فاطمه رنجبر: در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ، هند به عنوان یکی از اقتصادهای بزرگ و پرجمعیتترین کشور دنیا، در نقطهای پیچیده از معادلات ژئوپلیتیک و تجاری ایالات متحده قرار گرفته است. واشنگتن از یک سو هند را به عنوان شریک راهبردی در رقابت با چین میبیند و از سوی دیگر، تلاش دارد به هر نحو ممکن، هند خرید انرژی از روسیه و ایران را محدود کند. این تضاد اهداف، در شرایطی که ترامپ تعرفههای سنگینی بر واردات از هند وضع کرده، فشارهای مضاعفی بر سیاست انرژی و تجاری دهلینو وارد کرده است.
یکی از دلایل اصلی بروز تنش میان دهلینو و واشنگتن، سیاست انرژی هند است. بر اساس گزارش روزنامه «ساوت چاینا دیلی پست» هند ۸۵ تا ۹۰ درصد نیاز نفتی خود را وارد میکند و برای حفظ امنیت انرژی، به دنبال منابعی با قیمت پایین و قابل اطمینان است. با خروج کشورهای غربی از بازار انرژی روسیه پس از جنگ اوکراین، روسیه نفت خام خود را با تخفیفهای قابل توجه به بازار آسیا عرضه کرد و هند یکی از خریداران کلیدی بوده است. طبق گزارشها، هند در سالهای اخیر بشدت واردات نفت از روسیه را افزایش داده؛ وارداتی که با تخفیف قابل توجه نسبت به قیمتهای خاورمیانه انجام شده است. این خریدها برای دهلینو هزینه واردات انرژی را کاهش داده و به نفع مصرفکننده داخلی عمل کرده است. با این حال دولت ترامپ تصمیم گرفت هند را بابت این سیاست تحت فشار قرار دهد. آگوست ۲۰۲۵، ترامپ ۲۵ درصد تعرفه اضافه علیه هند وضع کرد و بدین ترتیب کل تعرفه واردات از هند را به ۵۰ درصد رساند. استدلال او این است که هند با خرید انرژی از روسیه، به تأمین منابع مالی جنگ روسیه کمک میکند. در همین شرایط، خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی از درخواست مقامات هند از آمریکا پرده برداشت و نوشت مقامات هندی درخواست کردهاند آمریکا اجازه دهد هند از ایران و ونزوئلا نفت وارد کند تا جایگزینی برای نفت روسیه پیدا کند اما تحریمهای آمریکا مانع این جایگزینی شده است. از این منظر، سیاست تعرفهای ترامپ به ابزاری برای فشار بر هند تبدیل شده که اثر تحریمها علیه روسیه و ایران را کم میکند. هند به دلیل نیازهای انرژی نمیتواند بسادگی دست از خرید نفتی که برایش ارزان است بردارد، بویژه وقتی گزینههای جایگزین گرانتر باشد یا زیر فشار تحریمها. این موضوع عملاً موجب تضعیف تأثیر تحریم غرب بر روسیه و ایران شده است، چرا که یکی از بزرگترین مصرفکنندگان انرژی که بازار مهمی محسوب میشود، بر خلاف انتظارات واشنگتن عمل میکند.
