چرا آمریکا در جنگ یمن شکست خورد
امیرعباس نوری: حمله ایالات متحده به یمن در دولت بایدن آغاز شد. هدف حمله، رفع حصر دریایی بندر ایلات و از سرگیری ترانزیت به این بندر بود. حملات مستقیم آمریکا به یمن در دولت ترامپ هم ادامه یافت. یمنیها در واکنش به حملات آمریکا، هم در دوره بایدن و هم در دوره ترامپ، نهتنها حمله به کشتیهای صهیونیستی را ادامه دادند، بلکه کشتیهای تجاری و جنگی آمریکا را هم مورد هدف قرار دادند. اگرچه در پوشش اخبار حملات ارتش یمن یک سانسور گسترده اعمال شد اما منابع رسانهای آمریکایی چند نوبت از این حملات به کشتیهای جنگی آمریکایی گزارش دادند که در نتیجه آن، تعدادی از نظامیان آمریکایی و همین طور جنگندهها و کشتیهای آمریکایی آسیب دیدند به طوری که در یک نوبت همین رسانههای آمریکایی اذعان کردند یک جنگنده F18 آمریکایی در دریا سقوط کرد. یمنیها همچنین توانستند ۲۰ پهپاد فوق پیشرفته MQ 9 آمریکایی را ساقط کنند. در این بین هم بایدن مدعی بود و هم ترامپ ادعا میکند در حملات ارتش آمریکا به یمن، مراکز مهم و حساس نظامی از جمله مراکز موشکی را هدف قرار دادند، بویژه ترامپ مدعی بود توانسته یک اجتماع از نظامیان یمنی را مورد هدف قرار دهد، البته کمی بعد مشخص شد آنچه ترامپ تحت عنوان نظامیان یمنی خوانده بود، مردم عادی یک قبیله بودند. به هر حال با پیشنهاد آمریکا و وساطت عمان، سرانجام طرفین توافق کردند حملات به یکدیگر را متوقف کنند.
* معنی این توافق چیست؟
آمریکا در حالی برای توافق و آتشبس با یمن پیشقدم شد که به هیچیک از اهداف اعلامی خود برای آغاز حمله به یمن نرسید. حمله آمریکا به یمن یک هدف اصلی داشت: متوقف کردن حملات ارتش یمن به شناورهای وابسته به رژیم صهیونیستی و فعال شدن مجدد بندر ایلات. اما نهتنها در جریان جنگ به این هدف نرسید و یمنیها همچنان کشتیهای رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار دادند، بلکه در مفاد توافق میان طرفین نیز هیچ اشارهای به حملات یمن به کشتیهای وابسته به رژیم صهیونیستی نشده است. این یعنی توافق، صرفا مربوط به توقف حملات طرفین به یکدیگر بوده است. بنابراین توافق در حالی اجرایی میشود که یمن، مانند قبل از حملات آمریکا به این کشور، همچنان برنامه خود برای حصر دریایی رژیم صهیونیستی در دریای سرخ را دنبال میکند. بر همین اساس میتوان گفت حملات آمریکا به یمن، چه در دولت بایدن و چه در دولت ترامپ مطلقا به اهداف خود نرسید و از این حیث، آمریکا در این جنگ کاملا شکست خورده است. این شکست آن هم از کشوری مانند یمن، یک افتضاح تمامعیار برای ارتش آمریکا تلقی میشود.
