21/ارديبهشت/1404
|
02:07
۲۲:۴۲
۱۴۰۴/۰۲/۲۰
یادداشت

طلوع ایران پویا از افق جامعه مولد

امین رستمی: دیدار سالانه کارگران با رهبر معظم انقلاب اسلامی، همواره بزنگاهی برای تبیین مبانی نظری و راهبردهای عملی نظام در عرصه کار، تولید و اقتصاد ملی بوده است. سخنان روز گذشته ایشان نیز همچون سنوات قبل، سرشار از نکات دقیق و راهگشایی بود که نه‌تنها مسیر پیش روی جامعه کارگری و تولیدکنندگان را روشن می‌کند، بلکه دریچه‌ای برای فهم عمیق‌تر منظومه فکری و راهبرد سیاسی ایشان در اداره کشور می‌گشاید. تحلیل این بیانات از زوایای مختلف امکان‌پذیر است اما شاید مهم‌ترین پرسش این باشد که راهبرد ایشان در توجه به مساله کار و کارگر، چه دلالت‌های اقتصاد سیاسی عمیق‌تری دارد و چرا از اهمیتی استراتژیک برخوردار است؟
در سالیان اخیر، تلاش‌هایی برای صورت‌بندی نگاه اقتصادی رهبر انقلاب در چارچوب‌های مرسوم «چپ اقتصادی» یا «راست اقتصادی» شده است. گروهی با استناد به سیاست‌هایی همچون مخالفت شدید با تصدی‌گری افراطی دولت، ابلاغ سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی و تاکید بر نقش‌آفرینی بخش خصوصی، ایشان را دارای دیدگاهی نزدیک به بازار آزاد یا راست اقتصادی معرفی می‌کنند. در مقابل، گروهی دیگر با تمرکز بر مواضع ایشان علیه نظام سرمایه‌داری، نقد تجارت آزاد و تاکید بر ضرورت حمایت از تولید داخلی، حتی به قیمت بستن واردات، سعی در ترسیم چهره‌ای چپ‌گرا از ایشان داشته‌اند.
اما حقیقت آن است که هیچ‌یک از این برچسب‌ها قادر به تبیین دقیق و جامع منظومه فکری رهبر انقلاب نیستند و هر دو به نوعی، تقلیل‌گرایانه و ناکافی‌اند. شفافیت مواضع ایشان درباره نقش و دخالت افراطی دولت و تاکید همیشگی بر «واگذاری سرمایه و صنعت و اقتصاد به مردم»، هرگونه شائبه چپ‌گرایی یا دولتی‌سازی اقتصاد را مردود می‌کند. از سوی دیگر، حساسیت ویژه و «غیرت» مثال‌زدنی ایشان بر مساله کار، کرامت کارگر، لزوم مشارکت کارگران در سود و تاکید بر حمایت تولید ایرانی، با مبانی راست‌گرایانه‌ای که ممکن است بعضی موضوعات را در پای منافع سرمایه و حتی بخش خصوصی قربانی کند، در تضاد آشکار است. برای مثال، ایشان در بیانات دیروزشان  بر این نکته راهبردی تاکید ورزیدند که کارگر باید در سود حاصل از تولید شریک شود: «یکی از کارهای مهم که به نظر من احتیاج دارد به یک برنامه‌ریزی جامع و کامل از سوی مسؤولان و خیلی به نفع کارگر است، هم به نفع کارگر است و هم به نفع کارفرماست، آن است که کارگر در سود حاصل از تولید شریک شود. اگر کارگر احساس کند هر چه سود این جنس بیشتر شود، سود او هم بیشتر خواهد شد، انگیزه پیدا می‌کند برای اینکه کار را بهتر از آب در بیاورد. یعنی این به کارگر انگیزه می‌دهد کار را بهتر، کامل‌تر، تمیزتر از آب در ‌آورد». این دیدگاه، فراتر از تقسیم‌بندی‌های ساده چپ و راست، نشان از یک نگاه عمیق‌تر به روابط تولید و عدالت اجتماعی و تشکیل یک جامعه پویا دارد.
