11/ارديبهشت/1404
|
03:07
۲۲:۰۸
۱۴۰۴/۰۲/۱۰
چرا فوتبال ایران به بازیکنان زیر ۲۳ سال روی خوش نشان نمی‌دهد

چند جوان لیگ پیرمردها

مهدی مرسلی: اینجا، در حوالی میانه  اردیبهشت ۱۴۰۴، در آستانه‌ پایان بیست‌وچهارمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران، وقتی نگاهت را بر کارنامه‌ فصل می‌چرخانی، چیزی جز آهی حسرت‌بار بر لب نمی‌نشانی. فوتبال در قاره‌های دیگر، روز به روز جوان‌تر می‌شود؛ ستاره‌های 18-17 ساله بر بام دنیا می‌درخشند اما در اینجا، زمین سبز بیشتر به اقامتگاهی برای پیرمردهای خسته شبیه است. جوان‌ها اگر هم دستی بجنبانند، انگار معجزه کرده‌اند. در میان این زمین بی‌بار و بی‌برکت، تنها 4 چهره زیر ۲۳ سال سر از خاک برآوردند و به درختی تناور بدل شدند.
اولین نامی که در این دفتر ثبت شده، محمد خلیفه است. گلری از سرزمین آفتاب‌سوخته‌ مرودشت که ۲۰ سال بیشتر ندارد اما گویی روحی کهنه‌تر از سن و سالش درون او خانه کرده. آلومینیوم اراک وقتی به او اعتماد کرد، نمی‌دانست گوهری یافته که درخشش وی چشم‌ها را خیره می‌کند. خلیفه فصل پیش تنها سایه‌ای در پشت سر گوهری بود اما امسال قامت برافراشت، دستکش‌ها را محکم بست و در ۱۰ دیدار دروازه‌اش را قفل کرد؛ کاری که فقط معدود سنگربانان لیگ از پس آن برآمدند. او حالا نه‌تنها دروازه‌بان اول تیمش، که مسافری برای اردوهای تیم‌ملی هم شده است. باید دید این جوان که استعداد در رگ‌هایش جاری است، می‌تواند از وسوسه‌های حاشیه دور بماند و راهش را به سوی آسمان ادامه دهد یا نه.
* زارع از سیرجان
قدم بعدی در این سفر به جنوب می‌رسد، جایی که محمدمهدی زارع، مدافع شیرازی تیم گل‌گهر، بی‌صدا و پیوسته مشغول سنگر ساختن بود. او در ۲۲ سالگی، همان اول فصل، فرصت را چون کودکی تشنه در آغوش کشید و خودش را به ترکیب اصلی دوخت. زارع که روزگاری لباس امیدهای استقلال را بر تن داشت، امروز ستون مستحکم خط دفاع گل‌گهر شده. ۱۴ کلین‌شیت و ثبت بهترین رکورد دفاعی لیگ، دسترنج مردانگی او و هم‌تیمی‌هایش است. صدای زمزمه‌های نقل‌وانتقالاتی هم به گوش می‌رسد؛ تیم‌های بزرگ‌تر برای شکار این مدافع جوان دندان تیز کرده‌اند.
* جوان اول تیم قهرمان احتمالی
اما شاید درخشان‌ترین ستاره‌ این شب‌های خاکستری مهدی هاشم‌نژاد باشد. بازیکنی که وقتی در نفت مسجدسلی مان قدم به زمین گذاشت، کسی چندان او را جدی نگرفت اما حالا، در تراکتور، مثل تیری رهاشده از کمان در خط حمله می‌تازد. با ۱۳ اثرگذاری روی گل‌ها، فقط یک نفر در لیگ از او بهتر بوده است. ۸ گل زده، ۵ پاس گل داده و هر بار که توپ را لمس می‌کند، عطری از امید در هوا پراکنده می‌شود. هاشم‌نژاد به بلوغی رسیده که پیش از این تنها جرقه‌های آن را می‌دیدیم. حالا تراکتور به پشتوانه‌ تکنیک و شم گلزنی این وینگر رودسری، سودای روزهای بزرگ را دارد.
* جواهر در انزلی
در پایان، باید نام کوچک‌ترین جواهر این فهرست را به زمزمه نوشت: رضا غندی‌پور، پسر ۱۹ ساله‌ بهبهان، مهاجم ملوان. غندی‌پور آنقدر درخشان شروع کرد که همه را به تحسین واداشت. هرچند میانه‌ راه کمی لغزید و مازیار زارع، سرمربی ملوان، ناچار شد او را سر جایش بنشاند اما این جوان باز برخاست و با ۷ گل زده، نامش را در دهان‌ها انداخت. ملوانی‌ها چشم امید به ساق‌های او دوخته‌اند؛ شاید همین جوان جسور، قوی سفید انزلی را به قهرمانی جام حذفی برساند.
* سرزمین پیرمردها
‌اینها، تنها معدود جوانانی بودند که در بیابان بی‌رحم لیگ ایران توانستند گلی از زمین برویانند. بقیه یا در حاشیه گم شدند یا پیش از آنکه جرقه بزنند، خاموش گشتند. افسوس که در لیگی که باید خاستگاه پرندگان جوان باشد، هنوز هم بیشتر به پروازهای پیرمردها دلخوشیم. شاید روزی برسد که فوتبال ایران هم در آغوش جوانی از نو جان بگیرد. تا آن روز، به این ۴ نام باید دل بست.
چاره‌اش یک چیز است؛ ریسک مربیان. مردانی که ترسو شده‌اند و نیمکت‌دوست!

ارسال نظر
پربیننده