مهدی حسنی: اروپا به پایان خود رسیده است؛ این گزارهای است که این روزها بسیار بیش از گذشته و پرنوسانتر از قبل در میان رسانهها و اندیشکدهها به گوش میرسد. هر اندیشکده و اندیشمندی هم به وجهی از این پایان اشاره میکند؛ از عقب افتادن از چین و آمریکا در فناوریهای نسل آینده تا مساله جنگ با اوکراین و اطاعت محض از آمریکا. اروپاییها نیز در عین وقوف به این وضع در حال دست و پا زدن برای احیای خود هستند. یکی از ابعاد این به پایان رسیدن اروپا در میان رسانهها، رابطه مضحکی است که اروپا بعد از روی کار آمدن ترامپ با آمریکا پیدا کرده است. رسانه فارن افرز در متن تحلیلی مفصلی به تشریح این رابطه میپردازد و به پایان رسیدن اروپا را در نسبت رابطه با آمریکا توضیح میدهد.
* سر خم کردن
فارن افرز مینویسد اروپا از روزی که ترامپ بر سر کار آمد، میان شکل دادن به نوعی از همکاری یا تعظیم در برابر ترامپ قرار داشت و ترجیح داد سر خود را خم کند: «زمانی که دونالد ترامپ در ژانویه ۲۰۲۵ بار دیگر سکان ریاستجمهوری آمریکا را در دست گرفت، اروپا خود را بر سر یک دوراهی دید. ترامپ با درخواستهای سنگین و ظالمانه برای افزایش بودجه نظامی اروپا، تهدید صادرات این قاره با تعرفههای جدید و گسترده و به چالش کشیدن ارزشهای دیرینه اروپایی نظیر دموکراسی و حاکمیت قانون، به میدان آمده بود. رهبران اروپا میتوانستند رویکردی تقابلی در پیش بگیرند و به صورت جمعی در برابر او بایستند، یا مسیر کمخطرتر را انتخاب کرده و تسلیم خواستههای ترامپ شوند. از ورشو تا وستمینستر و از ریگا تا رم، آنها راه دوم را برگزیدند. اتحادیه اروپایی و کشورهای عضو آن و حتی کشورهای غیرعضو نظیر بریتانیا، به جای اصرار بر مذاکره با ایالات متحده به عنوان یک شریک برابر یا پافشاری بر «استقلال استراتژیک» که خودشان مدعی آن بودند، بیدرنگ و یکصدا در برابر واشنگتن سر خم کردند و موضعی سراسر تسلیم به خود گرفتند».
وضع اروپا و دستی که زیر تبر ترامپ دارد، چنان رقتانگیز است که فارن افرز مینویسد بسیاری در اروپا این سرخم کردن را راه درست تعامل با آمریکا میدانند: «از نگاه بسیاری در اروپا این انتخابی عقلانی بود. میانهروهای طرفدار سیاست مماشات استدلال میکنند گزینههای جایگزین، مانند مقاومت در برابر خواستههای دفاعی ترامپ، متوسل شدن به تلافیجوییهای تجاری به سبک چین یا اعتراض آشکار به گرایشهای استبدادی او، میتوانست منافع اروپا را به خطر بیندازد. مثلاً ممکن بود ایالات متحده اوکراین را به حال خود رها کند یا ترامپ پایان حمایت آمریکا از ناتو را اعلام کرده و بخش بزرگی از نیروهای نظامی خود را از قاره اروپا خارج کند. حتی ممکن بود یک جنگ تجاری تمامعیار در ۲ سوی اقیانوس اطلس به راه بیفتد». نکته مهم این است که چرا اروپا به چنین وضعی افتاد؟
* پوپولیسم راست
به باور فارن افرز، دلیل این میزان کرنش در برابر ترامپ، علاوه بر میزان وابستگی بالا به این کشور، وضعیتی است که آن را «فقدان جاهطلبی» نامگذاری میکند. به باور نویسنده، گرایشهای وخیم راستگرایی پوپولیست در این قاره، چشمانداز یک اروپای متحد و قوی را از بین برده و حتی ممکن است حیات این قاره هم به عنوان موجودیتی سیاسی از بین برود: «ناکامی اروپا در ساماندهی دفاع مستقل خود را میتوان بیش از هر چیز ناشی از «فقدان جاهطلبی» دانست؛ معضلی که مستقیماً با تبوتاب ناسیونالیستی که در ۵ سال گذشته قاره سبز را درنوردیده، گره خورده است. همزمان با قدرت گرفتن احزاب سیاسی راست افراطی، دستورکار آنها پروژه یکپارچگی اروپا را کند کرده است. در گذشته، این احزاب خواهان خروج کامل از اتحادیه اروپایی بودند اما پس از خروج بریتانیا در سال ۲۰۲۰ که اکنون به طور گستردهای به عنوان یک شکست سیاسی شناخته میشود، آنها دستور کار متفاوت و خطرناکتری را در پیش گرفتهاند: تضعیف تدریجی اتحادیه اروپایی از درون و خفه کردن هرگونه تلاش فراملی اروپایی. طنز تلخ ماجرا این است که دقیقاً به این دلیل که نیروهای راست افراطی ایجاد یک ابتکار دفاعی قوی در اتحادیه اروپایی را غیرممکن کردند، رهبران اروپایی احساس کردند چارهای ندارند جز اینکه به یک «مرد قدرتمند» در آمریکا تکیه کنند. با این حال، بعید است خود راست افراطی هزینه سیاسی این کرنش را بپردازد».
