معنای راهپیمایی روز قدس
۱- بگذارید همین ابتدا از یک مثال فرهنگی آغاز کنم.
«آکادمی علوم انسانی و اجتماعی بریتانیا، زبان انگلیسی را یکی از مهمترین داراییهای این کشور در عرصه قدرت نرم معرفی کرده به طوری که زبان انگلیسی به نوعی نشان (Brand) بریتانیا شده است. هماکنون زبان انگلیسی، زبان اصلی حدود 427 میلیون نفر در سراسر جهان است و علاوه بر این، حدود 950 میلیون نفر در جهان نیز این زبان را به عنوان زبان دوم خود استفاده میکنند و زبان رسمی مراودات میان اکثر کشورها نیز زبان انگلیسی است. بیش از 75 درصد درآمد معاملات شورای فرهنگی بریتانیا از راه تدریس و برگزاری آزمونهای زبان و فعالیتهای شراکتی و قراردادهای مناقصهای حاصل میشود».
این اطلاعات و اطلاعات دیگر همگی نشان میدهد کشورهای انگلیسیزبان بویژه انگلستان و ایالات متحده آمریکا درآمد بسیار بالایی از گسترش زبان انگلیسی کسب میکنند اما سوال اصلی این است: چرا بهرغم این حجم بالای هزینه، این حجم از افراد جامعه جهانی برای آموزش زبان انگلیسی هزینه میکنند؟
پاسخ روش است، چون امور مختلف زندگی انسانها در کره خاکی از کسب علم دانشگاه تا کسبوکار تا اوقات فراغت و... به زبان انگلیسی گره خورده است. این گره خوردن نیز تابعی از سرمایهگذاری کشورهای مادر زبان انگلیسی در تولید «معنا» و کالاهای فرهنگی به زبان انگلیسی است. ترجمه آثار فرهنگی دنیا به زبان انگلیسی، ایجاد دقتهای زبانی در آموزش، دایرهالمعارفها و نظایر آنها همگی زبان انگلیسی را تبدیل به زبان مرجع دنیا کرده و نتیجه آن سرمایهگذاری، امروز باعث این درآمد کلان شده است.
۲- این مثال را از این جهت نزدم که توجه مخاطب را به زبان انگلیسی جلب کنم، بلکه این مثال و البته مثالهای دیگر نشان میدهد سرمایهگذاری در تولید به عنوان مهمترین پشتوانه مالی و پولی یک کشور، صرفا شامل تولید کالاهای معیشتی و مادی نمیشود، بلکه تولید فرهنگی و سیاسی نیز باعث افزایش ثروت یک کشور خواهد شد. اگر ارزش پول هر کشور را تابع تولید ناخالص داخلی آن کشور بدانیم، این تولید شامل مجموعهای از تولیدات یک کشور یا یک قلمرو سیاسی است. افزایش این تولیدات و داراییهاست که ارزش پول آن کشور را در بازار جهانی بالا میبرد.
۳- تولید معنا، عنصر محوری تولید فرهنگی است و برخلاف تصور اولیه، بقای کالای معنایی، بیش از محصول مادی است. تاملی در آثار معماری بخوبی نشان میدهد آنچه حقیقتا یک ساختمان را برای قرنها حفظ میکند، استحکام مصالح آن نیست، بلکه معنایی است که آن ساختمان در جهان انسانی ایجاد کرده است. اگر ساختمانی مانند مسجد گوهرشاد یا برج ایفل، با معنای حیات انسانی گره بخورد، سازههای مادی آن دائما تعمیر میشود و آن ساختمان بقا مییابد. بنابراین حداقل از حیث بقا و دوام، تولید حقیقی، تولید معناست و تولید مادی فرع بر آن اهمیت مییابد.
۴- راهپیمایی مردم در مناسبتهای مختلف از جمله روز قدس، با نمادها و شعارهای کمابیش مشابه، معنایی را تولید میکند که بقای امت اسلام و پایداری آن به این تولید معنا گره خورده است. این تولید معنا، یکی از داراییها یا تولیدات ناخالص داخلی جهان اسلام است که اهمیت آن، چون با عالم معنا گره خورده، حتی بیش از تولید کالای مادی میتواند پشتوانه کشورهای جهان اسلام باشد. با این حال شاید در نظر اول، این شکل از تولید جزو داراییها امت و ملتهای تولیدکننده آن لحاظ نشود اما این غرابت از ذهن، ناشی از غلبه نگاه مادی ما به تولید است.
کافی است قدری افق دیدمان را بلندتر قرار دهیم؛ در آینده جهان اسلام، آیا ملتها و کشورهایی که در تولید معنای حمایت از مظلومان فلسطین شریف سرمایهگذاری معنایی کردهاند، نقش بیشتری در تمدن نوین اسلامی خواهند داشت یا ملتهایی که تولید را منحصر به کالای مادی کردهاند؟ تولید معنا اگر چه دیرتر به چشم میآید و با ابزارهای مادی سختتر قابل محاسبه است اما دوام و بقای بیشتری دارد. فقط کافی است به این توجه کنیم که تحقق تمدن نوین اسلامی در آینده، آیا بدون فلسطین و مسجدالاقصی ممکن است؟ و با تحقق تمدن نوین اسلامی، قدس شریف چه جایگاه رفیعی خواهد داشت؟ آیا یکی از مقاصد زیارتی مسلمین سراسر جهان نخواهد بود؟ چه حجم از سفر به این سرزمین رقم خواهد خورد؟ چه حجم از تولیدات کالاهای مادی برای تامین نیازهای این حجم از مسافران معطوف به قدس شریف خواهد شد؟
از این منظر، مشارکت در راهپیمایی یا حمایت از قدس، سرمایهگذاری در تولید ملی ایران و امت جهان اسلام برای آینده تمدن نوین اسلامی است. سرمایهگذاری که اگرچه در ساحت تولید معناست اما دوام و بقای آن به مراتب بیش از سرمایهگذاری در هر تولید مادیای خواهد بود.