* «جامعه مولد» و «ایران قوی»: طرحی سیاسی برای اقتصاد
حال سوال اساسی این است که اگر کلان‌راهبرد اقتصادی رهبر معظم انقلاب با هیچ‌یک از 2 رویکرد چپ و راست اقتصادی تطابق کامل ندارد، ایشان چه نظام فکری و چه طرحی را برای اقتصاد ایران دنبال می‌کنند؟ به نظر می‌رسد پاسخ را باید در نگاهی فراتر از اقتصاد صرف جست‌وجو کرد. برای ایشان، مساله تولید، صنعت، کار و کارگر، ابعادی به مراتب وسیع‌تر از یک بحث صرفاً اقتصادی دارد و در ذیل یک «طرح سیاسی» جامع برای اعتلا و قدرتمندی ایران تعریف می‌شود. از این منظر، ایشان نگاهی را در اقتصاد دنبال می‌کنند که در نهایت به «قدرت ملی» یا «ایران قوی» منتج شود. اصل اساسی و شالوده هر سیاست اقتصادی در نگاه ایشان، منافع ملی ایران و تقویت بنیان‌های اقتصاد ملی است. بر این اساس، ایشان طرحی از «جامعه مولد» را در اقتصاد سیاسی ایران پیگیری می‌کنند؛ طرحی که می‌تواند سیاست و اقتصاد ایران را از نقطه قفل‌شدگی و اتکای رخوت‌آور به منابع نفتی برهاند و به یک اقتصاد پویا، متکی بر کار، تلاش و نوآوری بدل کند. بنابراین نگاه ایشان به مقوله «کار» نه یک نگاه ابزاری یا تاکتیکی، بلکه یک نگاه ذاتی و معرفتی است؛ طرحی برای توانمندسازی جامعه ایران در مواجهه با چالش‌ها و سختی‌ها. چنانکه فرمودند: «کار، یک ستون اصلی اداره‌ زندگی بشر است. اگر کار نباشد زندگی بشر فلج می‌شود. سرمایه مسلماً تأثیر دارد، علم مسلماً تأثیر دارد اما سرمایه و علم بدون نیروی کننده، بدون کارگر، به هیچ کار نمی‌آید، هیچ فایده‌ای بر او مترتب نمی‌شود. کارگر روح می‌دهد به جسم سرمایه». این تعریف از کار، آن را به مثابه عنصر حیات‌بخش اقتصاد و جامعه معرفی می‌کند و نه صرفا یک عامل تولید در کنار سایر عوامل.
* «غیرت ایرانی» بر تولید ملی و کارگر
گفتارهایی بر اساس «غیرت ایرانی» که در ساحت‌های مختلف فرهنگی و هویتی در بیانات رهبر انقلاب قابل ردیابی است، در عرصه اقتصاد نیز تجلی ویژه‌ای می‌یابد. همان‌گونه که اصرار ایشان بر حفظ و ترویج زبان فارسی و پاسداشت فرهنگ غنی ایرانی زبانزد است، در اقتصاد نیز «کارگر ایرانی» و «کالای ایرانی»  – که پیوندی وثیق و ناگسستنی با یکدیگر دارند – از جایگاهی حیاتی و راهبردی برخوردارند. تاکید مستمر ایشان بر مصرف تولیدات داخلی، نمونه بارز این غیرت ملی است: «یک قلم مهم درباره حمایت از کارگران، مساله‌ مصرف تولیدات داخل است که بنده چند سال است روی این دارم تکیه می‌کنم، تأکید می‌کنم. ما الان در برخی اجناس و مسائل مربوط به زندگی، داخل منزل و چیزها، کیفیت محصولات‌مان از خارج اگر بهتر نباشد، کمتر نیست. این را فرهنگ کنیم. به عنوان یک فرهنگ رایج، ایرانی وظیفه‌ خود بداند جنس ایرانی مصرف کند، مگر آنجا که در داخل تولیدش نیست. آنجا که در داخل تولید می‌شود، همه وظیفه‌ خودشان بدانند، وظیفه‌ خودشان بدانند، این را فرهنگ کنیم».
