اقدام پیش‌دستانه
امیرعباس نوری: یکی از سوالاتی که این روزها در بین مردم و اهالی سیاست و رسانه مطرح است این است: آیا اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران ادامه خواهد یافت و آتش‌بس از سوی این ۲ رژیم، نقض خواهد شد؟
در روزهای اخیر اظهارنظرها و تحلیل‌های متفاوتی در این باره مطرح و منتشر شده است. عمدتا ۲ دیدگاه متفاوت در این باره وجود دارد. یک دیدگاه معتقد است رژیم صهیونیستی و حتی آمریکا بزودی حملات نظامی خود به ایران را از سر می‌گیرند. این دیدگاه معتقد است رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند اهدافی را که نتوانست در حمله ۱۲ روزه محقق کند، این بار عملیاتی کند، همچنین سعی خواهد کرد اهداف جدیدی را در ایران مورد هدف قرار دهد. بر اساس این دیدگاه، مهم‌ترین دستور کار نتانیاهو در سفر اخیر به واشنگتن، متقاعد کردن ترامپ به ادامه حملات و همین‌طور مشارکت آمریکا در این حملات در مواقع نیاز بود. کارشناسانی که این دیدگاه را دارند، می‌گویند تاریخ دقیق ازسرگیری حملات نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران مشخص نیست اما احتمالا طی چند هفته یا یکی دو ماه آینده انجام می‌شود. دسته دوم اما معتقدند دست‌کم تا چند ماه یا یکی دو سال آینده، رژیم به ایران حمله نظامی نخواهد کرد. این عده از تحلیلگران و کارشناسان معتقدند رژیم صهیونیستی بر اساس ادعای دستیابی قریب‌الوقوع ایران به بمب اتم به ایران حمله کرد و چراغ سبز ترامپ برای انجام این حمله را نیز بر اساس ملاحظات زمانی این ادعا دریافت کرد. بر همین اساس، پس از حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران، ادعای دستیابی قریب‌الوقوع ایران به سلاح هسته‌ای دیگر موضوعیت ندارد. این دیدگاه همچنین معتقد است با توجه به حملات موشکی ایران به سرزمین اشغالی و خسارات گسترده‌ای که این حملات روی دست رژیم صهیونیستی گذاشت، رژیم تا زمانی که سیستم پدافند موشکی خود را اصلاح کند و نسبت به دفع حملات ایران مطمئن نشود، به ایران حمله نمی‌کند و این موضوع یعنی اصلاح پدافند چندلایه موشکی نیز ماه‌ها زمان خواهد برد.
از سوی دیگر این کارشناسان می‌گویند رژیم و آمریکا در مقطع فعلی تلاش می‌کنند پروژه تضعیف ایران را از طریق سایر گزینه‌ها دنبال کنند. آتش‌بس در غزه، پیگیری پیمان آبراهام و همین‌طور فعال‌سازی مکانیسم ماشه از جمله اقدامات رژیم صهیونیستی و آمریکا برای تحت فشار قرار دادن و تضعیف ایران است. واکنش مردم ایران به حمله نخست رژیم و آمریکا برخلاف برآوردهای موساد و سیا بود و بر همین اساس رژیم صهیونیستی و آمریکا تلاش می‌کنند با تشدید تحریم‌ها یک فضای نارضایتی در سطح جامعه ایرانی ایجاد کنند تا در صورت حمله مجدد به ایران، پروژه نارضایتی عمومی محقق شود. این دیدگاه همچنین معتقد است در این مدت، یعنی از زمان آتش‌بس تا زمان حمله مجدد رژیم و آمریکا به ایران، دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونی و آمریکا تلاش می‌کنند یک سلسله اقدامات برای ناامنی و به آشوب کشاندن ایران نظیر آنچه پاییز ۱۴۰۱ رخ داد، انجام دهند. ضمن اینکه لابه‌لای این اقدامات، تلاش می‌کنند پروژه ترورها را نیز پیش ببرند، لذا این عده از کارشناسان معتقدند رژیم و آمریکا به دلیل نتایج حمله ۱۲ روزه، فعلا ترجیح می‌دهند از طریق اقدامات اقتصادی، سیاسی و امنیتی، ایران را تحت فشار قرار دهند تا زمان حمله مجدد نظامی فرابرسد. بر اساس این دیدگاه، نتانیاهو به ترامپ باورانده است فضای اجتماعی ایران ظرفیت اعتراض و آشوب را دارد و بهتر است حمله نظامی مجدد زمانی رخ دهد که واکنش اجتماعی به این حملات، برخلاف حمله ۱۲ روزه، علیه نظام جمهوری اسلامی شکل بگیرد. در واقع پروژه اصلی نتانیاهو و ترامپ، تغییر نظام و سپس تجزیه ایران است و این زمانی محقق می‌شود که حملات نظامی در واقع پیش‌برنده اعتراضات و درگیری‌های داخلی در ایران باشد. این ۲ دیدگاه اکنون درباره احتمال و امکان حمله نظامی مجدد به ایران مطرح است. نقطه مشترک هر ۲ دیدگاه، قطعی بودن حملات نظامی مجدد رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران است. اختلاف نظر نیز صرفا مربوط به زمان این حملات است.
