بهراد رشوند: بعضی بازیها فقط ۳ امتیاز ندارند؛ گره دارند. گرهی از جنس حافظه، از جنس زخمهای قدیمی که با هر سفر دوباره سر باز میکند. استقلال، هر قدر هم مدعی باشد، هر قدر هم جدول به نفعش حرکت کند، وقتی نام خرمآباد وسط میآید، ناخودآگاه سرعتش کم میشود. اینجا فقط یک شهر نیست؛ خاطرهای است که آبیها هنوز نتوانستهاند از آن عبور کنند. هفته چهاردهم لیگ برتر، هفته مدعیان است.
استقلال با وضعیتی وارد دیدار با خیبر میشود که چیزی برای از دست دادن ندارد اما خیلی چیزها برای جبران دارد؛ امتیازهایی که در هفتههای اخیر از دست رفته، صدر جدولی که لغزیده و فشاری که از سکوها به نیمکت منتقل شده. آبیها میدانند اگر میخواهند در جمع مدعیان بمانند، دیگر حق لغزش ندارند اما مشکل اینجاست که حریف، همان تیمی است که همیشه استقلال را معطل کرده.
خیبر خرمآباد در این فصل فقط یک تیم تازهوارد یا شگفتیساز نیست؛ برای استقلال، نامی است که بوی خاطره میدهد. خاطرهای تلخ از روزی که یک مربی جدید (موسیمانه) با امید و وعده آمد اما خیلی زود فهمید فوتبال ایران جای شروعهای آرام نیست. نخستین قدم، لغزندهترین نقطه بود و همان قدم، مسیر را عوض کرد.
آن شکست سنگین ۳ بر یک، فقط یک باخت نبود؛ آغاز یک روایت ناتمام بود. روایتی که در آن، تغییر پشت تغییر آمد، نیمکت آرام نگرفت و استقلال تا پایان فصل دنبال خودش دوید. خرمآباد، نقطه شروع آن آشفتگی بود؛ جایی که یک پروژه قبل از آنکه شکل بگیرد، ترک برداشت.
بازگشت دوباره استقلال به خرمآباد، یادآور همان روزهاست. حتی اگر ترکیب عوض شده باشد، حتی اگر نام سرمربی تغییر کرده باشد، زمین همان است و خاطره همان. فوتبال، حافظه عجیبی دارد؛ بویژه وقتی پای تیمهای بزرگ وسط باشد. هر لغزش کوچک، بزرگنمایی میشود و هر توقف، تبدیل به بحران.
در دیدار برگشت فصل گذشته هم استقلال نتوانست قفل این بازی را باز کند. مسابقهای که زود به سکوت رسید. نه آبیها توانستند برتریشان را تثبیت کنند و نه میزبان اجازه داد تاریخ عوض شود. نتیجه، مساوی یک - یک بود؛ نتیجهای که بیشتر از خیبر، استقلال را ناراضی کرد. چون برای تیم مدعی، مساوی در ورزشگاه آزادی هم گاهی شبیه باخت است.
نکته مهم این است که خیبر تنها تیمی نیست که استقلال مقابلش مشکل داشته اما یکی از معدود تیمهایی است که هرگز طعم شکست برابر آبیها را نچشیده. در تاریخ لیگ، استقلال تقریباً همه را برده؛ از تیمهای ریشهدار تا میهمانان موقت اما اینجا، داستان فرق دارد. آمار، بیرحم است و تاریخ، لجباز.
برای استقلال، این بازی فقط درباره امتیاز نیست؛ درباره شکستن یک خط قرمز است. خطی که هر فصل پررنگتر شده و هر بار که آبیها نتوانستهاند از آن عبور کنند، اعتماد به نفسشان ترک برداشته. تیمی که میخواهد قهرمان شود، باید از این بازیها عبور کند؛ نه با احتیاط، بلکه با اقتدار.
از آن طرف، خیبر با سیدمهدی رحمتی چیزی برای از دست دادن ندارد. تیمی که مقابل مدعیان، با ذهن آزاد بازی میکند و از نامها نمیترسد. برای آنها، استقلال یک فرصت است؛ فرصتی برای تثبیت اعتبار، برای ادامه شگفتی و برای یادآوری اینکه فوتبال فقط پول و سابقه نیست. همین بیهراسی، کار را برای میهمان سختتر میکند.
در چنین فضایی، بازی زود از تاکتیک خارج میشود و به جنگ ذهنها تبدیل میشود. هر دقیقهای که گل زده نشود، فشار روی استقلال بیشتر میشود. هر توپ سادهای که از دست برود، یادآور گذشته است و این همان جایی است که یا طلسم میشکند یا تاریخ دوباره تکرار میشود.
استقلال اگر میخواهد در کورس بماند، باید از ایستگاه خرمآباد با موفقیت عبور کند. نه با مساوی، نه با توجیه؛ با برد. بردی که شاید فقط ۳ امتیاز داشته باشد اما اثرش فراتر از جدول است. خرمآباد، برای آبیها یا نقطه رهایی است یا ادامه یک کابوس قدیمی. انتخاب با زمین است و فوتبال، همیشه تصمیم نهایی را میگیرد.
بازی سخت امروز استقلال در خرمآباد
خیبر بدون شوخی
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها