28/ارديبهشت/1404
|
12:53
۲۲:۵۱
۱۴۰۴/۰۲/۲۷
نگاه

اسکورت یک خودشیفته!

حسین مهدی‌تبار: هنگامی که جنگنده‌های «اف 15» نیروی هوایی عربستان در آسمان ریاض هواپیمای «ایر فورس وان» را اسکورت کردند، این نمایش قدرت نه‌تنها یک ژست دیپلماتیک بود، بلکه پاسخی بود به نیاز عمیق دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا به تحسین و خودبزرگ‌بینی. خودشیفتگی، ویژگی‌ای که در رفتارهای نمایشی، اظهارات جسورانه و حساسیت به انتقاد در دونالد ترامپ دیده می‌شود، تنها یک صفت شخصیتی نیست، ابزاری است که کشورهای عرب، از عربستان تا امارات، بخوبی از آن برای پیشبرد منافع خود استفاده می‌کنند اما این بازی دیپلماتیک چه هزینه‌ای برای سیاست جهانی دارد؟ 
خودشیفتگی، طبق تعریف روان‌شناختی با خودبزرگ‌بینی، نیاز به تأیید مداوم و فقدان همدلی شناخته می‌شود. این ویژگی در سیاست، جایی که تصمیم‌گیری‌ها سرنوشت ملت‌ها را رقم می‌زند، می‌تواند فاجعه‌بار باشد. این گزارش با بررسی خودشیفتگی ترامپ و استراتژی کشورهای عرب در بهره‌برداری از آن، نشان می‌دهد چگونه یک ویژگی روان‌شناختی، سیاست خارجی را به بیراهه می‌کشاند و هر دو طرف را در معرض انتقاد قرار می‌دهد.
دونالد ترامپ بارها خودشیفتگی‌اش را با ادعاهایی مثل «من بهترین رئیس‌جمهور تاریخم» و واکنش‌های تند به انتقادات نشان داده است. روانشناسانی مانند هاینز کوهوت معتقدند افراد خودشیفته به «آیینه‌سازی» نیاز دارند، یعنی تأیید خودانگاره بزرگ‌شان توسط دیگران. این دقیقاً همان چیزی است که کشورهای عربی با مراسم‌های مجلل و چاپلوسی دیپلماتیک برای او فراهم می‌کنند.  در سفر ۲۰۱۷ به ریاض، نخستین سفر خارجی ترامپ، عربستان با رقص شمشیر، مدال طلای عبدالعزیز و ضیافت‌های پرشکوه از او استقبال کرد. این تشریفات نه‌تنها خودبزرگ‌بینی او را تغذیه کرد، بلکه به قرارداد تسلیحاتی ۱۱۰ میلیارد دلاری منجر شد. اسکورت جنگنده‌ها در ۲۰۲۵، نمونه دیگری از این نمایش‌ها بود که به نیاز ترامپ به تحسین پاسخ می‌دهد اما آیا این رابطه دوطرفه است؟ دونالد ترامپ با حساسیت به انتقاد و نیاز به «پیروزی‌های بزرگ»، به ابزاری در دست کشورهای عرب تبدیل شده که از این ویژگی برای پیشبرد منافع‌شان بهره می‌برند.
کشورهای عرب، بویژه عربستان، امارات و قطر، استاد دیپلماسی چاپلوسی هستند.
آنها با شناخت نیازهای روان‌شناختی دونالد ترامپ، از هدایای گرانقیمت، تعریف‌های اغراق‌آمیز و نمایش قدرت برای جلب نظر او استفاده می‌کنند.
توافق آبراهام که عادی‌سازی روابط برخی کشورهای عرب با اسرائیل را رقم زد، به ‌عنوان دستاوردی به نام دونالد ترامپ ثبت شد، در حالی که منافع منطقه‌ای امارات و بحرین را تأمین کرد. 
این استراتژی ریشه در فرهنگ دیپلماسی نمایشی منطقه دارد؛ جایی که تشریفات مجلل و ژست‌های نمادین بخشی از سنت است اما همزمان این رویکرد انتقادات جدی را برمی‌انگیزد. کشورهای عرب با تغذیه خودشیفتگی ترامپ، روابطی شکننده ایجاد کرده‌اند که به شخصیت غیرقابل‌پیش‌بینی او وابسته است. حمایت بی‌چون‌وچرای دونالد ترامپ  از عربستان در ماجرای قتل جمال خاشقچی، آنها را به‌ عنوان شریکی فرصت‌طلب و بی‌اصل نشان داد. این وابستگی می‌تواند در صورت تصمیمات ناگهانی ترامپ، مانند تشدید تنش با ایران، به ضررشان تمام شود.
از منظر نظریه‌های سیاسی، خودشیفتگی در رهبری می‌تواند هم جذاب باشد و هم مخرب. ماکس وبر در مفهوم رهبری کاریزماتیک، به جاذبه رهبران خودشیفته اشاره می‌کند اما پست، روانشناس سیاسی هشدار می‌دهد این افراد به دلیل نیاز به تحسین، ممکن است منافع ملی را فدای منافع شخصی کنند.
 دونالد ترامپ با تصمیم‌گیری‌های احساسی، مانند خروج از برجام بدون برنامه جایگزین، این خطرات را به نمایش گذاشته است. او با اولویت دادن به تحسین شخصی، سیاست خارجی آمریکا را به یک نمایش شخصیتی تقلیل داده و اعتبار بین‌المللی این کشور را تضعیف کرده است.
 برای مثال، حمایت بی‌قیدوشرط او از محمد بن‌سلمان، حتی پس از رسوایی قتل خاشقچی، نشان‌دهنده آسیب‌پذیری او در برابر چاپلوسی است. این رفتار نه‌تنها تصمیماتش را غیرمنطقی کرده، بلکه به کشورهای عرب اجازه داده با تملق، او را به سمت سیاست‌های مطلوب خود هدایت کنند.
چرا کشورهای عرب به رهبران خودشیفته جذب می‌شوند؟ فرهنگ دیپلماتیک منطقه که بر نمایش‌های بزرگ و اقتدارگرایی متمرکز است، با خودشیفتگی همخوانی دارد. رهبرانی مثل دونالد ترامپ که قاطعیت و خودبزرگ‌بینی نشان می‌دهند، به‌ عنوان متحدان قدرتمند دیده می‌شوند. این الگو تاریخی است. کشورهای عربی در گذشته با شخصیت‌هایی مثل صدام و قذافی نیز روابط مشابهی داشتند اما این جذابیت ریسک‌هایی هم دارد. وابستگی به یک رهبر خودشیفته می‌تواند روابط را شکننده کند، بویژه اگر او تصمیمات غیرمنطقی بگیرد. علاوه بر این، کشورهای عربی با این استراتژی، خود را به‌ عنوان بازیگرانی غیرمستقل و وابسته به چاپلوسی نشان می‌دهند که اعتبارشان را در برابر دیگر قدرت‌های جهانی تضعیف می‌کند.
پیامدهای این رابطه دوطرفه گسترده است. خودشیفتگی ترامپ گاهی به پیشرفت‌هایی منجر شده، مانند نقش او در توافق آبراهام اما تصمیمات احساسی‌اش، مانند تشدید تنش با چین یا خروج از توافقات بین‌المللی، هزینه‌های سنگینی داشته است. کشورهای عرب نیز با تکیه بر این ویژگی، خود را در معرض بی‌ثباتی قرار داده‌اند. اگر قدرت در آمریکا تغییر کند یا دونالد ترامپ تصمیمات غیرمنتظره‌ای بگیرد، این کشورها ممکن است با تبعات سنگینی مواجه شوند. از سوی دیگر، این استراتژی کوته‌نگرانه آنها را به‌ عنوان فرصت‌طلبانی نشان می‌دهد که به جای اصول، به تملق متوسل می‌شوند.
حال پرسش این است: آیا خودشیفتگی دونالد ترامپ یک استراتژی آگاهانه برای برندسازی شخصی است یا ضعفی روان‌شناختی؟ برخی ممکن است رفتار نمایشی او را بخشی از جذابیت پوپولیستی‌اش بدانند اما واکنش‌های تند به انتقاد و نیاز به تأیید مداوم، نشان‌دهنده خودشیفتگی بیمارگونه است، نه یک برنامه حساب‌شده. کشورهای عرب اگرچه در بهره‌برداری از این ویژگی هوشمندانه عمل کرده‌اند اما استراتژی‌شان پرریسک است. آنها با تغذیه خودبزرگ‌بینی ترامپ، به جای ایجاد ائتلاف‌های پایدار، به یک بازی خطرناک وارد شده‌اند که می‌تواند به بی‌ثباتی منطقه‌ای منجر شود.
این رابطه دوطرفه درس‌های مهمی دارد. برای آمریکا، انتخاب رهبران خودشیفته می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های غیرمنطقی و تضعیف جایگاه جهانی منجر شود. خودشیفتگی آدولف هیتلر در قرن بیستم فاجعه‌ای جهانی به بار آورد و نشان داد این ویژگی در مقامات می‌تواند دنیا را به ویرانی بکشاند.

ارسال نظر