هر ۲ دیدگاه نیز استدلال‌های قابل قبولی در دفاع از ایده و تحلیل خود اقامه می‌کنند و قاعدتا هر ۲ دیدگاه قابل اعتناست. در این میان برای اینکه یک برآورد دقیق نسبت به این موضوع یعنی ازسرگیری حملات نظامی رژیم و آمریکا به ایران به دست آید، باید گزاره‌های موثر بر این موضوع مورد تامل و بررسی قرار گیرد. در ادامه به برخی از این گزاره‌ها اشاره می‌شود:
۱- نتانیاهو تا چه زمانی در قدرت است: بر اساس قانون، دولت ائتلافی حاکم بر سرزمین اشغالی به ریاست بنیامین نتانیاهو تا زمستان امسال ادامه خواهد داشت. اگر تحولات داخلی رژیم منجر به برگزاری انتخابات زودهنگام نشود، نتانیاهو تا ابتدای سال ۲۰۲۶ همچنان در قدرت خواهد بود.
بر همین اساس پیش‌بینی می‌شود در صورت عدم برگزاری انتخابات زودهنگام، حمله نظامی رژیم به ایران تا بهمن‌ماه امسال انجام شود. یک احتمال دیگر نیز قابل بررسی است و آن اینکه در سرزمین اشغالی انتخابات زودهنگام برگزار شود. در این حالت اگر ائتلاف لیکود باز هم پیروز انتخابات شود، احتمالا مجددا نتانیاهو برای یک دوره ۴ ساله نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی خواهد بود و محدودیت زمانی برای حمله به ایران برداشته می‌شود. با توجه به مجموعه تحولات و اتفاقات درون رژیم، به نظر می‌رسد شانس نتانیاهو برای حضور مجدد در جایگاه نخست‌وزیری کم نباشد. بنابراین در صورت برگزاری انتخابات در موعد مقرر و پیروزی ائتلاف نتانیاهو و تداوم حضور وی در جایگاه نخست‌وزیری، باز هم محدودیت زمانی برای انجام حمله نظامی به ایران برداشته خواهد شد.
۲- مذاکرات هسته‌ای: مذاکرات هسته‌ای میان ایران و آمریکا پس از جنگ ۱۲ روزه، هم در ماهیت و هم محتوا با مذاکرات قبل از جنگ کاملا متفاوت است. قبل از جنگ، آمریکا از ایران می‌خواست غنی‌سازی را متوقف کند اما اکنون مطالبه اول او، عدم از سرگیری غنی‌سازی است. از سوی دیگر آمریکایی‌ها خواستار اضافه شدن موضوع دفاع موشکی و همچنین سیاست منطقه‌ای به مسائل مطرح در مذاکرات هستند. ضمن اینکه موضوع بازرسی‌ها و نظارت آژانس نیز همچنان پابرجاست. در حوزه بازرسی‌ها، اکنون پس از حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران، آمریکایی‌ها خواستار آن هستند بازرسان آژانس با حضور در این تاسیسات نسبت به میزان خسارات وارده به این تأسیسات برآورد دقیق حاصل کنند. ضمن اینکه بازرسان یک گزارش درباره امکان فعالیت مجدد این تأسیسات، همچنین مدت زمان لازم برای این کار تهیه کنند. از سوی دیگر دولت ترامپ خواستار این است که بازرسان آژانس از وضعیت ذخایر اورانیوم غنی‌شده باقیمانده در ایران بازرسی کرده و درباره این ذخایر نیز تعیین تکلیف شود. وضعیت سانتریفیوژهای موجود، همچنین امکان ساخت سانتریفیوژهای جدید نیز در زمره دستورکارهای بازرسی‌هاست. یکی دیگر از مواردی که هم آمریکا و هم آژانس خواهان رسیدگی به آن هستند، بازرسی از تاسیسات جدید یا اعلام‌نشده هسته‌ای ایران است، بویژه تاسیساتی که مختص موضوع غنی‌سازی است. بنابراین یکی از اهداف آمریکایی‌ها از مذاکرات و ادامه بازرسی از تاسیسات هسته‌ای ایران، ارائه یک برآورد دقیق از وضعیت برنامه هسته‌ای ایران و خاصه مشخص شدن مدت زمان ازسرگیری غنی‌سازی و به تعبیر آنها مشخص شدن مدت زمان دستیابی ایران به بمب اتم است. بنابراین مذاکرات هسته‌ای نیز از جمله گزاره‌هایی است که بر موضوع حمله نظامی مجدد به ایران بسیار موثر است.
