
آزادی بیان در غرب اساسا وجود ندارد، یا به عبارت دقیقتر، تنها زمانی معنا پیدا میکند که با روایتهای رسمی و منافع سیاسی غرب همخوانی داشته باشد و هر صدایی که خارج از این چارچوب قرار گیرد، با سرکوب، تحریم و حذف روبهرو میشود. این مساله نهتنها در رسانهها و سیاستگذاریها، بلکه در نهادهای آکادمیک که باید نماد تفکر آزاد باشند نیز مشهود است. برکناری دکتر شیرین سعیدی، استادیار ایرانی علوم سیاسی از سمت مدیریت برنامه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه آرکانزاس، جدیدترین و در دسترسترین نمونه برای اثبات این گزاره است. خانم سعیدی که مدرک دکترای خود را از دانشگاه کمبریج گرفته و سابقه انتقاد از قوانین ضدفعالیتهای طرفدار فلسطین در آرکانزاس را دارد، به دلیل بیان دیدگاههایی که با سیاستهای ضدایرانی آمریکا همخوانی نداشت، از سمت خود کنار گذاشته شد. این اقدام بخشی از الگویی سیستماتیک است که آزادی آکادمیک را قربانی لابیهای قدرتمند میکند و نشان میدهد چگونه مقوله «آزادی بیان» در غرب به ابزاری برای ساکت کردن منتقدان تبدیل شده است. این دوگانگی نشاندهنده آن است که آزادی بیان برای این گروهها، ابزاری سیاسی است نه یک اصل اخلاقی.
گناه سعیدی نه اهانت به آمریکا، نه زیر سوال بردن ارزشهای غربی و نه حتی حمایت مستقیم از ایدئولوژی خاصی بود. آمریکاییها این رفتار را با او انجام دادند، به این دلیل که در جریان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران، به حمایت از کشورش پرداخت و از رهبر انقلاب به خاطر فرماندهی و مدیریتشان در جنگ تمجید کرد. سعیدی در پستهای خود در حساب کاربریاش در شبکه اجتماعی ایکس که حالا مسدود شده، نوشته بود: «رهبری که در جریان حمله اسرائیل ایران را یکپارچه نگه داشت، خداوند شما را حفظ کند».
علاوه بر این، سعیدی در ۲ سال گذشته و با آغاز نسلکشی اسرائیل علیه مردم غزه، چندین بار از مردم فلسطین حمایت کرده بود. او اسرائیل را «دولت تروریست» و «نسلکش» خوانده و خواستار توقف جنایات علیه مردم فلسطین شده بود. همچنین، درخواست برای پایان دادن به بازداشت و مجازات غیرقانونی حمید نوری، شهروند ایرانی توسط دولت سوئد نیز بهانهای برای این اقدام شد.
همه اینها نشان میدهد جرم خانم سعیدی، نه خشونت یا نفرتپراکنی، بلکه چالش با روایت رسمی غرب درباره ایران و فلسطین بود. در واقع، این سرکوب نهتنها به دلیل دیدگاههای سیاسی او، بلکه به خاطر ریشه ایرانیاش و عدم همرنگی با جریان اصلی ضدایرانی در غرب است که هرگونه حمایت از وطن را سرکوب میکند.
در این میان، نقش اپوزیسیون خارجنشین ایران نیز قابل تأمل است. جریانی که با حمایتهایش از حملات تجاوزکارانه آمریکا و اسرائیل به ایران، فضاحت و ضدایرانی بودن خود را نشان داده، در این ماجرا فعالانه حضور داشت. برای مثال، لادن بازرگان، کمپینی برای برکناری او راه انداخت و حتی اعتراف کرد FBI در ماه مه با او تماس گرفته بود تا درباره سعیدی تحقیق کند.
مسیح علینژاد نیز دکتر سعیدی را به حمله به فعالان حقوق بشر متهم کرده و از ترامپ خواست به حضور افرادی که حامی ایران هستند پایان دهد. اپوزیسیون خارجنشین ایران نهتنها به برکناری سعیدی از سمت مدیریت بسنده نکرد، بلکه حالا خواستار پایان دادن به فعالیتهای او در محیط دانشگاه شده؛ اتفاقی که عملا به معنای اخراج کامل از دانشگاه است. حتی فراتر از این، برخی از این افراد ضدایرانی و حامیانشان، مانند مایک هاکبی (سفیر سابق آمریکا در اسرائیل)، پروژه اخراج خانم سعیدی از خاک آمریکا را دنبال میکنند.
