مهدی در فلورانس؟
در میانه راه، جایی میان نیمهنهایی لیگ قهرمانان و چمدانهای نیمبسته تابستانی، نام مهدی طارمی دوباره سر زبانها افتاده اما نه برای گل، نه برای آن برق در چشم مهاجمی که سالهایی نهچندان دور، فاتح دروازهها بود. این بار حرف از رفتن است. حرف از تغییر پیراهن، شاید هم وداع با شهری که هنوز طارمی در آن، فرصت کافی برای جا افتادن نیافته است.
او در اینتر است؛ نه ستاره تیم، نه همردیف لائوتارو و تورام اما مهاجمی با سایهای بزرگ از گذشتهای درخشان. مردی که در پورتو، آقای گل بود، قهرمان بود، ماندگار بود اما در اینتر، سایهای از آن طارمی پرتغال مانده، شاید به خاطر زمان، شاید هم به خاطر سیستم تاکتیکی ناآشنا. هرچه هست، عددها دروغ نمیگویند: تنها ۳ گل در فصل، برای مهاجمی با آن پیشینه، خیلی اندک است؛ کافی برای زمزمههای جدایی.
و زمزمهها، حالا دیگر نجوا نیستند؛ فریاد شدهاند. رسانههای ایتالیایی با بیپردهترین لحن ممکن مینویسند: اینتر به طارمی نیاز ندارد و البته در دنیای فوتبال امروز، نیازی نیست بازیکنی را بیرون بیندازند. کافی است برچسب قیمت بزنند و بگذارند در ویترین تابستانی باشگاه.
اینتر که او را رایگان به دست آورده بود، حالا به سود فکر میکند. همان بازی قدیمی: بازیکن آزاد را بگیر، بازی بده، بفروش. شایعهها از رقمهایی میان ۸ تا ۱۰ میلیون یورو حرف میزند و در دنیای امروز فوتبال، این عددها بزرگ نیستند اما کافیاند برای آنکه تیمی مثل فیورنتینا وسوسه شود.
فیورنتینا؟ همان تیم بنفشپوش فلورانس، تیمی با تماشاگرانی باوفا و جاهطلبیهایی فروخورده. حالا آنها طارمی را میخواهند یا دستکم میخواهند او را بخشی از یک معامله کنند. شاید او را، شاید رویاهای نیمهتمام خود را به این شکل رنگ بنفش بزنند.
اما پشت این نقلوانتقال، فقط خواست فیورنتینا نیست. اینتر هوشمندانه پیشنویس معاملهای را نوشته: طارمی را بده، یکی از میان کوموتسو یا مویزه کین را بگیر. فوتبال، این روزها شبیه بازار فرش شده. بازیکنها نه فقط مهرههایی در میدان، بلکه سکههایی در حسابهای مالیاند و طارمی، ناخواسته، حالا یک سکه در تراز مالی باشگاهها شده.
در همین اثنا، صدای ایجنت طارمی میآید. همان نوار همیشگی: «مهدی در اینتر میماند. قرارداد دارد. قصد جدایی نیست». اما کدام قرارداد در فوتبال امروز، ضمانتی برای ماندن است؟ وقتی سود در رفتن باشد، ماندن فراموش میشود.
با این حال، بازار بیمشتری نیست. از ترکیه گرفته تا عربستان، باشگاههایی که دنبال نامهای بزرگند، به صف شدهاند اما طارمی گفته فوتبالش را در ایتالیا ادامه میدهد و این جمله، مهم است. چراکه ناگهان پای رم و لاتزیو را هم وسط کشیده. حتی شنیده شده میلان، همان نیمه سرخ شهر، هنوز نگاهش به او را کامل برنداشته.
و شاید طارمی، خود را در آیینه فلورانس ببیند. شهری آرامتر، تیمی با فشار کمتر و تماشاگرانی که از مهاجمشان گل نمیخواهند، بلکه جنگ میخواهند. شاید در آنجا، جایی برای احیای دوباره او باشد.
اما اینجا، مساله فقط فوتبال نیست. مساله تصمیمی است که میتواند سرنوشت ۲ فصل آینده او را شکل دهد. ماندن در اینتر، با نیمکتنشینی و رقابت بیپایان با لائوتارو یا رفتن به تیمی دیگر و نقش اول شدن در نمایشی جدید.
طارمی در پیچ مهمی از مسیر حرفهایاش ایستاده. قلههای پورتو را دیده، سکوهای سنسیرو را چشیده و حالا شاید وقت آن است که آغازی تازه را رقم بزند. با لباس بنفش، در شهری که نامش با هنر و حوصله گره خورده.
اگر فلورانس خانه بعدی طارمی باشد، این بار نه برای رفتن، که برای ساختن خواهد بود. شاید آخرین فرصت برای آنکه دوباره، نامش با گل همراه شود. شاید این بار، با آرامشی بیشتر، با شناختی عمیقتر از اروپا، با جادوی پنهان تجربه.
شاید دوباره مرد شماره ۹، خودش را پیدا کند؛ این بار در میان کوچههای سنگفرششده فلورانس.