سناریوی نفتی در جنگ تجاری
گروه اقتصادی: جنگ تجاری میان چین و آمریکا و وضع تعرفههای سنگین از سوی هر ۲ کشور(تعرفه ۱۴۵ درصدی آمریکا برای کالاهای چینی و تعرفه ۱۲۵ درصدی چین برای کالاهای آمریکایی)، منجر به تغییرات عمدهای در جریان تجارت انرژی بین آنها شده است. یکی از پیامدهای اصلی این تحولات، کاهش چشمگیر واردات نفت خام آمریکا توسط چین است. در مقابل گرایش این کشور به خرید نفت از خاورمیانه بیشتر شده است. این تغییرات تأثیرات گستردهای بر اقتصاد کشورهای خاورمیانه، روابط ژئوپلیتیک و توازن قدرت منطقهای و جهانی دارد. در واقع کشورهای تولیدکننده نفت خاورمیانه نظیر ایران، عربستان سعودی، عراق، امارات عربی متحده و... از این تغییرات سود خواهند برد. به طور قطع در کنار ایران، عربستان به عنوان یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت به چین، از کاهش وابستگی چین به نفت آمریکا بهرهمند میشود. همچنین کاهش قیمت رسمی فروش نفت عربستان برای بازار آسیا، که در ۲ هفته اخیر اتفاق افتاده باعث شده جذابیت واردات نفت این کشور برای چین افزایش یابد. به طور کلی افزیش درآمدهای صادراتی بالاتر برای کشورهای خاورمیانه میتواند به توسعه اقتصادی، اجرای پروژههای زیربنایی و تقویت بودجه عمومی آنها کمک کند؛ موضوعی که باعث میشود این کشورها بیشتر از آمریکا فاصله بگیرند و در اجرای پروژههای خود از مهندسان چینی بیشتر استفاده کنند.
بنابراین آمریکا تلاش دارد در کنار فشار بر چین، همچنان خاورمیانه را پرتنش کرده تا از این طریق سیاستهای اقتصادی خود بویژه در بخش انرژی را به این منطقه تحمیل کند، چراکه به طور بلندمدت قیمت انرژی در جهان میتواند روی تنشهای نظامی نیز تاثیر بگذارد به طوری که کاهش شدید قیمت نفت روی اقتصاد روسیه اثر منفی میگذارد و در مقابل کاهش قیمت انرژی، اثر افزایش تعرفهها بر رشد قیمت کالاها را به نوعی جبران میکند. به همین دلیل اثر روانی رشد قیمتها در کشورهایی مانند آمریکا که بهشدت تورمی شده تا حدودی کنترل میشود. به همین دلیل است که دولتمردان این کشور همواره سیاستهایی را در سطح کلان پیش بردهاند که با پررنگ کردن تصور رکود اقتصاد به افت بیشتر قیمت نفت دامن بزنند.
* دلایل اهمیت حضور چین در خاورمیانه
چین با افزایش خرید نفت از خاورمیانه، زمینه را برای تقویت روابط اقتصادی و سیاسی با این منطقه فراهم میکند. پروژههای زیرساختی، سرمایهگذاریهای مشترک و تعاملات تجاری گستردهتر، از جمله نتایج این رویکرد است. بهعنوان مثال، توافق ۲۵ ساله میان ایران و چین که در سایه تحریمهای غرب شکل گرفت نمونهای از این نوع همکاریها است که میتواند به تعمیق روابط بین ۲ کشور منجر شود. عراق و امارات نیز بهعنوان صادرکنندگان اصلی نفت، احتمالاً از این تغییر سیاست چین در خاورمیانه بهرهمند خواهند شد.
از طرف دیگر با افزایش تقاضای چین برای نفت خاورمیانه، کشورهای این منطقه ممکن است تلاش کنند وابستگی خود به بازارهای غربی را کاهش داده و روابط خود را با سایر قدرتهای اقتصادی نظیر چین و دیگر کشورهای آسیایی گسترش دهند. درواقع بسیاری از کشورهای خاورمیانه میتوانند به جای پول نفت خود کالای چینی با قیمت ارزانتر بخرند. به همین دلیل این رویکرد میتواند خطرات اقتصادی ناشی از تحریمها یا نوسانات بازارهای غربی را کاهش دهد. بنابراین میتواند در بلندمدت یک توافق نانوشته برد - برد برای کشورهای منطقه و چین باشد.
البته نفوذ رو به رشد اقتصاد چین در خاورمیانه میتواند توازن قدرت در منطقه را تغییر داده و رقابتهای جدیدی میان قدرتهای جهانی مانند ایالات متحده و چین ایجاد کند. بنابراین کشورهای خاورمیانه باید با بهرهگیری از این رقابت، جایگاه خود را در تعاملات بینالمللی تقویت کنند. با این حال، این تغییرات میتوانند با چالشهایی نظیر پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی و تعامل با قدرتهای متنوع همراه شوند، چراکه کشوری مانند آمریکا همواره تلاش کرده در موقعیتهای اینچنینی به حضور نظامی خود در منطقه بیفزاید در حالی که چین با سیاستگذاری مناسب اقتصادی و دیپلماتیک به راحتی میتواند نسبت به آمریکا در منطقه برتری یابد.
