27/مهر/1404
|
00:25
چرا شرم‌الشیخ ادامه تلاش مقاومت‌زدایی از منطقه است؟

ائتلاف دولت‌ها در برابر جبهه ملت‌ها

محسن ردادی: تصمیم ایران برای شرکت نکردن در اجلاس شرم‌الشیخ را باید یکی از هوشمندانه‌ترین تصمیمات سیاست خارجی در ماه‌های اخیر دانست. این تصمیم، نه از سر انزوا یا بی‌تفاوتی، بلکه از موضع درک عمیق نسبت به اهداف پنهان طراحان این اجلاس اتخاذ شد. ایالات متحده و متحدان منطقه‌ای‌اش می‌کوشند از مسیر دیپلماسی، مرحله تازه‌ای از پروژه دیرینه خود یعنی خلع سلاح مقاومت و حذف آن از معادلات سیاسی منطقه را پیش ببرند. در ظاهر، این اجلاس عنوان پرطمطراق «گفت‌وگو برای صلح در خاورمیانه» را یدک می‌کشد اما در اصل به دنبال بی‌اثر کردن مقاومت در منطقه است. هوشمندی ایران در عدم حضور در این نشست از همین درک ناشی می‌شود که در شرایط کنونی، هرگونه شرکت در ائتلاف‌های سیاسی طراحی‌شده از سوی آمریکا، به معنای همراهی ناخواسته با پروژه‌ای است که هدفش تضعیف ارکان مقاومت در فلسطین، لبنان، عراق و یمن است. این غیبت، به معنای اعتراض فعال به یک روند خطرناک است که می‌کوشد از دل شعار صلح، تسلیم ملت‌های منطقه را دنبال کند.
* طرح دیرین آمریکا: منطقه‌ای بدون مقاومت
سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا در ۲ دهه اخیر، همواره بر یک هدف متمرکز بوده است: «از بین بردن گروه‌های مقاومت منطقه». این هدف نه‌تنها در دستور کار دولت‌های جمهوری‌خواه و دموکرات، بلکه در اندیشه راهبردی ساختار قدرت آمریکا تثبیت شده است. در نگاه واشنگتن، تا زمانی که گروه‌های مقاومت در معادلات میدانی و سیاسی منطقه حضور دارند، پروژه‌های آمریکا برای بازسازی نظم مطلوب خود در خاورمیانه شکست می‌خورد. از همین ‌رو، خلع سلاح مقاومت – چه در غزه، چه در جنوب لبنان و چه در عراق – برای آمریکا نه یک تاکتیک موقت، بلکه یک راهبرد بلندمدت است. در طرح آتش‌بس ترامپ نیز تصریح شده حماس باید سلاح‌های خود را تحویل دهد. او حتی تأکید داشت در غزه نباید هیچ نیروی وابسته به حماس، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، در قدرت حضور داشته باشد. البته حماس این شروط را نپذیرفته و قدرت‌نمایی مسلحانه روزهای اخیر این گروه مقاومت نیز در همین راستاست. تجربه تاریخی فلسطینی‌ها نشان داده است هر گاه گروه‌های مقاومت دست از سلاح کشیده‌اند، نه‌تنها به صلح نرسیده‌اند، بلکه از صحنه سیاست نیز حذف شده‌اند. در واقع، سلاح برای حماس صرفاً ابزار جنگ نیست، بلکه هویت وجودی و حافظ کرامت سیاسی ملت فلسطین است.
* از بین‌المللی‌سازی مقاومت تا توطئه بین‌الدولی خلع سلاح
تحول مهمی که آمریکا و رژیم صهیونیستی را غافلگیر کرد، اجتماعی و جهانی شدن اندیشه مقاومت پس از عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بود. این عملیات صرفاً یک حمله نظامی نبود، بلکه نقطه عطفی در تاریخ نبرد روایت‌ها و افکار عمومی جهان شد. برای نخستین‌بار، مقاومت توانست از حصار جغرافیایی خود در غزه و لبنان بیرون بیاید و به یک جنبش مردمی جهانی علیه اشغالگری تبدیل شود. در سراسر جهان، از دانشگاه‌های اروپا و آمریکا تا خیابان‌های پاریس، لندن، مادرید و ژوهانسبورگ، میلیون‌ها انسان از نژادها و ادیان مختلف، با یک شعار مشترک به خیابان آمدند: «فلسطین آزاد». این شعار، فقط فریاد همبستگی نبود، بلکه نشانه‌ای از تغییر آرایش نیروها در جنگ نرم جهانی بود. تا پیش از ۷ اکتبر، روایت رسمی رسانه‌های غرب، اسرائیل را قربانی و فلسطینی‌ها را مهاجم معرفی می‌کرد اما تصاویر واقعی از بمباران‌ها، کشتار کودکان و محاصره مردم غزه، این روایت را شکست. انسان‌رسانه‌ها – یعنی همان کاربران شبکه‌های اجتماعی در سراسر جهان – توانستند با تلفن‌های همراه خود، بزرگ‌ترین امپراتوری رسانه‌ای جهان را شکست دهند و این همان چیزی است که آمریکا و اسرائیل را دچار وحشت کرده است. وقتی مقاومت توانست از طریق مردم، رسانه‌ها و دانشگاه‌ها، «بین‌المللی» شود، آمریکا و اسرائیل تلاش کردند با تکیه بر ائتلاف دولت‌های مختلف، با روند جهانگیر شدن اندیشه حمایت از مقاومت مقابله کنند. آنها که افکار عمومی را باخته‌اند، ائتلافی از دولت‌ها را تشکیل دادند تا پروژه تضعیف مقاومت را در پوشش «صلح» پیش ببرند. شرم‌الشیخ نخستین گام در این مسیر است. در این نشست، تلاش شد کشورهای عرب و اسلامی به ‌جای همدلی با ملت فلسطین، در جبهه فشار علیه مقاومت قرار گیرند و مشروعیت «خلع سلاح» را از سطح یک مطالبه اسرائیلی به یک توافق منطقه‌ای ارتقا دهند.
* خلع سلاح به‌مثابه مقدمه حذف سیاسی
خلع سلاح گروه‌های مقاومت تنها یک اقدام نظامی نیست، بلکه ابزاری سیاسی برای حذف کامل آنها از معادلات آینده است. این همان الگویی است که در طرح ترامپ برای غزه طراحی شده بود: نخست سلاح را ‌بگیر و سپس، حضور سیاسی را ممنوع کن.
در مرحله بعد، همین فرمول قرار است علیه دیگر گروه‌های مقاومت نیز به کار رود. حزب‌الله لبنان، به ‌عنوان اصلی‌ترین بازدارنده تجاوز اسرائیل، هدف بعدی این پروژه است. غرب و برخی دولت‌های عرب می‌خواهند با تکرار همان فرمول غزه، حزب‌الله را نیز وادار کنند سلاح خود را تحویل دهد و بتدریج از سیاست لبنان کنار برود. اگر این الگو موفق شود، نوبت عراق و گروه‌های مقاومت مردمی آن خواهد رسید. به ‌عبارت دیگر، توطئه‌ای در جریان است که با شعار «ثبات خاورمیانه»، در واقع به ‌دنبال خلع اراده ملت‌هاست. آنان می‌خواهند مقاومت را نه ‌فقط از میدان، بلکه از حافظه سیاسی ملت‌ها پاک کنند و این همان خطری است که باید با آگاهی، اتحاد و رسانه خنثی شود.
* ائتلاف دولت‌ها در برابر جبهه ملت‌ها
نکته کلیدی در شرایط کنونی این است که آمریکا و اسرائیل، در جبهه ملت‌ها بازنده‌اند. افکار عمومی جهان علیه آنها شکل گرفته و قدرت نرم مقاومت از سطح منطقه به سطح جهانی ارتقا یافته است. از نگاه مردم جهان، امروز اسرائیل نماد اشغالگری، آپارتاید و خشونت است و فلسطین، نماد مظلومیت و مقاومت. در چنین شرایطی، آمریکا تلاش می‌کند میدان بازی را از جبهه ملت‌ها به جبهه دولت‌ها منتقل کند. یعنی با استفاده از ابزار دیپلماسی، نشست‌های صلح و ائتلاف‌های بین‌المللی، یک جبهه سیاسی علیه مقاومت شکل دهد. شرم‌الشیخ، نخستین پرده این نمایش است.
در این ائتلاف تازه، کشورهایی مانند مصر، ترکیه، اردن، قطر و امارات نقش کلیدی دارند. واشنگتن می‌خواهد از نفوذ این کشورها در جهان عرب استفاده کند تا مقاومت را منزوی جلوه دهد و مسیر هرگونه مشروعیت سیاسی برای آن را ببندد اما این بازی ۲ اشکال بنیادین دارد:
نخست آنکه هیچ ائتلافی، بدون پشتوانه مردمی، پایدار نیست. دوم افکار عمومی جهان عرب، به‌رغم دولت‌های‌شان، در کنار مقاومت است.
