24/آذر/1404
|
02:06
یادداشت

هیأت، خیمه ولایتمدارهاست

فاطمه رایگانی: هيات ذاتش سیاسی است! بله به همين صراحت و من نمی‌فهمم چطور بعضی‌ها می‌توانند به دیگران تشر بزنند که هیات را سیاسی نکنید! اینها حرکت محور هیات‌ها یعنی سید‌الشهدا را چگونه می‌فهمند که سیاست از آن زدوده می‌شود؟! ایشان چرا راه کوفه را در پیش گرفته بودند؟ اصلا چرا قبل حرکت به سمت کوفه جان‌شان در خطر بود و مجبور به ترک دیار شدند؟ ماجرای بیعت‌ نکردن با یزید و ایستادن پای این عدم بیعت تا پای جان خودت و همه اهل بیتت اگر سیاسی نیست، دیگر چه معنایی برای امر سیاسی می‌شود متصور شد؟ امام مگر کارش همین تنظیم مرز خود و دیگری نیست؟ هیات قرار است نسبتت را با امام تنظیم کند و روحت را به او پیوند بزند. به قول رهبر انقلاب در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، اصلا ولایت یعنی همین ‌به‌هم‌پیوستگی و اتصال شدید. هرچند آدم‌ها معمولا فکر می‌کنند ولایت یعنی فقط دوست‌ داشتن امام؛ پس هیات می‌شود جایی که بروی با گریه بر امام و سینه‌ زدن برایش دوست‌ داشتنت را نشان بدهی و بعد بیرون هیات زندگی عادی را ادامه بدهی. البته هیات این هم هست اما همه‌اش این نیست‌.
ولایت از اتصال و به‌هم‌پیوستگی عمیق افراد همپیمان با یکدیگر شروع می‌شود‌. یعنی نسبت‌ گرفتن با امام تنهایی نمی‌شود. باید بروی با هم‌جبهه‌هایت بیایی؛ با کسانی که آنها را مثل جانت عزیز می‌داری. از احوال‌شان خبر داری، با غم‌شان غمگینی و با شادی‌شان خوشحال. اینکه زیارت اربعین با همه سختی و کوتاه بودنش از زیارت‌های عادیِ سر صبر، هزار بار بیشتر می‌چسبد، یک دلیلش همین است که در آن مسیر بهشتی، هر کس هرچه دارد به‌ خاطر امام حسین خرج هم‌جبهه‌هایش می‌کند و راه عزیز شدن نزد اباعبدالله را خدمت به زوارش می‌داند. 
شرط دوم ولایت این است که مرز داشته باشی. یعنی صف‌ خودت را از هر کس که چشم‌ دیدن پیوندهای ولایی را ندارد جدا کنی. صحنه کربلا صف حق و باطل دارد و اگر کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاست، پس کل لحظات، عرصه تقابل اینهاست. آن اتحاد و انسجام بعد اول در برابر این غیریت‌فهمی بعد دوم است که معنا می‌یابد. هیاتی که صف باطل را نشانه نگیرد، یک بعدش می‌لنگد.
و در نهایت، ولایت اتصال و پیوستگی عمیق با امام است؛ همان قطب و محوری که متر و معیار صف اول و ‌دوم‌ بود؛ هم او که تکلیف سلم لمن سالکم و حرب لمن حاربکم را روشن می‌کند.
هیات جامع آنجایی است که اینها را با هم دارد و به این معنا حق ولایت را درست به جا می‌آورد. از در که وارد می‌شوی می‌بینی آن گوشه‌کنارها آدم‌ها با چشم‌های برق‌افتاده از ذوقِ دیدار، بساط احوالپرسی‌شان گرم است. بچه‌ها در امنیت کامل برای خودشان پادشاهی می‌کنند و خاطره می‌سازند‌ و قدشان اگر یک وجب بلندتر شده باشد، در بساط هیات بازی داده می‌شوند. حالا شده سنج کوچکی روی دوش‌شان باشد و در دسته پا به پای بزرگ‌ترها مرثیه بنوازند یا فریاد درخواست کمک به هیات‌شان فضا را پر کند یا بین عزادارها سینی چای و شربت بگردانند. مهم این است که زیر این خیمه متصل‌ شدن را یاد بگیرند.
و همه اینها کنار هم عرض ارادت به اباعبدالله را زیر این خیمه شیرین می‌کند. انگار همه دارند تلاش می‌کنند مصداق آن بنیان مرصوصی باشند که خداوند در سوره صف آن را از مومنان ‌طلب کرده است.
آن وقت دیگر اندازه و ابعاد در و دیوار هیات مساله نمی‌شود و فرق ندارد چند نفر زیر سقف خیمه دم گرفته باشند. مهم این است که روح حاکم بر هیات چه باشد.
هیاتی ‌جماعت، برادری را بلد است، دشمنش را می‌شناسد و‌ برای امامش روح و جسمش را کف دست می‌گیرد. مگر ولایتمداری جز این است؟

ارسال نظر
پربیننده