11/آبان/1404
|
02:54
هماهنگی ادامه‌دار و خیره‌کننده ۳ حمله‌ور استقلال در این روزها

مثلث مسلح به مسلسل

بهراد رشوند: استقلال ریکاردو ساپینتو در شبی درخشان و پرهیاهو، نمایشی ارائه داد که فراتر از یک پیروزی ساده بود؛ نمایشی از نظم، تکنیک و هماهنگی مثلثی که حالا می‌توان آن را قلب تپنده‌ آبی‌ها نامید. ۳ مرد خط حمله‌ استقلال در مصاف با آلومینیوم اراک کاری کردند که نه‌تنها رکورد ۵ دیدار بدون گل خورده‌ حریف را در هم شکستند، بلکه تصویری تازه از توان هجومی این تیم ساختند؛ تصویری که از دور، شبیه یک ارکستر کاملاً هماهنگ بود. نتیجه‌ نهایی، ۳ گل در برابر یک اما معنای آن چیزی بیش از عدد بود؛ نشانه‌ای از رسیدن استقلال به بلوغ تاکتیکی.
* آسانی؛ مهاجمی با امضای شخصی
در مستطیل سبز، سریع می‌دود اما ذهنش از برق توپ تندتر است. یاسر آسانی، بازیکنی که با پنالتی‌های بی‌نقصش به استقلال وجهه‌ای اطمینان‌بخش بخشیده، بار دیگر در نقش قاطع‌ترین گلزن تیم ظاهر شد. او حالا ۴ بازی پیاپی است دروازه‌ رقبا را تسخیر می‌کند.
در برابر آلومینیوم، ایستادنش پشت نقطه‌ پنالتی به اندازه‌ خود گل دیدنی بود. توپ را با اعتمادبه‌نفس کامل به گوشه‌ دروازه فرستاد؛ جایی که حتی نگاه دروازه‌بان هم نرسید. آسانی در ۵ مسابقه‌ اخیر روی هر گل اثر مستقیم گذاشته است؛ گویی هر بار که به توپ نزدیک می‌شود، اتفاقی در حال وقوع است. ۶ گل و یک پاس گل، کارنامه‌ای است که او را در صدر بازیکنان تأثیرگذار لیگ قرار داده.
اما فراتر از آمار، کیفیت تصمیم‌های اوست که تحسین‌برانگیز است؛ انتخاب زاویه، تغییر جهت بدن، مکث‌های هوشمندانه‌اش در محوطه، همه چیز بوی مهاجمی حرفه‌ای می‌دهد. آسانی حالا دیگر نه یک خرید خارجی، بلکه یک عنصر حیاتی در هویت جدید استقلال است.
* منیر؛ پست شماره ۱۰ با ذهنیت اروپایی
در تیم ساپینتو، پست شماره ۱۰ معنایی فراتر از یک موقعیت ساده دارد؛ جایی برای اندیشه و خلاقیت. منیر حدادی، همان ستاره‌ سابق بارساست که حالا در لباس استقلال آرام‌آرام دوباره به خودش برگشته. او در این بازی همه‌ چیز را در اختیار داشت.
نیمه‌ نخست با حرکتی نرم و فراری هوشمندانه، پاس دقیق علیرضا کوشکی را با ضربه‌ای سرنوشت‌ساز تبدیل به گل کرد. آن لحظه، ترکیبی از تجربه‌ لالیگا و جسارت ایرانی بود؛ پاس و گل از دو سر جهان اما با زبان مشترک فوتبال.
در ادامه، خودش سازنده‌ گل سوم شد؛ سانتری دقیق برای کوشکی تا استقلال دوباره فاصله را ۲ برابر کند. حدادی حالا روی ۶ گل تیمش نقش مستقیم داشته و از آن بازیکن محتاط روزهای نخست، به طراح اصلی میدان تبدیل شده است.
حضورش باعث شده ۲ بال تهاجمی تیم جسورتر شوند، زیرا می‌دانند پشت‌شان ذهنی است که مسیر را می‌بیند قبل از آنکه توپ برسد. او همان پلی است که خطوط را به هم وصل می‌کند؛ مغزی آرام، با چشمانی تیزبین.
* کوشکی؛ بازگشت ستاره‌ بی‌ادعا
گاهی سقوط کوتاه، لازمه‌ برخاستن بلند است. علیرضا کوشکی پس از یکی دو بازی خاموش، دوباره شعله‌ور شد و ثابت کرد هنوز می‌تواند یکی از چهره‌های اصلی این فصل باشد.
در برابر آلومینیوم، او نه‌تنها پاس گل نخست را برای حدادی فراهم کرد، بلکه با ضربه‌ سری تماشایی، گل سوم استقلال را هم زد. وی در تمام طول بازی، با تحرک مداوم و فرارهای انفجاری‌اش از سمت چپ، دفاع حریف را به ‌هم ریخت.
کوشکی برخلاف قامت نه‌چندان بلندش، در نبردهای هوایی عملکردی شگفت‌انگیز دارد؛ پرش‌هایش دقیق است، زمان‌بندی‌اش استادانه. ۳ گل و ۲ پاس گل در کارنامه‌اش ثبت شده و حالا در کنار آسانی و منیر، سومین ضلع مثلثی است که نفس هر خط دفاعی را می‌گیرد.
کوشکی برای هر توپ می‌جنگد، حتی اگر امیدی به رسیدن نباشد. او با هر حرکتش پیامی دارد: از تلاش خسته نمی‌شوم.
* هماهنگی در حد یک سمفونی
وقتی این ۳ نفر در زمینند، استقلال شبیه یک نقاشی زنده است؛ خطوطش دقیق و حرکاتش هماهنگ. تاکتیک ساپینتو بر گردش سریع توپ بین آنها بنا شده؛ پاس‌های کوتاه، تغییر جهت ناگهانی و استفاده از فضاهای پشت مدافعان.
تا اینجای فصل، ۱۲ گل از ۱۹ گل استقلال توسط همین ۳ نفر ‌زده شده است. حتی ۵ گل دیگر هم ردپای مستقیم همکاری آنها را دارد. این اعداد فقط آمار نیست، بلکه نشانه‌ هم‌زبانی و درک متقابل است. در بازی مقابل آلومینیوم، هر 3 در هر ۲ نیمه نقشی مکمل داشتند؛ یکی می‌ساخت، یکی می‌گریخت، یکی تمام می‌کرد. استقلال در چنین حالتی دیگر فقط تیمی با مهاجمان خطرناک نیست، بلکه مجموعه‌ای است که در آن هر حرکت از پیش نوشته شده به نظر می‌رسد.
هواداران هم این هماهنگی را احساس کرده‌اند؛ هر بار که توپ به این مثلث می‌رسد، صداهای روی سکوها تغییر می‌کند، انگار پیشاپیش می‌دانند لحظه‌ای خاص در راه است.
* ساپینتو و هنر ساختن تیمی سرشار از انگیزه
ریکاردو ساپینتو بیش از هر چیز، استاد ایجاد انگیزه است. او از بازیکنانش انسان‌هایی با باور ساخته، نه صرفاً مهره‌هایی در زمین. از آسانی باانرژی، منیر خلاق و کوشکی پرتلاش، بازیکنانی ساخته که حالا هر 3 در بهترین فرم خود هستند.
ساپینتو به‌خوبی می‌داند چطور با حرکاتش در کنار زمین به تیم انرژی تزریق کند. آن هیجان پرتغالی، حالا در خون استقلال جریان دارد. ۳ مهاجم او هر بار در کنار هم بازی می‌کنند، انگار در حال اجرای قطعه‌ای از موسیقی هستند که رهبرش از کنار خط فرمان می‌دهد.
* پایان باز رؤیاهای آبی
در فوتبال هیچ چیز دائمی نیست اما فعلاً استقلال در اوج هماهنگی قرار دارد. مثلث هجومی‌اش با هر بازی شکل پخته‌تری به خود می‌گیرد و هر گل، نه حاصل تصادف، بلکه نتیجه‌ تمرین، اعتماد و ارتباط است. این تیم حالا صدرنشین است اما مهم‌تر از جایگاه، تصویری است که از خود ساخته؛ تیمی که با ریتمی خاص می‌رقصد، با هوش بازی می‌کند و با قلب می‌جنگد.
هواداران آبی امیدوارند این سمفونی تا پایان فصل ادامه یابد و «رقص آبی‌ها» تنها در چند بازی نباشد، بلکه عنوان فصلی طلایی در تاریخ باشگاه شود.

ارسال نظر
پربیننده