27/آذر/1404
|
00:22
یادداشت

الزامات تبیین هنرمندانه دفاع مقدس

امیرعباس نوری: چرا «اخراجی‌ها» یک تحول بزرگ در سینمای ایران شد؟ چرا «لیلی با من است» یک ژانر جدید و موفق در سینمای ایران بود؟ چرا «ضدگلوله» توانست توجهات زیادی را به خود جلب کند؟
قاعدتا ساده‌ترین و سریع‌ترین جوابی که می‌توان به این سوال‌ها داد، مردمی‌سازی است.
در همه این فیلم‌ها شخصیت‌های فیلم، توده‌های جامعه بودند که هر کدام یک زندگی معمولی داشتند و از قضا شخصیت‌های داستان هیچ‌گونه سنخیتی با کلیشه‌های رایج مربوط به قهرمانان دفاع‌ مقدس نداشتند اما وقتی به پدیده جنگ و دفاع ‌مقدس پیوند می‌خورند، تبدیل به قهرمانان و الگوهای جامعه می‌شوند.
نویسنده‌ها و کارگردان‌های این فیلم‌ها بدرستی متوجه شدند باید تعریفی ساده و عامه‌فهم از انسان دفاع‌ مقدس ارائه کنند؛ تعریفی که بسیار سهل‌الوصول است و همه اقشار جامعه، براحتی با آنها ارتباط برقرار می‌کنند.‌ از همه مهم‌تر، این تعریف ساده و سهل‌الوصول از انسان دفاع‌ مقدس، یک تعریف واقعی است. یعنی مابه‌ازای این افراد در همه اقشار جامعه قابل شناسایی است. به همین خاطر است که مخاطب براحتی با قهرمانان این فیلم‌ها همزاد‌پنداری می‌کند و نویسنده و کارگردان نیز کار سختی برای شخصیت‌پردازی این افراد ندارند.
هرچند در هر ۳ مورد، هنر نویسندگان و کارگردانان این بود که توانستند بخوبی تغییرات این شخصیت‌ها را وقتی با پدیده جنگ درگیر می‌شوند‌، نشان دهند.
«مجید سوزوکی»، «صادق مشکینی» و «سلیم» هر ۳ افراد معمولی جامعه‌اند که وقتی با جنگ پیوند می‌خورند، دچار تغییرات و تحولات درونی می‌شوند، به گونه‌ای که جنگ باعث می‌شود آنها به افراد جدیدی تبدیل شوند.
اما هنر منحصربه‌فرد هر ۳ فیلم، پرداخت واقع‌بینانه به مفاهیم انسان‌ساز دفاع ‌مقدس بود. هر ۳ فیلم بشدت ضد شعارزدگی‌های معمول فیلم‌های دفاع ‌مقدس بودند؛ فیلم‌هایی که به مدت ۲ دهه کلیشه‌های ثابتی از انسان دفاع ‌مقدس ارائه داده بودند. مهم‌ترین دلیل موفقیت «لیلی با من است»، «اخراجی‌ها» و «ضدگلوله»، شورش علیه این کلیشه‌ها بود و همان‌گونه که گفته شد، پرداخت هنرمندانه و واقعی به سیر تحول و تغییر افراد معمولی جامعه در زمان مواجهه و درگیر شدن با پدیده دفاع‌ مقدس، نقطه تمایز این فیلم‌ها با دیگر آثار دفاع مقدسی بود.
به صورت خلاصه، هنر هر ۳ فیلم، ابتدا شخصیت‌پردازی باور‌پذیر قهرمانان و کاراکتر‌ها و در ادامه واقع‌نگری در تاثیرپذیری این کاراکترها از مفاهیم دفاع مقدس بود.
در واقع مخاطبان این فیلم‌ها هم با شخصیت‌ها احساس نزدیکی کردند و با آنها ارتباط گرفتند و هم تاثیرپذیری این کاراکترها از فضای جنگ و مفاهیم و ارزش‌ها و هنجارهای دفاع‌ مقدس را پذیرفتند.
اگر قرار باشد همه این ویژگی‌ها و نقاط تمایز این فیلم‌ها در یک کلمه و عنوان خلاصه شود، باید گفت هر ۳ فیلم به معنای واقعی کلمه، مردمی بودند؛‌ هم کاراکترها مردمی بودند و هم مفاهیمی که در دفاع‌ مقدس روی این کاراکترها تاثیر گذاشت، مفاهیم عمومی بود که فصل مشترک همه آحاد و اقشار جامعه ایرانی است؛ از جمله میهن‌پرستی،‌ تعصب نسبت به وطن، تاکید بر ارزش‌هایی مانند غیرت نسبت به خانواده و ناموس، ایثار و از خودگذشتگی. 