با این حال، در واکنش به فشار آمریکا، هند اعلام کرده حاضر است میزان واردات نفت روسیه را کاهش دهد و همزمان واردات نفت از آمریکا را افزایش دهد اما این حرکت محدود و مشروط به این است که آمریکا اجازه دهد سایر منابع ممنوعه (مثل ایران و ونزوئلا) در محدودیتها بازبینی شود. نکته مهم این است که این فشارها در شرایطی اعمال میشود که تعرفههای آمریکا علیه هند برای صادرات کالا اثرات مخربی بر بخشهای تولیدی این کشور داشته است. تعرفه ۵۰ درصد برای بخشهایی مانند پوشاک، جواهرات، صنایع سبک و چرم که هند در آنها مزیت دارد، میتواند صادرات هند به آمریکا را عملاً بدون بازار کند. به گزارش گاردین، تحلیلگران میگویند تعرفهها ممکن است تا ۷۰ درصد صادرات این بخشها را کاهش دهد. هند اکنون در وضعیتی قرار گرفته که از یک سو مجبور است برای تأمین انرژی خود از روسیه (یا ایران/ ونزوئلا) استفاده کند و از سوی دیگر مورد تنبیه تعرفهای آمریکا قرار میگیرد. این وضعیت به وضوح نشان میدهد سیاست تعرفهای ترامپ نه فقط یک فشار تجاری، بلکه ابزار فشار انرژی و ژئوپلیتیک است و در عمل میتواند به تضعیف کارآمدی تحریمهای غرب منجر شود.
* هند در مسیر حرکت به سمت چین
تعرفههای ۵۰ درصدی آمریکا علیه هند- در حالی که بسیاری از کشورهای آسیایی رقیب مانند ویتنام یا بنگلادش با تعرفههای کمتری مواجهند- هند را در مواجهه با انتخاب سختی قرار داده است. طبق گزارش رویترز، تعرفههای جدید ضربه سنگینی به صنایع صادراتی هند وارد کرده، زیرا دیگر برای شرکتهای هندی امکان رقابت با صادرکنندگان آسیایی با تعرفههای پایینتر دشوار شده است. تحلیل شورای روابط خارجی آمریکا در این خصوص اما به این نکته اشاره دارد که این سیاست آمریکا ممکن است باعث شود هند به سمت چین متمایل شود. آمریکا با تعرفههای سنگین بر محصولات هندی، انگیزه میدهد چین صادرکنندهای ارزانتر به بازارهای آمریکا باشد و این از منظر استراتژیک به نفع پکن است. این وضعیت ضربهای به استراتژی آمریکا در رقابت با چین است. اگر هند به چین نزدیک شود، یکی از شرکای کلیدی آمریکا در آسیا تبدیل به بخشی از بلوک چین خواهد شد. در همین راستا، گزارش «گروه بینالمللی بحران» میگوید هند در اجلاس اخیر با چین نشستی برگزار کرده تا روابط خود را با پکن بهبود دهد، در حالی که سیاستهای تعرفهای آمریکا فشار معنیداری بر روابط دوجانبه ایجاد کرده است. از سوی دیگر، هند تصویری از «استقلال استراتژیک» را برای خود حفظ میکند و نمیخواهد کاملاً زیر چتر آمریکا یا چین قرار گیرد اما فشارهای تجاری آمریکا میتواند واقعیت جدیدی ایجاد کند و باعث شود هند آهسته به سمت تقارن بیشتر با چین حرکت کند، بویژه در زمینه زنجیره تأمین فناوری و انگیزههای سرمایهگذاری مشترک. در همین راستا، در چند مورد، هند به چین نزدیک شده است. پیش از این، تنش مرزی در سال ۲۰۲۰ باعث محدود شدن ورود سرمایه چینی به هند شد اما در سالهای اخیر هند بتدریج به باز شدن فصلی برای سرمایهگذاری چین در برخی بخشها فکر کرده است.
به این ترتیب، سیاست تعرفهای ترامپ ممکن است تأثیرات زیادی بر فضای استراتژیک در جنوب آسیا ایجاد کند. آمریکا با فشار بر هند، شرایط را برای چین فراهم میکند که نفوذش را در اقتصاد هند تقویت کند؛ نتیجهای کاملاً مخالف هدف آمریکا در رقابت با چین.
* بحران راهبردی آمریکا؛ از دست دادن ۲ اقتصاد بزرگ دنیا
یکی از چالشهای بنیادین برای ترامپ در این دوره این است که آمریکا نه فقط در حال رقابت با چین است، بلکه در نقطه مهمی، در حال از دست دادن هند است؛ کشوری که دومین یا سومین اقتصاد بزرگ دنیا خواهد شد و دارای جمعیتی عظیم است. اگر هند در بلندمدت به الگوی اقتصادی همسو با چین متمایل شود، آمریکا عملاً یکی از مهمترین میدانهای نفوذ خود را از دست خواهد داد.