* تنهایی نتانیاهو در برابر یمن
توافق آمریکا و یمن برای توقف حملات روز سهشنبه اعلام شد. این خبر را دونالد ترامپ در دیدار نخستوزیر کانادا اعلام کرد. خبر توقف حملات به یمن، در حالی توسط ترامپ اعلام شد که 2 روز قبل از آن، یعنی روز یکشنبه، ارتش یمن یک حمله موشکی بسیار مهم و موفق به فرودگاه بنگوریون تلآویو انجام داد. وقتی از ترامپ درباره این حمله سوال شد، او با خونسردی گفت با این موضوع مشکلی ندارد. در واقع او گفت این موضوع، یعنی حمله یمن به فرودگاه رژیم صهیونیستی، یک موضوع مربوط به 2 طرف یمنی و صهیونیستی است. این موضع ترامپ دارای پیامهای مهمی است. کما اینکه اعلام آتشبس با یمن از سوی ترامپ، همانند آب سردی بود که بر سر و صورت نتانیاهو و مقامات رژیم صهیونیستی ریخته شد. مقامات و رسانههای رژیم صهیونیستی واکنش منفی به اعلام خبر توافق آمریکا و یمن نشان دادند. آنها گفتند مقامات رژیم صهیونیستی مطلقا از این موضوع خبر نداشتند و خبر را از طریق رسانهها متوجه شدند. به عبارتی صهیونیستها اعلام کردند ترامپ و دولت آمریکا آنها را در جریان توافق با یمن قرار ندادند. آنچه رژیم صهیونیستی را برآشفته کرده، این است که دولت آمریکا درست زمانی که تنش میان رژیم صهیونیستی و یمن به اوج رسیده، آنها را تنها گذاشته است. ترامپ به واسطه هزینههای هنگفتی که یمنیها روی دست ارتش آمریکا گذاشتند، با قبول توافق آتشبس، کشورش را از این ورطه خارج کرد اما رژیم صهیونیستی بشدت نگران عواقب این اقدام دولت آمریکاست. تنها چند ساعت قبل از اعلام خبر آتشبس توسط ترامپ، جنگندههای رژیم صهیونیستی حملات شدیدی را به یمن انجام دادند. در این حمله آنها فرودگاه صنعا را بمباران کردند که در نتیجه آن، سالن فرودگاه و ۳ فروند هواپیمای مسافری یمن از بین رفت. دولت یمن این اقدام رژیم صهیونیستی را به مثابه عبور از خط قرمز خود دانست و اعلام کرد انتقام سختی از رژیم صهیونیستی خواهد گرفت. تنها چند ساعت پس این موضعگیری یمنیها ترامپ خبر توافق با یمن را اعلام کرد. حالا مقامات رژیم صهیونیستی در حالی منتظر واکنش یمن به خود هستند که آمریکا اعلام کرده دیگر به یمن حمله نخواهد کرد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند رژیم صهیونیستی حمله شدید روز سهشنبه علیه یمن را به تصور حمایت آمریکا و به پشتوانه تداوم حملات آمریکا به یمن انجام داده بود. به عبارتی اگر نتانیاهو میدانست ترامپ با یمنیها برای توقف جنگ به توافق رسیده است، قطعا یا حمله روز سهشنبه را انجام نمیداد یا شدت این حمله را کاهش میداد. حالا اما آنها روزهای هولناکی را سپری میکنند؛ وحشت از انتقام ارتش یمن. حمله موشکی شوکهکننده ارتش یمن به فرودگاه بنگوریون یک پیام بزرگ داشت: «ارتش یمن موشکهای فوقپیشرفتهای در اختیار دارد که سامانههای پدافندی رژیم صهیونیستی یارای رهگیری و مقابله با آنها را ندارد و بر همین اساس ارتش یمن میتواند هر نقطهای از سرزمینهای اشغالی را با موفقیت هدف قرار دهد».
حالا وحشت تمام وجود نتانیاهو را فراگرفته است. اگرچه آمریکا اصلیترین حامی رژیم صهیونیستی است و نتانیاهو به پشتوانه ترامپ، پروژه اشغال غزه و ادامه جنایات و کشتار غیرنظامیان در این منطقه را شتاب بخشیده است اما آمریکا به خاطر ضرباتی که از ارتش یمن متحمل شد، دستکم در این فقره، ترجیح داده به صورت مستقیم وارد نشود. بر همین اساس، حالا نتانیاهو مانده است و یمنیها؛ یمنیهایی که به واسطه حمله روز سهشنبه جنگندههای رژیم صهیونیستی به فرودگاه صنعا خشمگین هستند و در ماجرای حمله موشکی به بنگوریون نیز نشان دادهاند براحتی دستشان به نتانیاهو و همه مراکز و تاسیسات رژیم صهیونیستی میرسد. اگرچه آمریکاییها از طرق مختلف، مانند کانالهای ارتباطی با یمن و عمان و برخی کشورهای دیگر منطقه تلاش میکنند ارتش یمن را از گرفتن انتقام حمله سهشنبه رژیم صهیونیستی به خاک این کشور منصرف کنند یا آنها را متقاعد کنند در پاسخ به این حمله، ضربه یا ضربات شدیدی به رژیم صهیونیستی وارد نکنند اما کارشناسان مسائل منطقه و همینطور استراتژیستهای جنگی معتقدند اکنون یک فرصت طلایی برای یمن فراهم شده است تا ضربات سهمگینی به رژیم صهیونیستی وارد کند. معادله جنگی میان یمن و رژیم صهیونیستی به گونهای است که صهیونیستها برخلاف لبنان و سوریه و غزه، در اینجا مطلقا دست برتر را ندارند. فاصله سرزمینهای اشغالی تا یمن بیشتر از ۱۶۰۰ کیلومتر است و ارتش رژیم صهیونیستی برای حمله به یمن کار دشواری دارد. آنها برای هدف قرار دادن یمن، باید هواپیماهای سوخترسان خود را بر فراز دریای سرخ مستقر کنند، جنگندهها روی دریای سرخ سوختگیری کنند و پس از بمباران اهداف تعیین شده در یمن، به دریای سرخ بازگردند، مجددا سوختگیری کنند و به سرزمینهای اشغالی بازگردند. رژیم صهیونیستی برای حمله به یمن هر بار باید این فرآیند سخت، پیچیده، پرهزینه و البته خطرناک را انجام دهد. از سوی دیگر یمنیها با ساقط کردن پهپادهای پیشرفته
MQ 9 آمریکایی نشان دادهاند مجموعهای از سامانههای پدافندی پیشرفته را در اختیار دارند و به همین دلیل، این موضوع کاملا محتمل است که در یکی از این حملات، یمنیها موفق به هدف قرار دادن جنگندههای رژیم صهیونیستی شوند. بنابراین برخلاف لبنان و سوریه و غزه، حمله به یمن برای رژیم صهیونیستی بسیار دشوار، پرهزینه و خطرناک است. البته در ماههای اخیر، ارتش آمریکا این خلأ را برای رژیم صهیونیستی پر کرده بود. ارتش آمریکا با مستقر کردن ناوهای جنگی خود در اطراف یمن، وظیفه بمباران این کشور را بر عهده داشت. به عبارتی آمریکا تبدیل به یک بازوی جنگی برای رژیم صهیونیستی شده بود اما حالا با توافق آمریکا و یمن، ارتش ایالات متحده دیگر این نقش را برای رژیم صهیونیستی ایفا نمیکند و رژیم صهیونیستی برای حمله به یمن با دشواریهای زیادی مواجه است. در آن سو اما شرایط یمن کاملا متفاوت است. یمنیها در 19 ماه اخیر نشان دادهاند در ایجاد حصر دریایی رژیم صهیونیستی در دریای سرخ کاملا موفق عمل کردهاند. یمنیهای نشان دادهاند از یک سیستم یکپارچه موفق هم در شناسایی شناورهای وابسته به رژیم صهیونیستی و هم در هدف قرار دادن آنها برخوردارند. ارتش یمن حتی در طول جنگ با آمریکا نیز این سیستم خود را حفظ و اجرا کرده بود. از سوی دیگر حمله به فرودگاه بنگوریون نشان داد یمنیها موشکهای فراصوت و فوقپیشرفتهای در اختیار دارند که با این موشکها میتوانند هر نقطهای از سرزمینهای اشغالی را هدف قرار دهند.
بنابراین کاملا پیداست رژیم صهیونیستی برخلاف جبهههای لبنان و سوریه و غزه، در جبهه یمن نهتنها دست برتر را ندارد، بلکه حتی میتوان گفت بسیار آسیبپذیر است. این موازنه و معادله البته از همان زمانی که مقاومت، جبهه یمن را علیه رژیم صهیونیستی فعال کرد مشخص بود اما این معادله ۲ متغیر داشت:
اول - عدم اطلاع رژیم صهیونیستی از میزان توانمندی ارتش یمن، بویژه توانمندی موشکی این کشور: شاید صهیونیستها در ابتدای باز شدن جبهه یمن، تصور میکردند توانمندی موشکی ارتش یمن، در همان سطحی است که در جنگ تحمیلی ائتلاف عربستان سعودی و امارات علیه یمن مشخص شده بود. شاید استراتژیستهای جنگی رژیم صهیونیستی و آمریکا که مشترکا اتاق جنگ تلآویو علیه جبهه مقاومت را مدیریت میکردند، تصور میکردند سطح توانمندی موشکی انصارالله محدود به همان موشکهایی است که به سمت عربستان و امارات شلیک میکردند. از سوی دیگر ظرفیت سامانههای دفاع موشکی رژیم صهیونیستی به مراتب بیشتر از توان سامانههای سعودی و امارات است. به همین دلیل آنها برای یمن یک ظرفیت محدود موشکی را متصور بودند اما انصارالله به مرور نشان داد یک زرادخانه موشکی بسیار قدرتمند در اختیار دارد که به مراتب بزرگتر و پیشرفتهتر از آن چیزی است که در جنگ با سعودی و امارات نشان داده بود. بنابراین توان موشکی ارتش یمن، یکی از متغیرهای مهم در معادله جنگ میان رژیم صهیونیستی و یمن است.