* از مقاومت میدانی تا مقاومت رسانه‌ای
تحولات ۲ سال اخیر نشان داده است میدان نبرد مقاومت دیگر صرفاً در جنوب لبنان یا نوار غزه نیست. میدان اصلی، ذهن و روایت جهانی است. در این میدان، سلاح اصلی نه موشک، بلکه تصویر، روایت و حقیقت است. مقاومت توانست با بهره‌گیری از «انسان‌رسانه‌»ها، تصویری واقعی از اشغال و کشتار را به گوش و چشم مردم جهان برساند. هشتگ‌هایی چون FreePalestine و All Eyes on Rafah در کمتر از چند روز به پرکاربردترین عبارات فضای مجازی جهانی تبدیل شد. چهره‌های دانشگاهی، هنرمندان، ورزشکاران و حتی استادان دانشگاه‌های غرب به حمایت از فلسطین برخاستند. در آمریکا، بیش از ۵۰ دانشگاه شاهد تحصن مسالمت‌آمیز دانشجویان در حمایت از مقاومت بودند. این تحولات به ‌خوبی نشان می‌دهد مقاومت از یک جریان منطقه‌ای به یک جنبش اجتماعی جهانی تبدیل شده است؛ جنبشی که مرز ندارد، رنگ ندارد و از دل انسانیت سخن می‌گوید. شکست امپراتوری رسانه‌ای صهیونیسم در برابر این امواج انسانی، یکی از مهم‌ترین دستاوردهای قرن ۲۱ در نبرد روایت‌هاست که به مدد رخداد 7 اکتبر امکان‌پذیر شد. اکنون که جبهه ملت‌ها در کنار مقاومت ایستاده، مهم‌ترین خطر این است که برخی دولت‌های منطقه با شعار «گفت‌وگو برای صلح»، عملاً به جبهه مقابل بپیوندند و به ابزار اجرای طرح خلع سلاح تبدیل شوند. این همان بازی در زمین دشمن است که باید از آن پرهیز کرد.
* لزوم حفظ سلاح مقاومت و تداوم اجتماعی شدن اندیشه مقاومت
مقاومت، امروز تنها یک جریان نظامی یا سیاسی نیست؛ یک اندیشه اجتماعی است که در قلب میلیون‌ها انسان در سراسر جهان جای گرفته است. آنچه پس از عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ رخ داد، آغاز مرحله‌ای تازه در تاریخ مبارزه با اشغالگری بود: مرحله‌ای که در آن، مردم، رسانه‌ها و دانشگاه‌ها به میدان آمدند و از فلسطین آزاد سخن گفتند. برای نخستین بار، امپراتوری رسانه‌ای صهیونیسم نتوانست روایت خود را تحمیل کند. در عوض، روایت مقاومت بر ذهن و زبان مردم جاری شد. تصاویر کودکان غزه، اشک مادران فلسطینی و فریادهای دانشجویان آمریکایی، جهانی را بیدار کرد که سال‌ها در خواب رسانه‌های رسمی بود. صلح واقعی تنها زمانی معنا دارد که عدالت برقرار شود. هر تلاشی برای صلح بدون عدالت، چیزی جز تسلیم در برابر اشغال نیست. ائتلاف شرم‌الشیخ و پروژه بین‌المللی‌سازی خلع سلاح مقاومت، تلاشی است برای بازگرداندن منطقه به دوران پیش از بیداری ملت‌ها. باید هوشیار بود و از تجربه‌های گذشته درس گرفت. برخی تحلیل‌گران که دولت و وزارت امور خارجه را بابت عدم مشارکت در اجلاس شرم‌الشیخ سرزنش می‌کنند، نگاهی سطحی دارند. آنها همان کسانی هستند که جمهوری اسلامی را بابت حضور نظامی در سوریه و حمایت از حزب‌الله ملامت می‌کردند اما وقتی سوریه از دست رفت و حزب‌الله تضعیف شد و متعاقب آن، رژیم صهیونی تهران را بمباران کرد، تازه متوجه اشتباه خود شدند. حتی برای حفظ امنیت ملی ایران هم باید محور مقاومت را حفظ و بازسازی کرد.  
همان‌گونه که مقاومت از درونِ محاصره، جهانی شد، می‌تواند از دل فشارهای دیپلماتیک نیز پیروز بیرون آید. رمز پیروزی در ادامه همین مسیر است: حفظ سلاح مقاومت، اجتماعی کردن مقاومت، حفظ اتحاد ملت‌ها و تداوم جنگ روایت‌ها. بازی در زمین دشمن - به نام صلح و مذاکره - باید کنار گذاشته شود، زیرا صلحی که بر ویرانه‌های حقیقت بنا شود، چیزی جز ادامه جنگ به زبان دیگر نیست.

ارسال نظر
پربیننده