اضطراب آب!
کبری محمدی: گروه اجتماعی: ایران بهعنوان کشوری با اقلیم خشک و نیمهخشک، همواره با محدودیت منابع آبی مواجه بوده است. در دهههای اخیر، این محدودیتها مشکلاتی را برای ساکنان برخی مناطق خشک کمباران ایجاد کرده است. بحران آب در ایران به دلیل تغییر اقلیم و کمبارشیها حالا وارد مرحله تازهای شده است به طوری که در هفتههای اخیر، تنش بر سر منابع محدود آب میان 3 استان اصفهان، یزد و چهارمحالوبختیاری بالا گرفت. وضعیت کاهش بارشها طی چند سال اخیر در حالی است که عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب کشور اخیرا با اشاره به وضعیت نگرانکننده بارشها در کشور گفت: با وجود بارشهای اخیر، به طور متوسط میزان بارندگی کشور نسبت به بلندمدت، ۳۵ درصد کاهش یافته. تاکنون کشور باید حدود ۱۹۵ میلیمتر بارش دریافت میکرد، در حالی که فقط ۱۲۶ میلیمتر بارندگی ثبت شده است که این کاهش قابل توجه است. همچنین موسوی نائینی، مدیر بهرهبرداری و نگهداری از سد زایندهرود گفته است: ذخیره این سد مخزنی در هفدهم فروردین سال گذشته ۳۲۷ میلیون مترمکعب بوده است که میانگین حجم ذخیره آب در مخزن سد زایندهرود در مقایسه با میانگین بلندمدت ۶۷ درصد کاهش پیدا کرده است. با زیر و رو کردن اخبار مختلف متوجه میشویم این روزها وضع آب ذخیره شده پشت سدها چندان جالب نیست، حجم آب سدهای چهارگانه استان تهران نیز شامل امیرکبیر، لتیان، لار و ماملو اکنون ۱۱۲میلیون مترمکعب است که این مقدار در مدت مشابه سال آبی گذشته ۱۳۴میلیون متر مکعب بوده است.
* وقتی اعتراض، زیرساخت را نشانه میرود
۲ هفته پیش، ایستگاههای پمپاژ 3 و 4 خطوط انتقال آب به یزد در شهرستان ورزنه در استان اصفهان توسط برخی معترضان تخریب شد. این موضوع موجب قطع چندروزه آب در مناطق مرکزی یزد شد و مسؤولان استان را به واکنش واداشت. استاندار یزد در یک نشست خبری اعلام کرد: «قطع آب شرب، بازی با جان مردم است؛ مدیریت بحران ملی میطلبد، نه منطقهای».
* چهارمحال و بختیاری؛ سرچشمهای با دستان خالی
در مقابل، مسؤولان و نمایندگان چهارمحال و بختیاری با اشاره به کاهش شدید منابع آب استان، خواهان توقف طرحهای انتقال آب شدند. آنها معتقدند انتقال بینحوضهای در شرایط بحرانی فعلی به نفع هیچکس نیست.
در نشست علنی مجلس (19فروردین) نیز نماینده لردگان در مجلس با گلایه از بیعدالتی در توزیع آب گفت: چهارمحال و بختیاری سرچشمه زایندهرود و کارون است اما سهمش تنها اشک مردم و تانکرهای خالی است. حقش در پاییندست تبخیر میشود.
* طرحهای انتقال آب؛ راهحل یا بحرانزا؟
سیدطاهر نوربخش، عضو سابق شورای هماهنگی مدیریت یکپارچه حوضه زایندهرود در گفتوگو با «وطن امروز» درباره پروژههای انتقال آب، از پروژههای «غیرکارشناسی» مانند تونل گلاب، بهشتآباد و خرسان به عنوان راهکارهای ناقص و غیرقانونی یاد کرد و افزود: «بر اساس قانون شورای عالی آب، به جز مصارف شرب، هیچ آبی نباید منتقل شود اما این پروژهها به بهانه تأمین آب شرب، آب را به صنایع انتقال میدهند و هیچ کدام از آنها مجوزهای زیست محیطی ندارند».