دوم - مشارکت آمریکا در جنگ علیه یمن: یمن دور از دسترس رژیم صهیونیستی است، به عبارتی دست صهیونیستها براحتی به یمن نمیرسد. در کنار فاصله جغرافیایی، رژیم صهیونیستی یک بانک اطلاعاتی مطلوب از مراکز و تاسیسات یمن همانند آنچه از حماس و حزبالله در اختیار دارد، در دست ندارد. اگرچه بدون تردید مقامات نظامی امارات و سعودی داشتهها و اطلاعات خود از یمن را در اختیار ارتش رژیم صهیونیستی قرار دادهاند اما این اطلاعات کامل و بهروز نیست و ارتش یمن پس از توقف جنگ با ائتلاف سعودی و امارات، تغییرات جدی در آرایش مراکز و تاسیسات نظامی خود انجام داده است. این ۲ گزاره، نقش مهمی در معادله جنگ و دشوار شدن حملات رژیم صهیونیستی به یمن داشته و دارد. در این میان، مشارکت آمریکا در جنگ علیه یمن، همانگونه که گفته شد تا حدودی نقاط ضعف و خلأهای رژیم صهیونیستی را جبران کرد. در واقع ارتش آمریکا نقش بازوی جنگی رژیم صهیونیستی در جبهه یمن را ایفا کرد. مشارکت آمریکا در هدف قرار دادن یمن نیز یک متغیر دیگر در موازنه و معادله جنگی میان رژیم صهیونیستی و انصارالله بود.
اکنون اما این ۲ متغیر، تاثیر منفی در معادله رژیم اشغالگر قدس در مقابله با یمن خواهد گذاشت.
حمله موشکی به فرودگاه بنگوریون و توافق آتشبس میان آمریکا و یمن، معادله جنگ را اینگونه تغییر داده است که از یک سو دست انصارالله بیش از قبل به رژیم صهیونیستی میرسد و در سوی مقابل، دست رژیم صهیونیستی مانند سابق به یمن نمیرسد. این دو عامل باعث شد معادله جنگ به نفع انصارالله تغییر کند.
مهمترین دلیل ناراحتی و عصبانیت نتانیاهو از ترامپ به خاطر آتشبس با یمن نیز همین موضوع است. اما آنچه عصبانیت رژیم صهیونیستی را بیشتر کرده است؛ حمله دیوانهوار روز سهشنبه به یمن و تاثیر آن در تشدید این معادله به نفع یمنیهاست. مقامات رژیم صهیونیستی گفتهاند دولت آمریکا آنها را از موضوع آتشبس با یمن مطلع نکرده بود. این اظهارنظر صهیونیستها در واقع اشاره به این موضوع است که رژیم صهیونیستی حمله دیوانهوار به یمن و ویران کردن فرودگاه صنعا را با پیشفرض حضور مستقیم آمریکا در این جبهه انجام داده اما با فرار آمریکا از این معرکه و اصطلاحا قال گذاشتن تلآویو، حالا صهیونیستها بشدت از تبعات و عواقب این حمله وحشت کردهاند. حمله روز سهشنبه، همانگونه که مقامات و ارتش یمن اعلام کردهاند، عبور از خط قرمز یمن بود. حالا ارتش یمن بر اساس قوانین بینالمللی، این حق را دارد که مراکز و تاسیسات رژیم صهیونیستی را در همان سطح حمله روز سهشنبه، مورد هدف قرار دهد. واکنش ترامپ به حمله موشکی یمن به بنگوریون نیز بر هراس صهیونیستها افزوده است. در واقع واکنش ترامپ نشان داد آنچه برای او در اولویت قرار داشته و دارد؛ هدف قرار نگرفتن منافع آمریکا از سوی یمنیهاست. ترامپ بیش از هر کسی میداند یمنیها در نزدیک به ۲ ماه گذشته چه بر سر آمریکاییها آوردهاند. در واقع او فهمیده است در دفاع از نتانیاهو، چه هزینه هنگفتی داده است. به همین خاطر الان برای او، مهم این است دیگر یمنیها کشتیهای آمریکایی را هدف قرار ندهند.
بنابراین اگرچه ترامپ قطعا به حمایتهای خود از رژیم صهیونیستی ادامه میدهد و حتی قابل پیشبینی است که فشار لازم برای جلوگیری از انتقام یمنیها از رژیم صهیونیستی را اعمال خواهد کرد اما او با موضعی که نسبت به حمله یمن به فرودگاه بنگوریون اتخاذ کرد، نشان داد آنگونه که نتانیاهو انتظار داشت، نسبت به این حمله واکنش نشان نداد. بر همین اساس اکنون مقامات رژیم صهیونیستی در حالی یک انتظار کشنده برای حمله انتقامجویانه ارتش یمن را تجربه میکنند که بخوبی میدانند معادله جنگی با یمن، حالا کاملا به زیان آنهاست. به اعتقاد کارشناسان، شرایط فعلی، یک فرصت مناسب برای ارتش یمن است تا ضربات سهمگینی به رژیم صهیونیستی وارد کند.
یمنیها، خاصه انصارالله، هم در جریان جنگ تحمیلی سعودی و امارات و هم در جریان بیش از یک و نیم سال جنگ با رژیم صهیونیستی، نشان دادهاند سیاستمداران و جنگجویان باهوش و بسیار شجاعی هستند.