۳- وضعیت اجتماعی ایران: بدون شک انسجام اجتماعی و همبستگی ملی ایرانیان در پی حمله نظامی۱۲ روزه، برخلاف برآوردها و پیش‌بینی‌های رژیم و آمریکا درباره واکنش مردم ایران به این حمله بود. کلان‌پروژه رژیم صهیونی و آمریکا علیه ایران، تغییر نظام و در پی آن تجزیه کشور است. مقامات صهیونیست و آمریکایی صراحتا از برنامه خود برای تغییر نظام در ایران پرده برداشتند و در چند نوبت بر آن تاکید کردند اما قاعدتا آنها به واسطه واکنش اجتماعی در ایران، از موضوع تجزیه سخنی به میان نمی‌آورند. با این حال شواهد، برنامه‌ریزی‌ها و نیز مواضع و تحلیل‌های کارشناسان و تحلیلگران مطرح دنیا نشان می‌دهد هدف نهایی آنها از حمله به ایران، تحقق پروژه تجزیه ایران است. نتانیاهو بارها اعلام کرده مدل لیبی، مدل مطلوب وی درباره ایران است. ضمن اینکه استراتژی‌ها و راهبردهای کلان رژیم صهیونیستی در غرب آسیا نیز بر مبنای تضعیف و تجزیه کشورهای بزرگ بنا شده است.
بر همین اساس، وضعیت اجتماعی ایران یکی از گزاره‌های موثر بر موضوع حمله نظامی مجدد به ایران است. حفظ و تقویت همبستگی ملی موجود، حتما تاثیر منفی بر ادامه جنگ خواهد گذاشت و باعث می‌شود دورنمای حملات رژیم و آمریکا به ایران، برای اتاق‌های فکر آنها تاریک و غیرقابل تحقق بنماید، چرا که در صورت حفظ همبستگی ملی، ادامه پروژه حمله نظامی، صرفا منجر به یک زد و خورد می‌شود که با محاسبه سود و زیان آن برای رژیم، اقدامی غیرموجه و غیرقابل قبول است.
۴- وضعیت قدرت دفاعی ایران: در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی ایران نشان داد از موشک‌های قدرتمند و پیشرفته‌ای برخوردار است. ایجاد برخی کریدورهای هوایی در ایران برای تضعیف قدرت آفندی و به صفر رساندن شلیک موشک‌های ایران، شکست خورد و نیروی هوافضای سپاه نشان داد یک استراتژی دقیق برای چنین شرایطی تدبیر کرده است. بر اساس گزارشاتی که رسانه‌های رژیم و غرب منتشر کردند، نتانیاهو تصور می‌کرد طی ۵ روز شلیک موشک‌ها از ایران متوقف خواهد شد، در حالی که ایران از هفته دوم جنگ توانست موشک‌های مخرب‌تری را روانه سرزمین اشغالی کند.
کما اینکه برخی رسانه‌ها اذعان کردند اصابت موشک‌های خیبرشکن ایران به سرزمین اشغالی یکی از مهم‌ترین دلایلی بود که نتانیاهو درخواست آتش‌بس داد. بنابراین حفظ و تقویت قدرت آفندی ایران و تدابیر لازم برای همه شرایط، بسیار مهم است. در کنار قدرت آتش ایران، اتخاذ تدابیر لازم برای ایجاد یک سیستم پدافندی نیز مهم است و اگر ایران بتواند قدرت پدافندی موثری بویژه برای اخلال یا ممانعت از پرواز جنگنده‌ها و پهپادهای رژیم ایجاد کند، این مهم قطعا بر آینده جنگ موثر خواهد بود.
