
رضا عمویی: حدود ۴ سال است که جنگ اوکراین بدون هیچ دستاوردی برای اروپا و حتی خود اوکراین ادامه دارد و بهتازگی ارائه طرحی مشترک از سوی آمریکا و روسیه برای پایان این جنگ با نگرانی بیشتر اروپاییها همراه شده است تا جایی که «نوربرت روتگن» نایبرئیس کمیته روابط خارجی پارلمان آلمان در مصاحبه با روزنامه فایننشال تایمز، ضمن اشاره به انتشار جزئیات طرح رئیسجمهور آمریکا برای حل بحران اوکراین، اعلام کرده است حتی اگر اصلاحات قابل توجهی در این طرح اعمال شود، اتحادیه اروپایی دیگر نمیتواند به ایالات متحده اعتماد کند. به گفته این مقام آلمانی، «تجربههای اخیر نشان داد اروپاییها نمیتوانند به آمریکا تکیه کنند و چنین وضعیتی از زمان پایان جنگ دوم جهانی بیسابقه است، گویی ما دیگر در دنیای جدیدی زندگی میکنیم».
سیاستمدار بلندپایه ژرمن گفت: از زمان انتشار جزئیات طرح ترامپ برای اوکراین، فضای سیاسی آلمان در شوک است. روتگن، طرح آمریکا را عامل نگرانی کشورهای اروپا دانست و گفت: اتحادیه اروپایی باید راهبردی مستقل برای مقابله با پیامدهای بحران اوکراین تدوین کند.
دونالد ترامپ طرحی ۲۸ مادهای را برای پایان جنگ اوکراین و روسیه ارائه کرده است. بر اساس این طرح، کییف در مقابل گرفتن تضمینهای امنیتی، بخشی از خاک خود را به مسکو واگذار میکند و محدودیتهایی را در زمینه توان نظامی میپذیرد.
اتحادیه اروپایی و دیگر متحدان اوکراین به طرح آمریکا واکنش منفی نشان دادهاند و آن را تحقق خواستههای روسیه اعلام کردهاند اما کاخ سفید اعلام کرده طرح ترامپ، بازتاب خواستههای هر ۲ طرف درگیری بوده و منافع طرفین را تضمین میکند.
طرح ۲۸ مادهای آمریکا به صورت رسمی علنی نشده اما جزئیات آن به بیرون درز کرده و از دید بسیاری، از جمله رهبران اروپا، به نفع روسیه است. در همین حال ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین در واکنش به این طرح گفت کشورش با انتخاب دشواری روبهرو است و «باید بین از دست دادن عزت ملی خود یا خطر از دست دادن شریک مهمش یکی را انتخاب کند».
تا اینجای کار به نظر میرسد اوکراین و اروپا حمایت آمریکا پشت سر خود را ندارند و شاید به همین دلیل نیز سیاستمداران مختلف از جمله در آلمان اعلام کردهاند اتحادیه اروپایی دیگر نمیتواند به آمریکا اعتماد کند.
* بحران اعتماد به روایت آمار
بر اساس نظرسنجیهای مشترک اخیر از سوی ۲ موسسه Data praxis و yougove دیدگاه شهروندان اروپایی نسبت به آمریکا پس از دومین دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ منفی شده است و اروپاییها اعتمادی به واشنگتن به عنوان یک متحد ندارند. تغییر سیاستهای آمریکا در جنگ اوکراین و تعرفههای سنگین اقتصادی علیه کشورهای اروپا باعث شده اروپاییها اکنون آمریکا را یک شریک غیرقابل اعتماد ارزیابی کنند. بر اساس نتایج نظرسنجیها، اروپاییها به میزان زیادی از دولت جدید ترامپ ناامید هستند و خود را برای آینده بدون اتحاد با آمریکا آماده میکنند.
در ۷ کشور اروپایی انگلیس، فرانسه، آلمان، دانمارک، سوئد، اسپانیا و ایتالیا، محبوبیت آمریکا بیش از ۸ درصد در دوران ترامپ کاهش یافته. این کاهش بویژه در شمال اروپا مشهود است، به طوری که در دانمارک ۲۰ درصد و در سوئد ۱۲ درصد محبوبیت آمریکا کاهش یافته است.
حداقل 23 درصد انگلیسیها، فرانسویها، ایتالیاییها و اسپانیاییها نظر بسیار نامطلوبی نسبت به رئیسجمهور فعلی آمریکا دارند و ۱۶ درصد تا حدودی نظر نامطلوب دارند و تنها کمتر از ۲ نفر از هر ۱۰ نفر یعنی فقط 19 درصد نظر مساعدی نسبت به ترامپ دارند. یک نظرسنجی مشترک نیز که توسط Le Grand Continent وCluster17 انجام شده است، میگوید در میان 14 رهبر سیاسی در جهان، اعتماد به رئیسجمهور آمریکا در میان اروپاییها، در رتبه 13 قرار دارد و بخش زیادی از اروپاییها یعنی 43 درصد معتقدند اقدامات ترامپ تأثیر منفی بر اروپا گذاشته است.
نظرسنجی مستقل YouGov هم حاکی از آن است سهچهارم اروپاییها (۷۳ درصد) ترامپ را تهدیدی برای صلح و امنیت اروپا میدانند.
حتی نتایج نظرسنجی Le Grand Continent وCluster17 نشان میدهد بیش از نیمی (51 درصد) از شهروندان اروپا ترامپ را دشمن خود میدانند و بیش از ۶ نفر از هر 10 نفر (63 درصد) معتقدند انتخاب ترامپ، جهان را ناامنتر کرد. همچنین بر اساس این نظرسنجی، اکثریت بزرگی از اروپاییها یعنی حدود 70 درصد موافقند اتحادیه اروپایی باید برای تضمین امنیت خود به نیروهای خود متکی باشد نه آمریکا و یک نفر از هر 10 نفر به حمایت نظامی و دفاعی آمریکا اعتماد دارد.
در مجموع نتایج این گزارشها نشان میدهد بسیاری از رهبران اروپا تشخیص دادهاند دیگر نمیتوانند برای دفاع از اتحادیه، به آمریکا متکی باشند و در عین حال مشخص نیست آیا اروپا آمادگی تکیه بر توان دفاعی و نظامی خود را دارد یا خیر؟ جنگ اوکراین نشان میدهد تا امروز اتحادیه اروپایی در کلیت واحد خود شامل 27 کشور عضو نتوانسته یک حامی کافی و موثر برای اوکراین در جنگ روسیه باشد و بعید است بعد از این نیز اروپا بتواند به تنهایی در جنگ اوکراین مقابل روسیه ایستادگی کند.
* ظهور جهان چندقطبی
اتکای اروپا به آمریکا ریشه در تاریخ معاصر - ۲ جنگ جهانی - دارد. در حال حاضر اگرچه آمریکا خود را بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان میداند اما بسیاری از کارشناسان بینالملل بر کاهش قدرت و افول تأثیرگذاری آمریکا در عرصه جهانی اتفاق نظر دارند و شاید همین کاهش قدرت و توان آمریکا یکی از دلایلی است که اکنون ترامپ به صراحت دنبال سبک کردن بار اروپا از روی دوش آمریکاست. رویکرد تاریخی نیز نشان میدهد آمریکا زمانی حمایت از اروپا را پس از جنگ دوم جهانی دنبال کرد که توانسته بود از نظر قدرت بینالملل به حد قابل قبولی برسد، اگرچه امروز وضعیت برای آمریکا دیگر مانند گذشته نیست و جهان دیگر تکقطبی به هژمونی آمریکا نیست.
آمریکا در طول جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی رقابت سختی داشت و با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، یک نظم جهانی تکقطبی پدیدار شد. تز «پایان تاریخ» فرانسیس فوکویاما پیروزی دموکراسی غربی و اقتصاد لیبرال را اعلام کرد اما مثل همیشه این تاریخ بود که بهسرعت این قضاوت قطعی را رد کرد و نشان داد لیبرال - دموکراسی پایان تاریخ نیست. شکاف امروز میان اروپا و آمریکا در ۲ سوی آتلانتیک بارزترین نشانه پایان «پایان تاریخ» لیبرال - دموکراسی غرب است که قدرت خود را در ۲ سوی اطلس میدید اما امروز نه اروپا اعتماد گذشته را به آمریکاییها دارد و نه آمریکا میلی به حمایت بیچون و چرا از اروپا.
روزنامه گاردین در گزارشی نوشت: نخستین تحول مهمی که سلطه جهانی آمریکا و به تبع آن تجدید نظر آمریکا در حمایت از اروپا را به چالش کشید، ظهور دوباره روسیه بود.
روسیه در دوران ولادیمیر پوتین، میراث قدیمی شوروی را احیا کرد و همزمان در شرق هم دولت چین به سطحی از توان اقتصادی رسید که اکنون میتواند آمریکا را از نظر اقتصادی و نظامی به چالش بکشد. هند نیز طی چند سال گذشته به گردونه رقابت بر سر قدرت جهانی پیوسته است. با این شرایط و در این دنیای جدید، جهان دیگر جایی نیست که محل عرض اندام مطلق آمریکا باشد و اروپا هم از این مساله آگاه شده که آمریکا دیگر آن شریک قابل اعتماد جنگ دوم جهانی و ۸۰ سال پس از آن نیست.
«محمود آکپینار»، کارشناس ترکیهای در یادداشتی درباره عدم حمایت نظامی آمریکا از اروپا نوشت: تضمین امنیتی آمریکا برای اروپا طی چند دهه گذشته حیاتی بوده است اما دیدگاه دونالد ترامپ درباره ناتو به عنوان یک بار «غیرضروری»، اظهارات مکرر او مبنی بر اینکه اروپا به اندازه کافی برای دفاع از خود هزینه نمیکند و کاهش تعهدات واشنگتن به ناتو، نگرانیهای جدی کشورهای اروپا را درباره امنیت خود برانگیخته و اروپا میداند آمریکای امروز دیگر آمریکای جنگ جهانی نیست و اروپاییها باید به فکر خود باشند!
* گزینههای اروپای بدون آمریکا
وبگاه آمریکایی پلیتیکو نیز در گزارشی درباره بیاعتمادی اروپا به آمریکا در مطلبی نوشت: اروپا در مواجهه با جدایی امنیتی از آمریکا چند سناریو را به طور همزمان پیگیری میکند.
- افزایش بودجههای نظامی: آلمان برای نخستین بار پس از جنگ دوم بینالملل در حال بازسازی ارتش خود است و بهسرعت هزینههای نظامی خود را افزایش داده. همچنین فرانسه، انگلیس و سایر کشورهای اروپا نیز در حال افزایش بودجههای نظامی خود هستند.
- بازگشت سربازی اجباری: با توجه به افزایش احساس خطر کشورهای اروپا و مشکل اوکراین در یافتن نیروی نظامی برای جنگ، کشورهای اروپا در حال بحث درباره بازگرداندن خدمت سربازی اجباری و بزرگ کردن ارتشهای خود هستند.
- مدل دفاعی بدون آمریکا: رهبران اروپا با کاهش اعتماد به آمریکا به دنبال تشکیلات نظامی جدا از ناتو و ایجاد یک نیروی اروپایی مشترک هستند اما هنوز راه زیادی در رسیدن به این هدف دارند و صنعت نظامی و دفاعی نیز حوزهای نیست که بتوان آن را در عرض چند سال توسعه داد. در واقع تقویت نیروی نظامی، آموزش و تجهیز ارتشها دههها طول خواهد کشید.
* نتیجه وابستگی
وابستگی نظامی کشورهای اروپا به آمریکا باعث شده اکنون این کشورها برای استقلال نظامی از آمریکا با چالشهای قابل توجهی روبهرو باشند. بر اساس گزارش آناتولی، افزایش تسلیحات و قدرت نظامی اروپا مستلزم کاهش هزینههای اساسی مانند رفاه و تأمین اجتماعی و همچنین کاهش هزینههای آموزش و مراقبتهای بهداشتی در کشورهای اروپا خواهد بود. در وضعیت فعلی برای اروپا اجتنابناپذیر است بودجههای هنگفتی که در ۸۰ سال گذشته به کمکهای اجتماعی، آموزش و مراقبتهای بهداشتی اختصاص داده است، اکنون به سمت تسلیحات و ارتش هدایت شود.
احتمال خروج آمریکا از ناتو، اروپا را نهتنها از نظر نظامی، بلکه از نظر اجتماعی نیز در موقعیت دشواری قرار خواهد داد. کاهش رفاه و بدتر شدن شرایط زندگی میتواند به ظهور راست افراطی در اروپا دامن بزند. احزاب ضدمهاجرت و افراطی در حال حاضر در اروپا در حال قدرتگیری هستند.
اگر مشکلات اقتصادی به دلیل افزایش هزینههای نظامی اروپا بدتر شود، احتمال به قدرت رسیدن این گروهها حتی بیشتر هم خواهد شد. در نتیجه، تعادل «رفاه اجتماعی و امنیت» که اروپا از سال ۱۹۴۵ حفظ کرده بود، این سالها در حال بر هم خوردن است. با فرض حذف ضمانت امنیتی آمریکا، اروپا باید دستخوش تجدید ساختار نظامی شود و در سالهای آینده، اروپا باید با افزایش هزینههای دفاعی، کاهش رفاه اجتماعی، افزایش گروههای افراطی و آشفتگی سیاسی داخلی دست و پنجه نرم کند.
پس از ۸۰ سال حضور زیر سایه آمریکا، اکنون اروپا وارد دوران جدیدی میشود که در آن باید امنیت خود را تضمین کند. این گذار دردناک خواهد بود و تأثیر عمیقی بر تعادل سیاسی - اقتصادی اروپا برجا خواهد گذاشت.