وی با ارائه آماری از تاریخ خشکسالی در منطقه زایندهرود، یادآور شد: «در ۷۰ سال گذشته، ۳۵ سال خشکسالی و ۲۶ سال ترسالی در منطقه زایندهرود تجربه شده است. بر اساس اسناد تاریخی، خشکسالی در این منطقه یک پدیده جدید نبوده و در گذشته نیز وجود داشته است».
* آینده بیآب؛ بحران، واقعیتر از همیشه
آنچه روشن است، این است که ایران در حال عبور از «تنش آبی» به «بحران آبی» است. افت ذخایر آبی، مهاجرت از روستاها، نابودی کشاورزی سنتی و افزایش تنشهای اجتماعی همه نشانههایی هستند که نشان میدهند بحران آب، نه مسألهای بلندمدت بلکه چالشی فوری و حیاتی است.
در 15سال اخیر خشکسالی دامن ایران را گرفته و رها نمیکند؛ منابع آبی به سبب افزایش جمعیت، گرمای هوا، عدم مدیریت صحیح منابع و اسراف در مصرف، گوشهای از چراهای مربوط به کاهش منابع آبی است.
عضو شورای مرکزی خانه کشاورز ایران با تأکید بر «قطعی بودن خشکسالی در ایران»، اظهار داشت: «اگر روند کنونی مدیریت منابع آبی در کشور ادامه یابد، کشاورزی ایران در معرض نابودی قرار خواهد گرفت و تنها در برخی مناطق محدود شمال کشور و منطقه زاگرس امکان ادامه فعالیتهای کشاورزی وجود خواهد داشت». نوربخش هشدار داد برای جلوگیری از آسیبهای جبرانناپذیر، «مدیریت صحیح منابع آب باید در اولویت قرار گیرد».
این کارشناس در ادامه، به تغییر الگوی بارشها اشاره کرد و افزود: «یکی از مهمترین تغییرات اقلیمی که کمتر به آن توجه شده، تبدیل بارشها از برف به باران است. در گذشته، در مناطقی مانند زاگرس بارشهای فراوان برفی داشتیم، در شهرستان کوهرنگ یخچالهایی را با قطرهای20 و 30 متر داشتیم اما امروز خبری از آنها نیست و اکنون شاهد از بین رفتن یخچالها به دلیل گرمایش زمین و تغییر نوع بارندگیها هستیم».
استان چهارمحال و بختیاری سرچشمه اصلی زایندهرود است اما در پاییندست مردمش آب ندارند و در تابستانها برای بسیاری از روستاهای شهرستانهای جنوبی با تانکر آب میبرند، صنعت چهارمحال نیز در فصل گرما تشنه میماند. در دشتهای شهرستان شهرکرد و فرادنبه و سفیددشت به دلیل بیآبی سالهاست کشاورزی نمیشود، صنابع استان با کمآبی مواجهند و دامداریها از بیآبی رنج میبرند.
سد زاینده رود در چادگان شهر مرزی چهارمحال و بختیاری و استان اصفهان قرار دارد اما با دنبال کردن زایندهرود از شهرستان سامان در چهارمحال و بختیاری به اصفهان در گذر از شالیزارهای شهر زایندهرود، لنجان و فولاد، آب ناپدید میشود. از آن طرف هم گاوخونی به لجنزار بدل شده است.
یزد نیز با آب و هوایی خشک یک استان کویری است که به گفته کارشناسان آب قناتها و چاههای آن قابل شرب نیست. با بررسی آمار جهاد کشاورزی درباره میزان کشت و کشاورزی در این استان درمییابیم در این استان بیآب و خشک باغات آببر فراوانی نیز وجود دارد و این یعنی توجه نکردن به ظرفیتهای محیطی و توسعه نامتوازن در منطقه، که تنها این مساله به یزد مربوط نیست و درباره اصفهان و بسیاری دیگر از شهرها و استانهای کشور این مدیریت ناصحیح صدق میکند.