۵- توان بازدارندگی: ایران در مدت ۱۲ روز جنگ تقریبا از هیچ‌کدام از گزاره‌های بازدارندگی خود بویژه در حیطه جبهه مقاومت و همین‌طور تسلط بر جریان انرژی استفاده نکرد. در صورت ادامه یا گسترش جنگ، این حوزه‌ها قطعا فعال خواهد شد، لذا هر سیاست و اقدامی که یک برآورد واقعی از میزان اثرگذاری این توان به دشمن بدهد، بر پروژه ادامه جنگ موثر خواهد بود. طی روزهای اخیر حماس توانست با عملیات‌های دقیق، خسارت‌های جانی موثری به ارتش رژیم وارد کند. این موضوع نشان داد برخلاف ادعاها و برآوردهای نتانیاهو و ارتش صهیونی، حماس همچنان در غزه فعال است و توانایی و قابلیت انجام عملیات‌های بزرگ علیه رژیم را داراست. یمنی‌ها نیز در یک هفته اخیر توانستند یک گام جدید در پروژه محاصره دریایی رژیم بردارند. آنها ۳ یا ۴ کشتی متعلق به شرکت‌هایی را که از دریای مدیترانه وارد تجارت با رژیم صهیونی شدند، هدف قرار دادند.
بر اساس گزارش‌ها، از این تعداد ۲ کشتی غرق شدند. رژیم صهیونیستی و آمریکا تاکنون نشان داده‌اند در مهار یمن ناتوانند. بدون تردید مهم‌ترین هدف آنها در یمن، ترور فرماندهان و رهبران آنها بویژه رهبران انصارالله از جمله «سیدعبدالملک حوثی» است. آنها برای تحقق این هدف تاکنون ناکام بوده‌اند اما حتما این ترورها را در برنامه خود دنبال می‌کنند. به هر حال در یک هفته گذشته برای همه بویژه نتانیاهو و ترامپ ثابت شد برخلاف ادعاهای رژیم، اضلاع مختلف جبهه مقاومت همچنان فعالند و ادعای نابودی توان رزم آنها کاملا کذب و خلاف واقعیت است. در جبهه دیگر، یعنی در عراق نیز ظرفیت بالفعل مقاومت همچنان وجود دارد.
مواضع درست و بهنگام مراجع و علمای شیعه عراق نشان داد آنها حساسیت ویژه‌ای نسبت به حمله رژیم صهیونی و آمریکا علیه ایران دارند. مراجع تقلید، علمای سرشناس و همین‌طور گروه‌های مختلف مردمی از جمله حشد‌الشعبی ضمن حمایت قاطع از ایران، به آمریکا و رژیم صهیونیستی هشدار دادند در صورت لزوم وارد عمل خواهند شد. برخی نقشه‌ها و توطئه‌های رژیم صهیونیستی برای ترور فرماندهان مقاومت در عراق نیز به خاطر نگرانی آنها از اقدامات آینده مقاومت عراق است. به عبارتی آنها نسبت به فعال شدن ظرفیت مقاومت در عراق نگرانند و می‌دانند فعال شدن ظرفیت مقاومت در آن کشور می‌تواند چه پیامدها، تبعات و خسارت‌هایی به آمریکا و رژیم اشغالگر وارد کند. در کنار جبهه مقاومت، توانایی‌های منحصربه‌فرد ایران در خلیج‌فارس، دریای عمان و اقیانوس هند نیز بخشی از توان بازدارندگی ایران است. در واقع ایران نشان داده توانایی ویژه‌ای در تامین امنیت جریان انرژی در این مناطق مهم و حساس دنیا را دارد. رژیم صهیونیستی و آمریکا تا حدودی از این توانایی مطلع هستند و به اعتقاد ناظران، یکی از دلایلی که آنها درخواست آتش‌بس دادند نیز نگرانی از گسترش جنگ به این حوزه‌ها پس از حمله ایران به پایگاه آمریکایی العدید قطر بوده است. ایران با این حمله نشان داد هم توانایی و قدرت هدف قرار دادن مراکز آمریکایی در منطقه را داراست و هم اراده و انگیزه لازم برای این اقدام را دارد. به عبارتی حمله به العدید نشان داد تهران در تهدیدات خود مبنی بر هدف قرار دادن مراکز آمریکایی در منطقه که از آنها در جنگ علیه ایران استفاده می‌شود، راسخ است و حتما این تهدیدات را عملیاتی خواهد کرد. قطعا نگرانی آمریکا از ادامه این روند در ارائه درخواست آتش‌بس از سوی واشنگتن موثر بود. بر همین اساس به نظر می‌رسد ایران باید بخشی از قابلیت‌ها و توانایی‌های اعلام‌نشده و جدید خود در این حوزه را آشکار کند، لذا توان بازدارندگی قطعا بر برنامه رژیم صهیونیستی و آمریکا برای تداوم حملات نظامی به ایران موثر است.