با این حال، شیرین سعیدی نه اصطلاحا آدم جمهوری اسلامی بوده، نه اظهارنظری در دفاع از سیاستهای داخلی جمهوری اسلامی داشته، و نه چیزی علیه آمریکاییها گفته است. اتفاقا مواضع او در شبکههای اجتماعی نشاندهنده مغایرت با برخی اصول حاکمیت ایران، از جمله قوانین مربوط به پوشش زنان است. سعیدی یک چهره دانشگاهی مستقل است که به دلیل وطنپرستی و انتقاد از جنایات اسرائیل در فلسطین و حمله به ایران، اینگونه مجازات میشود. مجازاتی که حامل این پیام به ایرانیان خارج از کشور است: هرگونه حمایت از وطن یا انتقاد از متحدان غرب، با عواقب سنگین همراه است.
در واقع، سعیدی به عنوان یک زن ایرانیتبار که در نهادهای غربی فعالیت میکند، قربانی استانداردهای دوگانهای شده که از یک سو ادعای حمایت از زنان و اقلیتها را دارند اما از سوی دیگر، هر صدای مستقل را سرکوب میکنند.
نکته جالب توجه ماجرا نیز، سکوت مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر در ایران در قبال این موضوع است. جریانی که به مجرد انتشار یک خبر یا حتی شایعه در کشور پیرامون قطع همکاری یک دانشگاه با استادی با قراردادی پیمانی یا موارد مشابه، علیه جمهوری اسلامی عقدهگشایی میکند، خواستار کمیته حقیقتیاب میشود و با فضاسازی، تصویری پر از خفقان از کشور نمایش میدهد، حالا در قبال ظلم به یک خانم ایرانی در آمریکا سکوت کرده است. حتی بدتر، برخی از آنها خود آتشبیار معرکه هستند و با کمپینهایشان به این سرکوب کمک میکنند.
اخراج و برکناری اساتید دانشگاه به خاطر انتقاد از اسرائیل یا حمایت از فلسطین، چیز جدیدی نیست که در دانشگاههای آمریکا رخ میدهد و شیرین سعیدی هم نخستین نفر نیست. این روند بویژه پس از آغاز جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳ و در ۲ سال گذشته شدت گرفته است؛ تجمعات اعتراضآمیزی که حتی به جامعه اساتید نیز کشیده شد. در پی همین همهگیری اعلام انزجار از اسرائیل بود که دولت و مدیریت دانشگاههای ایالات متحده، هر استاد دانشگاهی که از اسرائیل انتقاد میکرد یا حتی نسبت به بازداشت دانشجویان معترض بود را برکنار یا تعلیق کردند.
مثلا در یک مورد، دانشگاه کالیفرنیا، تابستان سال جاری فهرستی 160 نفره، از جمله اساتید، دانشجویان و کارکنان این دانشگاه را برای برخورد به اتهام یهودستیزی منتشر کرد. یا میتوان به سانگ هئا کیل، استاد دانشگاه سنخوزه اشاره کرد که به دلیل حمایت از فلسطین و انتقاد از جنایات رژیم صهیونیستی از این دانشگاه اخراج شد. فرانک نیز استاد حقوق دانشگاه کلمبیا بود که به دلیل حمایت از اعتراضات ضدصهیونیستی دانشجویان این دانشگاه، مجبور به بازنشستگی شد. مورا فینکلشتاین که اتفاقا یهودی است و به دلیل انتشار پستهای ضدصهیونیستی از دانشگاه مولنبرگ اخراج شد، نمونه دیگری است. جملگی این موارد نشاندهنده الگویی سیستماتیک است که آزادی بیان، ولو در محیطهای دانشگاهی را منوط به عدم انتقاد از رژیم صهیونیستی کرده است. درباره خانم سعیدی، این الگو با لایهای سیاسی علیه ایرانیان ترکیب شده و نشان میدهد چگونه غرب، در حالی که ادعای آزادی دارد، به سرکوب صداهای مخالف و منتقد اسرائیل میپردازد.