* خوزستان هم از بحران بینصیب نیست
موضوع انتقال آب سرچشمههای کوهرنگ به رودخانه زایندهرود و سپس انتقال به اصفهان و یزد باعث مشکلات زیادی در اصفهان و چهارمحال و بختیاری شده و دامنه آن به خوزستان نیز کشیده شده است. دشت خوزستان نیز از ناملایمتیهای مسیر انتقال تشنه است. سرچشمه رود کارون و زایندهرود، هر دو در رشته کوه زاگرس قرار دارند، با این تفاوت که کارون با حدود ۱۰۰۰ کیلومتر طول، در طول تاریخ بزرگترین و پرآبترین رود ایران بوده، در صورتی که زایندهرود با ۲۰۰ کیلومتر طول، همواره از کمآبی رنج میبرده و در پایان مسیر خود در باتلاق گاوخونی ناپدید میشده.
* صنایع پرمصرف؛ بار اضافی بر دوش زایندهرود
وجود صنایع و کشاورزی پرمصرف آب در هر دو استان، بویژه در اصفهان، که یکی از قطبهای صنعتی و کشاورزی کشور به حساب میآید، عامل فشار عمده بر منابع آبی این منطقه است. صنایع مختلف از جمله فولاد و نساجی، علاوه بر نیاز بالای آب برای تولید، باعث آلودگی منابع آبی نیز میشوند. در کنار آن، کشاورزی آببر مانند کشت محصولات پرآببر در دشتهای اصفهان و یزد، مصرف بیرویه و ناپایدار از منابع آبی را تشدید کرده است.
* واقعیت مصرف آب؛ تناقض آمار و واقعیت میدانی
سیدطاهر نوربخش در بخش دیگری از سخنانش به رشد صنایع آببر در استانهای اصفهان و یزد اشاره کرد و گفت: «برای تولید یک تن فولاد، به ۲۳۰ هزار لیتر آب نیاز است. مجتمع فولاد اصفهان، به عنوان بزرگترین مجتمع تولید فولاد در ایران ظرفیت ۴ میلیون تنی تولید دارد، گروه صنعتی سپاهان با ظرفیت 420 هزار تن در حال فعالیت است، امیرکبیر کاشان 130هزار تن، تولید فولاد کیمیا 80 هزار تن، آلیاژهای فولادی اصفهان 130هزار تن، کوهپایه اصفهان تولیدکننده مواد سبک فولادی 120 هزار تن، صبا فولاد منظومه اصفهان 90 هزار تن، فولاد نطنز سالانه یک میلیون تن و صنایع دیگر چه در یزد و چه در اصفهان همچون سرامیکسازی، گندلهسازی و ... همگی به میزان بسیار بالایی آب نیاز دارند و این میزان مصرف آب در کنار سایر صنایع همچون پتروشیمیها و نیروگاههای سیکل ترکیبی در اصفهان و یزد، بحران جدیتری را ایجاد کرده است و میتوان با قاطعیت گفت 70 درصد آب حوضه زایندهرود در این صنایع در حال استفاده است».
این کارشناس با اشاره به سهم مصرف آب در بخشهای مختلف، توضیح داد: «در حال حاضر در مدارک و قوانین گفته شده ۸۵ درصد آب کشور در بخش کشاورزی و ۱۵ درصد در صنعت و شرب مصرف میشود و بخش محیط زیست به عنوان مظلومترین بخش، با کمبود منابع آبی مواجه است، چرا که آب تخصیص دادهشده به محیط زیست، در حقیقت به دست صنایع میرسد اما با وجود آمار واقعی در حوزه صنعت و کشاورزی میتوان اذعان کرد هماکنون بیش از 50 درصد آب در صنعت به کار میرود».
عضو خانه کشاورز ایران افزود: در حوضه زایندهرود در بخش کشاورزی 98 درصد آب حوضه، در استان اصفهان و ۲ درصد به چهارمحالوبختیاری تعلق دارد.
وی ادامه داد، اگر توجه کنیم در سالهای اخیر حقابه متناسب با بخش کشاورزی به کشاورزان داده نشده، چرا که اگر این حقابه به صورت صحیح تخصیص داده میشد اعتراضات کشاورزان اصفهان و چهارمحالوبختیاری را نمیدیدیم، چرا که آب به نفع صنعت در حال جاری شدن است، میزان مصرف آب کشاورزی این ۲ استان جایگاهی در آمارها ندارد و سوال اینجاست این میزان آب را چه کسی مصرف کرده آیا به غیر از صنعت و شرب بوده است؟
* قانون هست، اجرا نمیشود
انتقال آب میان استانها همیشه موضوعی چالشبرانگیز بوده است. در سالهای اخیر، قانون انتقال آب از استانهای با منابع آبی مازاد به استانهای با کمبود آب، بویژه در دریاچهها و رودخانههای مشترک، مطرح شده است. بسیاری از کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی بر این باورند که پیش از هر گونه انتقال آب، باید نیازهای استان مبدأ به طور کامل بررسی و اولویتبندی شود.