6- تحولات جهانی: برخلاف مواضع ترامپ در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و همین‌طور مواضع و اظهارات او در ۶ ماه گذشته از دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش مبنی بر اولویت داشتن منافع آمریکا بر سایر موضوعات، حمله به ایران و همین‌طور رفتار ترامپ پس از این حمله، بویژه دیدار اخیر او و نتانیاهو در کاخ سفید نشان داد اکنون آمریکا در سطح بی‌سابقه‌ای تابع سیاست‌ها و اهداف نتانیاهو و رژیم صهیونیستی است.
ترامپ پس از پیروزی در انتخابات با بازنشر اظهارات جفری ساکس درباره تلاش نتانیاهو برای کشاندن آمریکا به جنگ با ایران، این پیام را داد که او هرگز در تله نتانیاهو نخواهد افتاد. حتی در برهه‌ای که مذاکرات ایران و آمریکا در حال جریان بود، او نتانیاهو را به کاخ سفید کشاند و آنجا با او رفتاری مشابه آنچه بر سر زلنسکی آورده بود، انجام داد. همه این موارد این ذهنیت را ایجاد کرده بود که او منافع آمریکا را در اولویت قرار خواهد داد و هرگز دم به تله نتانیاهو نخواهد داد.
با این حال اما اکنون مشخص شده او توان و قدرت آمریکا را در اختیار نتانیاهو قرار داده است. ادامه این وضعیت قطعا خوشایند نتانیاهو، رژیم و لابی صهیونیستی خواهد بود. در این میان اما آنچه می‌تواند این شرایط را تغییر دهد رخ دادن اتفاقاتی است که در راهبردها و اولویت‌های ترامپ تغییر ایجاد کند. به عنوان نمونه تشدید جبهه جنگ در اوکراین یکی از موضوعاتی است که می‌تواند بر همکاری‌های ترامپ و نتانیاهو اثر بگذارد. ترامپ بر خلاف ادعایش در زمان انتخابات که گفته بود جنگ اوکراین را یک روزه پایان می‌دهد، حالا نه‌تنها از حل و فصل این موضوع عاجز شده، بلکه روز جمعه اعلام کرد قرار است اقدامات مهمی علیه روسیه انجام دهد. ضمن اینکه کاخ سفید در چرخشی آشکار نسبت به حمایت نظامی از اوکراین و ارسال تجهیزات به این کشور ابراز تمایل کرد.
جدا از موضوع اوکراین، تحولات مربوط به چین، تحولات داخلی آمریکا و سرزمین اشغالی، همچنین موضع کشورهای عرب نسبت به وضعیت تنش‌ها در منطقه، از حمله عواملی است که به صورت مستقیم بر اولویت‌های سیاست خارجی دولت آمریکا بویژه نسبت به تنظیم روابط با رژیم صهیونیستی موثر است، لذا هر گونه اتفاق یا رخدادی در این حوزه نیز به صورت مستقیم روی موضوع ادامه جنگ نظامی مستقیم علیه ایران تأثیر خواهد گذاشت.
* پایان جنگ با حمله پیش‌دستانه
این واقعیت غیرقابل انکار است که قدرت نظامی ایران، بویژه توانمندی موشکی سپاه در توقف جنگ بسیار موثر بوده است، لذا مواضع فرماندهان نظامی ایران مبنی بر اینکه در صورت تجاوز مجدد رژیم صهیونی و آمریکا، واکنش ایران شدیدتر از دور اول جنگ خواهد بود، بسیار موثر است. ایده فرماندهان نظامی ایران کاملا مستدل و هوشمندانه است. ایران هرگز نخواهد پذیرفت رژیم صهیونیستی همانند لبنان و سوریه، هر از گاه به کشورمان حمله کند و از این طریق یک ناامنی مستمر و مداوم در ایران به وجود آورد.