در شرایط کنونی افزایش تعاملات اقتصادی بین چین و کشورهای خاورمیانه، فرصتهایی را برای تنوعبخشی به اقتصاد منطقه و بهبود موقعیت ژئوپلیتیکی آنها فراهم میکند. با این حال، پیامدهای این تغییرات باید به دقت مورد تحلیل قرار گیرند تا کشورهای منطقه از فرصتها بهترین بهرهبرداری را داشته باشند و چالشهای احتمالی را که از سوی آمریکا رخ میدهد مدیریت کنند.
کشور چین در دهههای اخیر علاوه بر اینکه توانسته از نظر هزینه تولید همچنان برتری خود را حفظ کند، توانسته با رشد فناوری به سطح قابل قبولی از کیفیت دست یابد. به طوری که سال گذشته حدود 3.550 میلیارد دلار صادرات کالا به کشورهای مختلف داشته که نزدیک به 15 درصد آن به آمریکا بوده است. حالا در مقطع کنونی جنگ تعرفهای ترامپ باعث میشود بخشی از صادرات چین به جای آمریکا به سایر بازارهای هدف روانه شوند. به همین دلیل بازار کشورهای مصرفکننده خاورمیانه میتواند مقصد مناسبی برای این کالاها باشند.
* تاثیر کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی
همچنین کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی، که تحت تأثیر عواملی مانند جنگ تجاری میان آمریکا و چین و کاهش رشد اقتصادی جهانی رخ داده است، پیامدهای مهمی برای روابط تجاری چین و کشورهای خاورمیانه به همراه دارد. این تأثیرات را میتوان از چند منظر بررسی کرد؛ از یک سو کاهش قیمت نفت باعث میشود نفت خاورمیانه برای چین جذابتر شود، زیرا این کشورها معمولا هزینه تولید پایینتری نسبت به تولیدکنندگان دیگر مانند آمریکا دارند که این امر میتواند به افزایش صادرات نفت خاورمیانه به چین منجر شود و روابط تجاری میان ۲ طرف را تقویت کند.
همینطور با کاهش قیمت نفت، کشورهای خاورمیانه ممکن است به دنبال گسترش همکاریهای اقتصادی با چین که تولیدکنندهای ارزان است باشند تا کاهش درآمدهای نفتی خود را جبران کنند. این همکاریها میتواند حتی شامل سرمایهگذاریهای مشترک در پروژههای زیرساختی، انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای نوین باشد بویژه که در سالهای اخیر عربستان صعودی و امارات عربی متحد پروژههای بزرگی را در حوزه هوشمندسازی و همچنین انرژیهای تجدیدپذیر تعریف کردهاند و کشورهای غربی فعلا همکاری چندانی با این کشورها برای پیشبرد پروژهها نداشتهاند، چرا که کشورهای غربی همواره تلاش کردهاند برای خرید ارزانتر نفت از کشورهای خاورمیانه، اقتصاد و صنعت این کشورها را عقب نگه دارند.
البته نباید فراموش کرد که کاهش قیمت نفت میتواند فشار بر بودجه کشورهای خاورمیانه را افزایش دهد اما افزایش صادرات به چین میتواند بخشی از این فشار را کاهش دهد. این امر ممکن است به تقویت روابط اقتصادی و سیاسی میان چین و کشورهای منطقه منجر شود. حتی این موقعیت باعث میشود چین نقش بیشتری در تأمین امنیت انرژی خاورمیانه ایفا کند و نفوذ خود را در این منطقه افزایش دهد.
میتوان نتیجه گرفت کاهش قیمت نفت نهتنها به افزایش صادرات نفت خاورمیانه به چین کمک میکند، بلکه فرصتهایی برای گسترش همکاریهای اقتصادی و تقویت روابط سیاسی میان ۲ طرف فراهم میکند. با این حال، این تغییرات میتوانند چالشهایی مانند فشار بر بودجه کشورهای خاورمیانه و تغییر در توازن قدرت منطقهای را نیز به همراه داشته باشند. به همین دلیل آمریکا همواره تلاش کرده در چالشهای اینچنینی با تنشافزایی در منطقه خاورمیانه، حضور خود را پررنگ کند تا از این طریق بتواند نقش بیشتری در سازوکار انرژی در بازار جهانی داشته باشد. در این موقعیت کشورهای اروپایی نیز تلاش میکنند از این فرصت حداکثر بهرهبرداری را داشته باشند و از یک سو نفت ارزان خریداری کنند و از سوی دیگر به دنبال بهرهبرداری از چالش بین چین و آمریکا باشند. به همین دلیل است که اروپاییها همواره در شرایط بحرانها بیشتر نظارهگر هستند.