* زیرآبزنهای «وایت»
وضعیت خندهدار دیگر در اروپا بحث از وضعیت اقتصادی این قاره است. فارن افرز مینویسد هر چه این قاره از نظر دفاعی و نظامی ناتوان است، قبلاً در وضعیت اقتصادی، موقعیت چانهزنی خوبی داشت اما حتی در برابر زورگوییهای ترامپ، به دلیل زیرآبزنیهای رهبران اروپایی از یکدیگر و ناتوانی از ترسیم یک افق همکاری مشترک اروپایی، نتوانستند این کارت بازی را هم روی میز بگذارند: «تسلیم شدن اروپا در برابر خواستههای تجاری ترامپ، حتی از مورد قبلی هم خودویرانگرتر است. دستکم در حوزه دفاعی، روابط ۲ سوی آتلانتیک هرگز رابطه ۲ شریک برابر نبود اما اگر اروپاییها در زمینه نظامی سبکوزن باشند، در عرصه اقتصادی به غولپیکر بودن خود میبالند. حجم عظیم بازار واحد اتحادیه اروپایی و تمرکز سیاستگذاری تجارت بینالملل در کمیسیون اروپا به این معنا بود که وقتی ترامپ جنگ تجاری خود را علیه جهان آغاز کرد، اتحادیه اروپایی تقریباً به اندازه چین در موقعیت خوبی قرار داشت تا سرسختانه چانهزنی کند اما رهبران اروپایی به جای اقدام (یا حتی تهدید به اقدام) جمعی، ماهها را صرف بحث و زیرآبزنی یکدیگر کردند. این نمونه دیگری است از اینکه بازیگران راست افراطی که روزبهروز قویتر میشوند، چگونه اتحادیه اروپایی را تضعیف کردهاند».
وضعیت بیتصمیمی و ناتوانی اروپاییها از تصمیمگیری چنان خندهدار شده است که به نوشته فارن افرز، دیگر مذاکره دولت با دولت بیمعنی شده و شرکتهای اروپایی خود مستقیم پیگیر منافع خود شدند: «سطح عدم اتحاد در اروپا چنان عمیق بود که اواخر بهار و اوایل تابستان، شرکتها حتی به این نتیجه رسیدند شاید بهتر باشد خودشان به تنهایی مذاکره کنند. خودروسازان آلمانی نظیر فولکسواگن، مرسدس بنز و بیامو مذاکرات موازی و مستقلی را با دولت ترامپ بر سر تعرفههای خودرو انجام دادند».
* ریاکاران سیاسی
فارن افرز رهبران سیاسی اروپایی را به ریاکاری و استاندارد دوگانه متهم میکند. این رسانه مینویسد اروپاییها که روزگاری تمام جهان را در پی موارد نقض آزادی زیر و رو میکردند، در برابر حکمرانی عنانگسیخته و نیمهاستبدادی ترامپ، زبان از کام بیرون نیاوردند: «عریانترین شکل کرنش اروپاییها در برابر ترامپ، بر سر ارزشهای دموکراتیک بوده است. ترامپ در طول سال ۲۰۲۵، حملات خود به مطبوعات آزاد را تشدید کرد، علیه نهادهای مستقل دولتی اعلام جنگ کرد و با اعمال فشار سیاسی بر قضات برای جانبداری از او، حاکمیت قانون را تضعیف کرد. او این نبرد را به خاک اروپا نیز کشاند: جیدی ونس، معاون رئیسجمهور و کریستی نوم، وزیر امنیت داخلی آمریکا آشکارا در انتخابات کشورهای آلمان، لهستان و رومانی دخالت کرده یا جانب یکی از طرفین را گرفتند».
فارن افرز مینویسد رهبران اروپایی نهتنها در برابر نقض آزادی در خود آمریکا، بلکه حتی مقابل نقض آزادی در اروپا و دخالت آمریکاییها در مسائل کشورهای اتحادیه هم سکوت کردند. بیعملی آنان و ریاکاری معاملهگرایانهشان به اندازهای شدید است که حتی شکایت حقوقی از پلتفرم شریک سابق ترامپ، یعنی ماسک را هم به حاشیه راندند تا مبادا سر به سر آمریکاییها بگذارند: «اما رهبران اتحادیه اروپایی به جای اینکه چنین دخالتهای خصمانهای را در انتخابات رد کنند، عمدتاً سکوت پیشه کردند؛ احتمالاً با این امید که همکاری در سایر حوزهها حفظ شود. این «رویکرد معاملهگرانه» را میتوان به وضوح در ماجرای تحقیقات کمیسیون اروپا درباره انتشار اطلاعات نادرست در شبکه اجتماعی «ایکس» دید؛ پلتفرمی که عمدتاً متعلق به ایلان ماسک، متحد سابق ترامپ، است. بروکسل در ابتدا اتهامات سنگینی علیه ایکس داشت، از جمله اینکه این پلتفرم روایتهای طرفدار کرملین را تقویت کرده و تیمهای نظارت بر سلامت انتخابات خود را پیش از انتخابات اتحادیه اروپایی منحل کرده است اما این تحقیقات به مرور کند شد و به حاشیه رفت. به ایکس بارها برای انطباق با قوانین مهلت داده شد و بروکسل نشان داد «گفتوگو» را به تحریم ترجیح میدهد».
نگاه
ریاکاران سیاسی و تعظیمکنندگان در برابر آمریکا
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها