حفظ شأن استقلال
عبدالله دارابی: نیاز نیمکت استقلال، یک مربی خارجی کاربلد و توانا بوده و هست. اصلا این نیاز مهم فوتبال ماست، چراکه در واقع مربیان وطنی با علم روز فاصله عمیقی دارند. گویا مذاکرات باشگاه استقلال با والتر ماتزاری ایتالیایی نزدیک به حصول نتیجه شده است و اگر اشکالی پیش نیاید باید او را سرمربی جدید آبیپوشان تهرانی دانست.
البته در صورت عقد قرارداد، ماتزاری این فصل روی نیمکت نخواهد نشست و دستیارانش وظایف او را روی نیمکت برعهده خواهند داشت! پذیرش این شرط وی از طرف باشگاه استقلال، هم عجیب است و هم محل ایراد. از نظریجویباری که خود از دل هواداران استقلال برخاسته، سابقه اجرایی قبلی در باشگاه را دارد و به نوعی با چم و خم کار در استقلال و اعتبار دیرینه آن آشناست، پذیرش چنین شرطی عجیب و دور از انتظار بود! شایسته بود هنگام مذاکرات، این مساله (اعتبار و قدمت باشگاه استقلال) از سوی مدیران مورد اقبال و عنایت جدی قرار میگرفت. وقتی ماتزاری قراردادی را متعهد میشود که در قبال آن نیز پول خوبی خواهد گرفت و رسما سرمربی استقلال میشود، این دیگر چه صیغهای است که چندین ماه یا هفته از قراردادی که بابتش پول میگیرد را از روی سکو، شاهد بازیهای تیمش باشد؟ مضاف بر آن، حضور یک مربی که شناختی از جو تیمش ندارد بر روی نیمکت توفیر فراوانی با جلوس بر روی سکو دارد. مسلما حضور روی نیمکت، چنین سرمربیای را بهتر با شرایط تیمش آشنا میکند و این آشنایی از نزدیک در میزان کارایی و تصمیمات او تاثیر به مراتب موثرتری خواهد داشت.
گفته میشود دستیاران این مربی ایتالیایی تیم را تا پایان فصل رهبری میکنند که باید گفت اگر بنا به پذیرش چنین شرطی بود، منطقیتر مینمود قرارداد با شخص ماتزاری از ابتدای فصل آتی بسته میشد. آیا این اصولی است که سرمربی بابت حضور روی سکو، پول دریافت کند؟ هر قدر هم که گفته شود دستیارانش گزارش کار به او میدهند و شرح وظایف از وی میگیرند، باز هم حضور سرمربی روی نیمکت، هم برای شناخت بیشتر خودش و هم برای کار تیم فواید اثرگذارتری در بر دارد.
از طرفی، مسؤولان استقلال در زمانی با استعفای سهراب بختیاریزاده موافقت میکنند که وی از پس آزمون و خطاهای اولیه، راه و چاره کار را شناخته و از قبل آن ۲ پیروزی روحیهانگیز و حیاتی را نیز کسب کرده است. سهراب بازی با الریان واقعا متفاوت از سهراب ابتدای حضور بر نیمکت آبیپوشان بود، چه به لحاظ تفکر و چه به لحاظ تصمیم و روش. مسلما حضور او روی نیمکت در داربی و مصاف با النصر ولو به عنوان دستیار سرمربی جدید، میتوانست مفید باشد، حال آنکه هنوز تاریخ دقیق شروع به کار کادر جدید هم مشخص نیست! مدیریت باشگاه با توجه به این موارد، باید نظر مساعد وی را جلب میکرد و به راحتی استعفایش را نمیپذیرفت، از طرفی حضور در کنار کادر جدید، خود نوعی کلاس آموزشی برای بختیاریزاده بود که نشان داد رگههایی از تبدیل شدن به یک مربی خوب در آینده را داراست. کسب تجارب و دانش بیشتر میتواند او را به سرمایهای برای آینده فوتبال استقلال و ایران تبدیل کند، همانگونه که در مدت مسؤولیت مجددش در استقلال، به رغم ایراداتی در مرتبه اول کاریاش، روند رو به رشدی داشت و چنانکه اشاره شد در ۲ بازی آخر، متفاوت از سهراب قبل بود.
به هر حال توقع از هیات مدیره و بویژه مدیرعامل استقلال این است که وقتی قرار است پول کلانی به مربی خارجی داده شود و او برای ساختن استقلال استخدام شده است، نباید با شرط خودداری وی از نشستن روی نیمکت و سپردن کار به دست دستیارانش موافقت میکردند، زیرا مهم، استقلال است و اعتبار و شرایط خاصش. بهتر و حرفهایتر است در همین آغاز کار این مساله با تدبیر حل شود تا استقلال بهرهمند شود.