در مقابل، چین که هماکنون شریک تجاری بزرگ بسیاری از کشورهای آسیایی است، میتواند از این فرصت برای افزایش نفوذ اقتصادی در هند بهره گیرد. روابط تجاری و سرمایهگذاری چین در شبکههای زیرساختی هند (به عنوان مثال، منطقهای، انرژی و فناوری) میتواند گشایشهای جدیدی فراهم آورد، بویژه اگر دهلینو احساس کند آمریکا قابل اتکا نیست یا فشارها زیاد است. در عین حال، اقتصاد آمریکا خود زیر فشار است. کسری بودجه بزرگ، بدهی بالا، محدودیت توان اجرای تعرفهها و فشار ناشی از تورم، همگی آمریکا را در موقعیت دشواری قرار داده است. تعرفههای بالا میتواند هزینه مصرفکننده آمریکایی را بالا ببرد، فضای عمومی را ملتهب کند و در نهایت افکار عمومی یا کنگره را به مخالفت با سیاستهای تجاری ترامپ سوق دهد. به بیان دقیقتر، آمریکا در این معادله باید میان تأمین امنیت استراتژیک و حفظ دسترسی بازارهای بزرگ مثل هند تعادل برقرار کند اما با سیاستهای کنونی، این تعادل به زیان آن در حال حرکت است. اگر هند احساس کند برایش مقرونبهصرفهتر است به چین نزدیک شود، ساختار نظم اقتصادیای که آمریکا میخواست حفظ کند در خطر تجدیدساختار قرار میگیرد.
* چشمانداز آینده استقلال اقتصادی هند
در صحنه کنونی ژئواکونومیک جهانی، هند در موقعیتی منحصربهفرد ایستاده است؛ از یکسو به عنوان بزرگترین جمعیت جهان و یکی از سریعترین اقتصادهای در حال رشد، به شکل فزایندهای برای نظم اقتصادی آینده حیاتی است و از سوی دیگر، میان ۲ قطب اصلی قدرت یعنی ایالات متحده و چین گرفتار تعارض منافع و فشارهای متقابل شده است. پرسش اساسی این است: آیا دهلینو میتواند مسیر مستقل خود را در نظم جدید جهانی حفظ کند یا در نهایت ناگزیر به پیوستن به یکی از ۲ مدار قدرت خواهد شد؟ سیاست اقتصادی هند در دهه گذشته با شعار «آتمنیربهار بهارت» (Atmanirbhar Bharat) یا «هند خوداتکا» شناخته میشود. این سیاست که توسط دولت نارندرا مودی پیگیری میشود، در ظاهر پاسخی به جهانیسازی افسارگسیخته و وابستگی بیش از حد به واردات از چین بود اما اکنون به ابزاری برای واکنش به فشارهای تجاری آمریکا نیز تبدیل شده است. هند در تلاش است زنجیرههای تولید داخلی خود را گسترش دهد اما در عمل هنوز به واردات قطعات نیمههادی، ماشینآلات و مواد خام از چین وابسته است.
تحلیل اخیر مؤسسه بروکینگز (سپتامبر ۲۰۲۵) نشان میدهد حدود ۲۴ درصد واردات صنعتی هند همچنان از چین تأمین میشود، در حالی که سهم آمریکا در صادرات هند به کمتر از ۹ درصد کاهش یافته است. این آمار نشان میدهد سیاست تعرفهای ترامپ عملاً باعث بازتوزیع جریان تجاری به نفع چین شده است. در چنین شرایطی اگرچه دهلینو از نظر سیاسی تمایل ندارد در مدار پکن قرار گیرد اما از نظر اقتصادی، پیوندهایش با چین در حال تعمیق است.