در «اخراجی‌ها» هنر نویسنده و کارگردان این بود که توانست بخوبی و به صورت باورپذیر نشان دهد جسارت و غیرت مجید سوزوکی به عنوان یک لات جنوب شهری، چگونه در دستگاه دفاع ‌مقدس تبدیل به شهامت، از خودگذشتگی و شهادت می‌شود. در واقع این ویژگی‌های مجید سوزوکی چه در ابتدا و چه در انتهای فیلم، ثابت مانده بود. تفاوت مهم این بود که این ویژگی‌ها وقتی از فضای دفاع‌ مقدس ملهم می‌شود، تغییر نمی‌کند و از بین نمی‌رود، بلکه  دچار تحول بنیادین می‌شود و در مسیر متفاوتی ظهور و بروز می‌یابد. در واقع ظاهر حفظ می‌شود و باطن تغییر می‌کند. اینجاست که نویسنده و کارگردان هنرمندی خود را نشان می‌دهد و دست روی هویت می‌گذارد. در واقع مجید سوزوکی رزمنده دفاع ‌مقدس، به لحاظ ویژگی‌های شخصیتی، همان مجید سوزوکی لات پایین‌شهری است اما هویت این ویژگی‌ها متحول می‌شود. در واقع ویژگی‌های مجید سوزوکی در خدمت مفاهیم ارزشمندی به کار گرفته می‌شود.‌ پیام اصلی فیلم همین است: «هویت». در قالب یک شخصیت‌پردازی باور‌پذیر، مفاهیم این هویت شناسانده می‌شود.
در برخی دیگر از آثار نمایشی دفاع‌ مقدس نیز این‌ گزاره کم‌ و بیش و در قالب‌های دیگر دیده می‌شود.
در «روز سوم» محمدحسین لطیفی نیز کم‌ و بیش همین شخصیت‌پردازی‌ها مشاهده می‌شود. کاراکترهای‌ «روز سوم»،‌ در جنگ خودشان هستند. همان جوانان پرشور جنوبی و البته جوانانی از دیگر مناطق کشور که در مواجهه با جنگ، ویژگی‌های مشترک آنها در مسیر دیگری ظهور و بروز می‌یابد؛‌ نمایش هنرمندانه تعصب و غیرت داشتن نسبت به وطن و ناموس. کاراکترهای این فیلم که از نقاط مختلف کشور دور هم جمع شده‌اند، روی یک موضوع اتفاق نظر دارند؛ نجات یک دختر؛ که استعاره‌ای زیبا از وطن و میهن است.‌ آنها جان‌شان را در این مسیر می‌دهند تا ناموس‌شان و میهن‌شان به دست دشمن و اجنبی نیفتد.‌‌ محمدحسین لطیفی در «روز سوم» به دور از هر نوع شعارزدگی، پرداختی باورپذیر به مفاهیمی مانند وطن‌دوستی دارد و نشان می‌دهد اختلافات داخلی، چگونه در مواجهه با یک هدف مقدس مشترک، یعنی دفاع از میهن، رنگ می‌بازد. حتی کاراکتر امیر (با بازی برزو ارجمند) که با شخصیت اول مرد فیلم (رضا با بازی پوریا پورسرخ) دارای اختلافات خانوادگی و ناموسی است، جانش را برای نجات خواهر و ناموس او (سمیره) فدا می‌کند. هنر لطیفی پرداختی هنرمندانه و باورپذیر به این تناقض است.‌ اینکه امیر، یک جوان متعصب خرمشهری، دنبال کشتن کسی (رضا) است که به زعم خودش با ناموسش بی‌مهری کرده اما در نهایت جانش را برای نجات ناموس رضا می‌دهد؛ در ظاهر یک نمایش شعاری و دور از واقعیت و غیرقابل باور است اما کارگردان، چگونه این تناقض را حل کرده و برای مخاطب باورپذیر می‌کند؟ با مطرح کردن مفهومی مقدس و ارزشمندتر: میهن! 
امیر یک ناموس‌پرست‌ است. به همان دلیلی که دنبال کشتن نامزد سابق خواهرش بود؛ در آخر، جانش را برای نجات ناموس نامزد سابق خواهرش فدا می‌کند، چون پای دشمن در میان است.  
به عبارتی ویژگی امیر، ناموس‌پرستی است و این ویژگی او در یک مسیر اشتباه، یعنی کشتن رضا ظهور و بروز پیدا کرد اما جنگ باعث شد این ویژگی، یعنی ناموس‌پرستی در مسیر درست و ارزشمند متبلور شود؛ ناموس‌پرستی در مقابل دشمن.
این سیر تحول در اتمسفر جنگ امکانپذیر می‌شود؛‌ جایی که افراد خودشان،‌ منافع‌شان و باورهای‌شان‌ را برای یک هدف مشترک بالاتر و مهم‌تر فدا می‌کنند. 
ویژگی‌های کاراکتر امیر، مانند کاراکتر مجید سوزوکی اخراجی‌ها، در سراسر فیلم حفظ شده است اما ظهور و بروز این ویژگی‌ها به خاطر تغییر و تحول هویتی دفاع‌ مقدس، متفاوت شده است.
دلیل اینکه مخاطب با این تغییر و تحولات همراهی و همزاد‌پنداری می‌کند و آن را می‌پذیرد، این است که خود او نیز به مفاهیم و ارزش‌های مطرح شده در فیلم معتقد است. به عبارتی نویسنده، کارگردان، شخصیت‌های فیلم و تماشاگران، همه در یکسری مفاهیم، ارزش‌ها و باورها اتفاق نظر دارند و هنر نویسنده و کارگردان، انتقال پیام‌ها در بستر این مفاهیم، ارزش‌ها و باورهاست. این همان چیزی است که رهبر انقلاب تحت عنوان «هنرمندی» در روایت تولیدات دفاع ‌مقدس مطرح کرده‌اند.
ایشان در دیدار عوامل کنگره بزرگداشت شهدای استان البرز تاکید کردند: «انتقال ارزش‌ها و انگیزه‌های دوران دفاع ‌مقدس به نسل جدید، نیازمند کار هنرمندانه و پیگیری بی‌وقفه است».
اما الزامات تبیین هنرمندانه مفاهیم و ارزش‌های دفاع‌ مقدس چیست؟
اشاره این نوشته به برخی آثار سینمایی حوزه دفاع‌ مقدس، در واقع تاکید بر یک نکته مهم است و آن مردمی‌سازی تولیدات است. تولیدات حوزه دفاع ‌مقدس، چه در قالب آثار نمایشی باشد، چه در حوزه‌های دیگر مانند شعر و رمان و موسیقی و یادمان، باید ذیل اولویت مفاهیم و ارزش‌های مشترک عمومی جامعه انجام شود. تجربه نشان داده در تولیدات دفاع‌ مقدس، هرچه دایره مفهومی گسترده‌تر شود و ارزش‌های مشترک عموم جامعه مورد نظر قرار بگیرد، اقبال عمومی به این‌ تولیدات بیشتر می‌شود.
انحصار در کلیشه‌های جنگ، یعنی محدود شدن مفاهیم و ارزش‌ها و این در تعارض با واقعیت‌های دفاع ‌مقدس قرار دارد.
این البته صرفا یک تاکتیک روانی برای جذب مخاطب نیست، بلکه عین واقعیت است. انسان دفاع ‌مقدس، در هیچ قالب و کلیشه‌ای محدود نمی‌شود.‌ به تعداد شهروندان ایران، شخصیت‌های متفاوت و ممتاز دفاع ‌مقدس وجود دارد، چرا که جنگ، صحنه و میدان حضور همه مردم است. 
وقتی کلیشه‌ها کنار گذاشته شود و گستره دفاع ‌مقدس، به پهنای همه ایران تعریف شود؛ گام نخست‌ و البته شرط لازم مردمی‌سازی تولیدات و آثار دفاع ‌مقدس برداشته می‌شود. 
این مهم، در تعریف و ظهور و بروز مفاهیم دفاع ‌مقدس هم باید رعایت شود. 
تصویرسازی‌های ابرقهرمانی با تم عرفانی اگرچه یکی از‌ واقعیات دفاع ‌مقدس بود و نمونه‌های زیادی از تبدیل افراد عادی به رزمندگان عارف و سالک وجود دارد و حتما باید بخشی از تولیدات دفاع ‌مقدس به این موضوع اختصاص یابد اما غالب شدن این تصویرسازی‌ها و تبدیل شدن کلیشه‌های این تصویرسازی به پروتکل‌های الزامی شخصیت‌پردازی تولیدات دفاع ‌مقدس، نمونه بارزی از تحدید مفاهیم و ارزش‌های دفاع ‌مقدس است. تحدید انسان دفاع ‌مقدس به ابرقهرمانان عارف و زاهدمسلک، نمودی از مقاومت در برابر واقع‌نگری درباره این برهه حساس و درس‌آموز از تاریخ ایران است.
 بله! مفاهیم و ارزش‌های دفاع ‌مقدس از چنان جاذبه‌ و کششی برخوردار بود که یک بنای روستایی داوطلب را به یک قهرمان شجاع عارف تبدیل کرد. همان‌گونه که یک جوان تازه‌داماد جنوب شهری را برای رفتن روی میدان مین نیز داوطلب می‌کرد.

ارسال نظر
پربیننده