نوار غزه
طرح پیشنهادی ترامپ صراحتا بر عقبنشینی تدریجی و چندمرحلهای ارتش صهیونیستی از نوار غزه (به استثنای برخی مناطق تعیینشده) حکایت دارد. با این حال پیچیدگی طرح مذکور، چندمرحلهای بودن آن و نکات مبهم موجود در طرح، بستر مناسبی را برای عدم پایبندی به مفاد توافق فراهم کرده است. منابع عبری اخیرا مدعی شدند تلآویو به واشنگتن اطلاع داده قصد دارد نیروهای ارتش صهیونیستی را برای چند سال در 3 نقطه در نوار غزه، از جمله گذرگاه صلاحالدین و منطقه بافر نگه دارد. از محور بااهمیت فیلادلفی (مرز میان نوار غزه و مصر) به عنوان یکی دیگر از مناطقی یاد شده که طرف صهیونیست اعلام کرده از عقبنشینی از آن امتناع خواهد ورزید.
دیگر عقبنشینیهای ارتش صهیونیستی در مسیر تحقق بخش دوم توافق نیز عامدانه و به بهانه عدم تحویل چند جسد مسکوت مانده و نظامیان صهیونیست در چندین مرحله با حمله به مواضع نیروهای حماس در مسیر نقض تعمدی توافق جهت برانگیختن خشم حماس گام نهادهاند.
7- تضمین بقای نتانیاهو بر سریر قدرت
حیات سیاسی نتانیاهو در خلال 2 دهه اخیر با خلق بحرانهای سیاسی - امنیتی گره خورده. چالشهای قضایی و انتقادات وسیع سیاسی، نخستوزیر رژیم صهیونیستی را به نقطهای بیبازگشت رسانده است. اهمیت مساله مذکور به آن میزان است که ترامپ در خلال سخنرانیاش در کنست، از اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی خواست جهت رهایی وی، از کارت عفو ریاستجمهوری بهره گیرد.
کارنامه نتانیاهو نشان میدهد نخستوزیر اسرائیل جهت رهایی از فشارهای همهجانبه و به تعویق انداختن پروسه قضایی در کنار تلاش برای جلب دستاوردهای مضاعف، در مسیر ایجاد بحران در منطقه گام برداشته است. حمله مجدد به نوار غزه و کوشش برای انضمام این باریکه به زعم وی فرصت مناسبی را فراهم خواهد کرد تا ضمن تعلیق محکمه قضایی، افکار عمومی سرزمین اشغالی را به سمت خود و حزبش در انتخابات پیش روی ۲۰۲۶ متمایل کند.
* نتیجهگیری
با وجود میل رهبران صهیونیست برای تکمیل پروژه غایی خویش، حمله به نوار غزه بویژه پس از آزادی اسرای صهیونیست هزینهای وصفناشدنی را در جامعه بینالمللی و افکار عمومی جهانیان به رژیم صهیونیستی تحمیل خواهد کرد. مضافا آنکه عقبنشینی ابتدایی ارتش صهیونیستی از برخی مناطق، موقعیت نظامی حماس را در این باریکه تقویت کرده است. با این حال قابل کتمان نیست ایده حمله مجدد به این باریکه که با جاهطلبیهای شخصی نتانیاهو و ایدههای آخرالزمانی صهیونیستهای افراطی و شماری از مسیحیان انجیلی گره خورده، همچنان در اذهان رهبران حاکم بر تلآویو به شکل روزانه مرور میشود؛ موضوعی که میتواند مسیر تحولات منطقه را بر خلاف نیات یهودیان افراطی به سمت و سویی متفاوت بکشاند.