از سوی دیگر، افزایش واردات نفت ارزان از روسیه و احتمال بازگشت ایران به عنوان منبع انرژی ارزانتر، به هند اجازه میدهد هزینههای تولید را پایین نگه دارد. این ۲ مسیر- واردات صنعتی از چین و انرژی از روسیه/ ایران- به نوعی استقلال عملی به هند در برابر غرب میبخشد اما در عین حال خطر دور شدن تدریجی از بلوک غرب را نیز در پی دارد.
در سطح ژئوپلیتیک، هند از دههها پیش بر سیاست «استقلال راهبردی» تأکید کرده است؛ سیاستی که ریشه در جنبش عدم تعهد دارد و امروز در قالب «چندهمسویی» بازتعریف شده است. هند به جای اتحاد کامل با یک قدرت، میکوشد با همه قدرتهای بزرگ در سطوح مختلف همکاری کند اما با تشدید رقابت چین و آمریکا، فضای مانور هند تنگتر میشود.
تحلیلگران اندیشکده چتم هاوس در گزارش «هند در میان غولها» میگویند تعرفههای ترامپ میتواند استقلال راهبردی هند را تضعیف کند، زیرا فشار اقتصادی، هند را به سمت بلوکهای جایگزین - نظیر بریکس - سوق میدهد. بریکس اکنون با محوریت چین و روسیه بتدریج به صورت بلوک مالی و تجاری منسجمی در حال شکلگیری است. عضویت فعال هند در این چارچوب میتواند به تقویت جایگاهش در جنوب جهانی کمک کند اما در عین حال فاصلهاش از ایالات متحده را بیشتر میکند.
هند همچنین در دهه اخیر تلاش کرده با ایجاد اکوسیستم فناوری داخلی (نظیر UPI و Digital India) وابستگی خود به غولهای فناوری آمریکایی و چینی را کاهش دهد اما سیاستهای تجاری ترامپ به شکل غیرمستقیم به این بخش نیز آسیب زده است. تعرفههای ترامپ بر قطعات الکترونیکی و سختافزار تولیدشده در هند موجب افزایش ۳۰ درصدی قیمت تمامشده در صنایع فناوری هند شده است. در نتیجه، برخی شرکتهای هندی برای تأمین قطعات ارزانتر سراغ تأمینکنندگان چینی رفتهاند. این وابستگی اگر ادامه یابد، عملاً راهبرد دیجیتال هند را به مدار فناوری چین نزدیک خواهد کرد. از سوی دیگر، چین نیز از فرصت بهره میبرد. شرکتهای چینی با سرمایهگذاری در زیرساختهای ابری و شبکههای 5G در جنوب و شرق هند، حضور خود را تثبیت میکنند. هرچند دولت مودی با فشار واشنگتن برخی پروژههای چینی را متوقف کرده بود اما با آغاز جنگ تعرفهای جدید، ممکن است این محدودیتها بازنگری شود.
در نهایت، مسیر آینده هند را میتوان به مثابه «حرکت بر لبه تیغ» توصیف کرد؛ تلاشی برای حفظ توازن میان شرق و غرب در حالی که فشارهای تجاری، انرژی و فناوری از هر ۲ سو بر آن وارد میشود. هند نه میخواهد بخشی از محور چین و روسیه شود و نه مایل است تحت هژمونی اقتصادی واشنگتن باقی بماند اما تجربه سالهای اخیر نشان داده استقلال راهبردی هند تنها در صورتی پایدار است که اقتصادش بتواند فشارهای خارجی را جذب کند. در غیر این صورت، دهلینو ناچار به سمت بلوکی خواهد رفت که هزینه اقتصادی کمتری برایش داشته باشد و در حال حاضر، آن بلوک بیش از هر جا در شرق است.
هند و ایالات متحده در تنگنای جنگ تجاری و انتخابهای انرژی
دهلی در آغوش پکن
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها