28/مهر/1404
|
02:35
درباره فیلم منتشر شده علیه شمخانی؛ از عملیات موساد تا ضرورت رعایت حقوق عامه

ترور زرد!

محمد رستم‌پور: انتقام سیاسی، ترور دوم موساد یا هر چه باشد؛ ویدئوی عروسی دختر دبیر اسبق شورای امنیت ملی را حالا هزاران نفر دیده‌اند. کافی است عبارت «فیلم لورفته» یا «ویدئوی خصوصی» را در نوار بالایی هر موتور جست‌وجویی که می‌شناسید، وارد کنید و از نتایج پرشمار فهرست‌شده شگفت‌زده شوید. عده‌ای می‌گویند مسؤولان یا مقامات جمهوری اسلامی ایران درون متفاوتی نسبت به آنچه در بیرون نشان می‌دهند، دارند. عده‌ای معتقدند نوع پوشش زنان در عروسی‌های غیرمختلط یک امر متداول است و رفتار محجوب شمخانی در مشایعت دخترش را نشانه‌ای از تقید عمیق او به مسائل شرعی می‌دانند. عده‌ای هم ماجرا را از زاویه دیگری می‌نگرند. آیا اظهارات اخیر شمخانی بویژه درباره ماجرای هواپیمای اوکراینی، انگیزه انتقام‌جویی و انتشار این فیلم را به وجود آورده است؟ آیا موساد پس از ترور نافرجام شمخانی در بامداد 23 خرداد، حالا رو به ترور شخصیت او آورده است؟
پاسخ این سوالات هر چه باشد، باید موضوع را از زاویه‌ای مهم‌تر بررسی کرد. همین شنبه بود که حکم قضایی مصطفی کواکبیان برای اظهاراتی که درباره رابطه کاترین شکدم با آنچه او افراد بسیار مهم مملکت ادعا می‌کرد، اعلام شد. 14 ماه حبس و 2 سال منع فعالیت رسانه‌ای. کواکبیان به «اشاعه منکرات، نشر اکاذیب و انتشار اخبار نادرست» متهم شده بود و حالا 24 ساعت نگذشته، علی شمخانی و خانواده او هدف حمله رسانه‌ای قرار گرفته‌اند. دریابان شمخانی البته در همه ماه‌های پس از صبح ۲۳ خردادماه تحت فشار بوده است. برخی کوشیده‌اند ترور او در جنگ را زیر سوال ببرند، بعضی دیگر با اشاره به محل ترورش از مجلل بودن خانه و زندگی‌اش نوشته‌اند. تجربه رخدادهای اینچنینی نشان می‌دهد اخبار در حد ترند باقی می‌ماند و ۳ روز دیگر، سوژه جدید تمام می‌شود اما آنچه می‌ماند، همچنان درماندگی و بی‌پناهی ذهن مردمی است که با انبوهی از پرسش‌ها و تردیدها همچنان زیر فشار خردکننده معیشتی مقاومت می‌کنند و میهن‌پرستانه کوشش می‌کنند سره دفاع حیثیتی از ایران و ناسره توجیه اشتباهات و ناکارآمدی‌ها را از هم جدا کنند. بی‌آنکه با یک بررسی فنی بخواهیم درباره منبع یا شکل انتشار ویدئوی شمخانی اظهارنظر کنیم، بیایید به آنچه در ۵ سال گذشته بر سر ذهن ایرانیان وارد آمده نگاه کنیم. با هر نگاه و تفسیری که داشته باشیم، مدافع یا مخالف مسؤولان جمهوری اسلامی باشیم، آنچه بیش از شمخانی یا هر شخص دیگری قربانی می‌گیرد، امنیت روانی جامعه است. رهبر انقلاب، ۶ تیرماه 1402 در دیدار رئیس و مسؤولان قوه‌ قضائیه تصریح کردند وظیفه‌ قوه قضائیه فقط محکمه‌داری در دادسراها یا دادگاه‌ها نیست: «وظایف مهم دیگری در قانون اساسی بر عهده‌ قوه‌ قضائیه گذاشته شده. مثلا یکی از آنها احیای حقوق عامه است... از حقوق عامه، امنیت روانی جامعه است. اینکه یک عده‌ای آنجا بنشینند و با استفاده از فضای مجازی یا غیرمجازی مدام روی اعصاب مردم راه بروند و امنیت ذهنی مردم را به هم بزنند، مردم را بترسانند و مانند اینها، خب! این خلاف مقتضای احیای حقوق عامه است و قوه‌ قضائیه باید وارد شود». سال 1401 هم در همین دیدار فرمودند: «یکی از حقوق عامه [امنیت روانی] است؛ یکی از حقوق عمومی مردم همین است که امنیت روانی داشته باشند. امنیت روانی یعنی ‌چه؟ یعنی هر روز یک شایعه‌ای، یک دروغی، یک حرف هراس‌افکننده‌ای در ذهن‌ها پخش نشود. حالا تا دیروز فقط روزنامه‌ها بودند ‌که این کارها را می‌کردند، حالا فضای مجازی هم اضافه شده». البته این تأکید رهبر انقلاب منحصر به سال‌های اخیر یا در دیدار مسؤولان قضایی نیست. همچنان که در دیدار مردم آذربایجان‌ شرقی در 28 بهمن 91 گفتند: «یکی از حقوق اساسی مهم مردم این است که در آرامش روانی و در امنیت روانی زندگی کنند؛ در کشور امنیت اخلاقی برقرار باشد»؛ همچنین 22 آذر 88 تصریح کردند: «دشمنان امنیت مردم دوست دارند مردم در ناامنی زندگی کنند، ناراحت بشوند، کلافه بشوند، عصبانی بشوند؛ ما این را ‌نمی‌خواهیم. ما می‌خواهیم مردم زندگی‌شان، زندگی آرامی باشد». با این منطق، افشای ویدئوهای این‌چنینی، یک قربانی ندارد. اگرچه گفتن این حرف به دلیل آنکه قربانی، یک مسؤول حکومتی است، ممکن است سویه جانبدارانه‌ای پیدا کند و دفاع ضمنی از علی شمخانی تلقی شود اما تنها در چنین موقعیت‌هایی است که توجه به چنین هشدارهایی وزن پیدا می‌کند. براساس یک ارزیابی عمومی از تأثیرات اجتماعی انتشار چنین ویدئوهایی، چنین مواردی، افزایش اضطراب فردی و از سوی دیگر بی‌حسی عاطفی در پی دارد. پخش مکرر ویدئوهای افشاگرانه می‌تواند جامعه را به خشونت یا نقض حریم خصوصی عادت دهد که این خود امنیت روانی را کاهش می‌دهد. این بی‌حسی عاطفی با همدلی اجتماعی نسبت و ارتباط مستقیم دارد؛ چیزی که در بحران‌ها وزنه اصلی روانی برای تحمل شرایط است. در نتیجه باید گفت اثر انتشار چنین ویدئوهایی به مرور زمان یک رسوب فکری ایجاد می‌کند و فرد را دچار نوعی بی‌اعتنایی به شرایط و در گام بعد، خودخواهی می‌کند. ضمن آنکه تأثیر انتشار چنین ویدئوهایی که نوعی دهن‌کجی به مقاومت مردم در شرایط سخت اقتصادی کنونی است، فاصله ذهنی مردم و حکومت را زیاد کرده و به ساخت نوعی اتاق پژواک کمک می‌کند. اتاق پژواک در واقع محیطی سربسته است که امکان و احتمال هر شکلی از آشتی‌جویی و سازشکاری را نفی می‌کند و صدای مقابل را هر اندازه هم بهره‌مند از منطق و استدلال باشد، بی‌معنا می‌کند. در نتیجه، صرف نظر از قربانی و اهداف ناشر چنین ویدئویی، آنکه ضرر می‌کند همه مردمند. امر ملی آنچنان که در دفاع در مقابل هجوم اسرائیل در کنش‌های شگفت‌آور فردی مانند نذر نان یا توزیع شربت در صف بنزین یا تخفیف اجناس به جای گران کردن آن، خود را نشان داد؛ با چنین ویدئوهایی از صلابت و استواری روزهای نخست می‌افتد. مخاطبان چنین ویدئوهایی اتفاقاً تمام مردم ایرانند تا دفاع و مقاومت را بی‌حاصل ببینند. اگر روزی در شبکه‌های اجتماعی مدافعان حرم را مدافعان اسد می‌خواندند تا ارزش و اعتبار مجاهدت ملی‌گرایانه نیروهایی از سراسر ایران در دفاع از منافع ملی ایران، کیلومترها دورتر از جغرافیای ایران کم شود؛ امروز القای اینکه جنگ امروز، جنگ حکومت است و نه مردم، در دستور کار است؛ روزی با بایکوت نام و نشان شهدای غیرنظامی جنگ 12 روزه و امروز با انتشار ویدئویی از یک مراسم خصوصی تا مسؤول جمهوری اسلامی، جدا از وضعیت مردم جمهوری اسلامی تصویر شود.

ارسال نظر
پربیننده