این رویکرد در تعارض آشکار با برخی آموزه‌های کلاسیک علم اقتصاد قرار می‌گیرد که بر «مزیت نسبی» در تجارت خارجی و گشودن مرزها تاکید دارد. رهبر انقلاب اما با اولویت‌بخشی به «ایستادن بر پای ایران» و تقویت بنیه تولید داخلی، حتی حاضرند هزینه‌های آن را نیز بپذیرند. انتقاد صریح ایشان از برخی تصمیمات مبنی بر رفع ممنوعیت واردات کالاهای دارای مشابه داخلی، گواه این مدعاست: «من شنیده‌ام اخیرا یکی از دستگاه‌ها اعلام کرده ورود محصولات دارای مشابه داخلی ممنوعیتش برداشته شد! چرا برداشته شود؟ آن چیزی که در داخل تولید می‌شود، آن را ترویج کنید. اگر کیفیتش خوب نیست، سعی کنید روی کیفیت کار شود». این موضع، نشان‌دهنده آن است که برای ایشان، خودکفایی نسبی و اقتدار ملی در عرصه تولید، بر محاسبات صرفا اقتصادی مبتنی بر هزینه - فایده کوتاه‌مدت ارجحیت دارد.
* گذار از جامعه نفتی به جامعه مولد؛ یک راهبرد تاریخی
در نهایت باید اذعان داشت نگاه رهبر انقلاب به اقتصاد، نه یک نگاه صرفا مکتبی و محصور در چارچوب‌های نظری رایج، بلکه یک «طرح سیاسی» کلان برای جامعه ایرانی است. در این طرح، هر آنچه به تحقق ایده «ایران قوی» و افزایش اقتدار و عزت ملی یاری رساند، در اولویت قرار می‌گیرد. این نگاه عمیقاً ملی‌گرایانه و ایران‌دوستانه، ایشان را بر آن داشته در یک راهبرد تاریخی بلندمدت، زمینه را برای گذار جامعه ایران از «جامعه نفتی» (با ویژگی‌هایی همچون مصرف‌گرایی، فقدان ابتکار و خلاقیت، وابستگی و عدم توانایی در خلق قدرت درون‌زا) به «جامعه مولد» فراهم آورند. از این منظر، شاید در نگاه اول و با عینک ساده‌انگارانه صرفا اقتصادی، دیدگاه‌های ایشان درباره دولت، صنعت، تولید، تجارت و بخش خصوصی، متناقض به نظر برسد اما با تعمق در ابعاد سیاسی و راهبردی این دیدگاه‌ها، مشخص می‌شود تمام این عناصر، اجزای یک «کل منسجم» را تشکیل داده و طرحی سیاسی و مشخص را برای آینده ایران ترسیم می‌کنند. طرحی که در آن، کارگر نه‌تنها به عنوان نیروی محرکه تولید، بلکه به عنوان شهروندی فعال و سهیم در سرنوشت کشور نگریسته می‌شود و «کار» نیز نه صرفاً وسیله‌ای برای معاش، که ابزاری برای ساختن ایرانی آباد، مستقل و قدرتمند است.
به همین جهت است که سخنان روز گذشته ایشان درباره کار و کارگر، بسیار فراتر از یک سخنرانی انگیزشی صرف تلقی می‌شود. این بیانات، در حقیقت فراخوانی برای احیای «فرهنگ کار» و تاکید بر مسؤولیت تاریخی جامعه ایرانی برای ساختن آینده‌ای متکی بر توان داخلی و خلاقیت فرزندان این مرز و بوم است. این یک چشم‌انداز راهبردی است که تحقق آن، ضامن عزت و پیشرفت ایران اسلامی در دهه‌های پیش رو خواهد بود و موجب می‌شود جامعه ایرانی از پس مسؤولیت تاریخی خود برآید.

ارسال نظر
پربیننده