آیا درست است که انتقال آب از استانهایی مانند اصفهان که خود با بحران آب مواجه است، به استانهای دیگر ادامه یابد؟ این سوالی است که کارشناسان محیط زیست بشدت بر آن تأکید دارند. انتقال آب باید با در نظر گرفتن نیازهای واقعی و پایدار هر استان انجام شود و انتقال آب از مناطقی که خود درگیر بحران آب هستند، میتواند مشکلات بیشتری ایجاد کند.
* ضوابط انتقال آب بین استانها
در زمینه انتقال آب بین استانها، دولت باید طبق قوانین مختلف نظیر «قانون تقسیم آب رودخانهها و منابع آبی مشترک» تصمیمگیری کند. این ضوابط تأکید دارند که در انتقال آب، تأثیرات زیستمحیطی باید به طور کامل بررسی شود و انتقال آب از استانهای با بحران آب باید با احتیاط انجام شود. همچنین در صورت انتقال آب، این انتقال نباید موجب کاهش منابع آبی استان مبدأ به حدی شود که باعث بحران جدید شود.
* چالشهای قانونی و اجرایی در انتقال آب
یکی از چالشهای موجود در این زمینه، نبود همراستایی بین این قوانین و اعمال آنها در سطح اجرایی است. در عمل، در برخی موارد شاهد انتقال بیرویه و بدون محاسبات دقیق منابع آب از استانهایی مانند اصفهان و یزد به دیگر مناطق هستیم که خود با بحران کمآبی دست و پنجه نرم میکنند. در این شرایط، قوانین موجود بخوبی اجرایی نمیشوند و نیاز به بازنگری در سیاستها و نظارت دقیقتر وجود دارد.
* آمایش سرزمین؛ غایب بزرگ تصمیمات آبی
با توجه به قوانین موجود در زمینه آمایش سرزمین و مدیریت منابع آبی، به نظر میرسد بویژه در مساله انتقال آب میان استانها، باید مدیریت دقیقتری اعمال شود. انتقال آب باید تنها در صورتی انجام شود که تمام شرایط زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی استانهای مبدأ و مقصد به دقت ارزیابی شوند و اطمینان حاصل شود این انتقال موجب بحرانهای جدید در منطقه مبداً یا منطقه مقصد نخواهد شد.
عضو سابق شورای هماهنگی مدیریت یکپارچه حوضه زایندهرود با اشاره به قوانین حوضه آب گفت: «براساس معیارهای هفتگانه کنوانسیون جهانی سد و تالابها، قانون توزیع عادلانه آب، کنوانسیون بینالمللی رامسر مصوب 1349 و سایر قوانین جهانی و داخلی، بر این اصل تاکید شده که در هر انتقال آب بین حوضهای و حتی حوضه به حوضه باید نیازهای زیستمحیطی و انسانی مبدأ در نظر گرفته شود. همچنین در صورت وجود آب مازاد، تنها بخشی از این آب میتواند با هدف تأمین آب شرب انتقال یابد».
نوربخش علتهای اصلی مناقشات آب را «بخشینگری» دانست و افزود: «در حال حاضر، هر بخش از جمله صنعت، کشاورزی، شرب و... به دنبال تأمین نیازهای خود به صورت مجزا و بدون توجه به منافع ملی است که باعث افزایش مناقشات در زمینههای مختلف میشود».
وی با بیان اینکه یکی از مهمترین علل این بحرانها، رشد صنایع آببر در فلات مرکزی، بویژه در استانهای اصفهان و یزد است گفت: «زیادهخواهی در حوضههای آبخیز و همچنین دخالت نگاههای سیاسی به مساله آب که من از آنها به عنوان کوتولههای سیاسی نام میبرم، باعث پیچیدگیهای بیشتر شده است. برخی افراد در این بحران به دنبال تحقق منافع خود هستند و چانهزنی آنها برای دستیابی به اهدافشان باعث بروز مناقشات بیشتر میشود».
* قانون توزیع عادلانه آب (مصوب ۱۳۶۲)
این قانون بویژه در زمینه تقسیم منابع آبی میان بخشهای مختلف و مناطق مختلف کشور توجه دارد. طبق این قانون، توزیع منابع آب باید به گونهای انجام شود که عدالت اجتماعی و اقتصادی در استفاده از منابع حفظ شود. بر اساس این قانون، در صورتی که نیاز به انتقال آب از یک استان به استان دیگر وجود داشته باشد، باید تأثیرات منفی این انتقال بر منابع آبی استان مبدأ و وضعیت اکولوژیکی آن نیز بررسی شود. آیا این مسائل در طرحها در نظر گرفته میشود؟
نوربخش با اشاره به اینکه رهاسازی آب قانون دارد و بر اساس آن و متناسب با نیاز شرب باید رهاسازی شود گفت: متاسفانه در حوضه زایندهرود به این قوانین توجه نمیشود و بر اساس دستورات مسؤولان استان اصفهان در زمانهای انتخابی بدون در نظر گرفتن قوانین رهاسازی میشود.
* مدیریت منابع آب؛ گامی ضروری برای حفظ توازن اکوسیستمها
راهحلهای مدیریتی برای بحران آبی در این منطقه باید شامل ایجاد هماهنگی بین صنایع، کشاورزی و مصرفکنندگان آب باشد. همچنین تقویت زیرساختهای مدیریتی و استفاده از فناوریهای نوین در مدیریت منابع آبی، مانند آبیاری قطرهای و استفاده از پسابهای تصفیهشده، میتواند به کاهش فشار بر منابع آبی کمک کند. انتقال آب میان استانها، اگرچه ممکن است به عنوان راهحل کوتاهمدت در نظر گرفته شود اما در بلندمدت باید در کنار مدیریت بهینه مصرف و حفظ اکوسیستمها قرار گیرد.
بحران آب در اصفهان و یزد تنها یک بحران فنی نیست، بلکه یک بحران مدیریتی و اجتماعی است که نیاز به همکاری، برنامهریزی دقیق و تغییرات در سیاستهای آبی کشور دارد.
* سکوت مسؤولان یا نبود راهکار؟
در حالی که بحران آب در صدر چالشهای زیستمحیطی کشور قرار دارد، هنوز بسیاری از پروژهها و سیاستهای دولتی، از جمله انتقالهای بینحوضهای و سدسازیهای متعدد، با انتقادات شدید کارشناسان و فعالان محیط زیست روبهرو است. برخی معتقدند سیاستهای فعلی نهتنها کارآمد نیست، بلکه خود به تعمیق بحران منجر شده است.
نوربخش در پایان بر لزوم تغییر نگرش در نحوه مدیریت منابع آب تأکید کرد و گفت: «حل این بحران تنها با توجه به منافع ملی و با همکاری همه ذینفعان ممکن است».
در نهایت، این کارشناس خواستار توجه بیشتر به حقوق کشاورزان و محیط زیست شد و گفت: «نباید اجازه داد بحران منابع آبی کشور بیشتر شود. مردم باید در تصمیمگیریها مشارکت کنند و مطالبهگری صحیح و عمیق را دنبال کنند».
* اگر تصمیم نگیریم، بحران تصمیم میگیرد
بحران آب در ایران، بویژه در مرکز کشور، دیگر یک هشدار محیط زیستی نیست بلکه تهدیدی اجتماعی است. اختلافات میان استانها، سیاستهای ناسازگار در حوزه انتقال آب، فقدان مدیریت یکپارچه و بیتوجهی به حقوق جوامع محلی، همه و همه نشان میدهند بدون بازنگری اساسی در الگوی مصرف و توزیع آب، بحرانهای آینده نهتنها محیط زیستی، بلکه انسانی خواهند بود.
در چنین شرایطی، صدای مشترک کارشناسان، فعالان محیط زیست و جوامع محلی تنها یک پیام دارد: «اگر برای آب تصمیم نگیریم، بحران برای ما تصمیم خواهد گرفت».