بر همین اساس فرماندهان نظامی ایران صراحتا اعلام کرده‌اند در صورت تجاوز مجدد رژیم به خاک کشورمان، ایران به گونه‌ای واکنش نشان خواهد داد که جنگ برای همیشه پایان یابد.
در این بین یکی از راهکارها و پیشنهادات مهم و موثر برای ایجاد یک بازدارندگی همیشگی از دل این جنگ، اقدام پیش‌دستانه نیروهای مسلح ایران برای رفع حمله احتمالی رژیم صهیونیستی و مختل کردن تمام محاسبات نظامی رژیم علیه ایران است.
بر اساس این ایده، در شرایطی که حمله رژیم صهیونیستی به ایران برای فرماندهان و مراکز تصمیم‌گیر قطعی به نظر برسد، ایران باید دست به حمله پیش‌دستانه زده و همه مراکز تصمیم‌گیر و موثر در برنامه‌ریزی حمله رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار دهد. به عبارتی حمله پیش‌دستانه ایران به رژیم صهیونیستی می‌تواند شرایط را برای تداوم حملات به رژیم فراهم کند و ایران با وارد کردن خسارات هنگفت به رژیم صهیونیستی، هم ابتدا موضوع جنگ و حملات رژیم به ایران را برای همیشه پایان دهد و هم از این تهدید، برای ایجاد یک بازدارندگی همیشگی استفاده کند.
بر اساس قوانین بین‌الملل نیز ایران حق اقدام پیش‌دستانه را داراست. حمله پیش‌دستانه به حمله‌ای اطلاق می‌شود که یک طرف، خطر حمله طرف مقابل را احساس می‌کند و برای داشتن دست بالا، زودتر اقدام به حمله می‌کند.
مقامات رژیم صهیونیستی طی روزهای اخیر به دفعات اعلام کرده‌اند حمله مجدد به ایران را در دستور کار دارند.
بر اساس شواهد موجود، مبنی بر گسیل سلاح و موشک به سرزمین‌های اشغالی، نیز آرایش جنگی رژیم، حمله مجدد رژیم صهیونیستی به ایران بسیار محتمل است. بنابراین بر اساس تهدیدات علنی صهیونیست‌ها، نیز ارسال حجم زیادی سلاح و مهمات از آمریکا و اروپا برای رژیم صهیونیستی، ایران امکان و حق اقدام پیش‌دستانه را دارد. بر همین اساس اگر جمع‌بندی و برآورد فرماندهان نظامی و دستگاه‌های اطلاعاتی ایران به قریب‌الوقوع بودن حمله مجدد رژیم صهیونیستی به ایران باشد، ایران می‌تواند یک حمله پیش‌دستانه انجام دهد. بر اساس گزارشات، این حمله پیش‌دستانه می‌تواند یک روز، چند ساعت یا حتی یک ساعت قبل از حمله رژیم صهیونیستی به ایران انجام شود.
نکته دیگر اینکه پس از حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران، افکار عمومی هم در ایران و هم در دنیا از واقعیت مربوط به این تجاوز کاملا مطلع شده‌اند. مردم در ایران از پروژه خطرناک رژیم صهیونیستی برای ایران خبر دارند و بر همین اساس است که زمان حمله مجدد رژیم صهیونیستی به ایران در جامعه محل بحث شده است. بنابراین این نکته که حمله پیش‌دستانه ایران باید ابتدا در جامعه مطرح و افکار عمومی نسبت به آن همسو شود، چندان محلی از اعراب ندارد. حتما جامعه برآورد دقیقی از وضعیت جنگی میان ایران و رژیم صهیونیستی و آمریکا دارد و حتما منطق حمله پیش‌دستانه ایران به رژیم صهیونیستی را درک می‌کند. به هر حال، حمله پیش‌دستانه اکنون بیش از هر زمان توسط فرماندهان نظامی و مقامات سیاسی ایران در حال بررسی است. بسیاری تحلیلگران معتقدند حمله پیش‌دستانه ایران می‌تواند هدف اصلی ایران یعنی پایان همیشگی جنگ و بازدارندگی بلندمدت ایران را محقق کند.