26/فروردين/1404
|
11:18
۲۳:۰۴
۱۴۰۴/۰۱/۲۴
پرسپولیس و تیم ملی؛ وقتی تجربه جای جوانی را تنگ می‌کند

پوست بینداز

مهدی مرسلی: پرسپولیس و امیر قلعه‌نویی، ۲ نام‌آشنا، ۲ قله پرفراز و نشیب در منظومه فوتبال ایران، این‌ روزها نه با هم که کنار هم، درگیر یک درد مشترکند؛ دردی که شاید نامش را نشود ساده گذاشت، «پیری» ولی بی‌شک نشانی از عبورِ زمان دارد. 
پرسپولیس با نیمکت ترکیه‌ای‌اش، با مردی که از کنار تنگه به سفر آمده تا شاید یاد دوران شکوه را زنده کند، هنوز زخم‌های تازه‌ای از لیگ در تن دارد اما بعد از پیروزی در مازندران، امیدی لرزان در دل هواداران کاشت.
آن سوی میدان امیر قلعه‌نویی ایستاده. مردی که سال‌هاست کنار خط ایستاده، فریاد زده، مشت گره کرده و حالا تیم‌ ملی را زیر پر گرفته. میان او و پرسپولیس اختلاف‌ نظر هست، البته که هست اما اگر پرده‌ها را کنار بزنیم، می‌فهمیم دردشان یکی‌ است. درد استخوان‌سوزِ بالا رفتن سن، پیری و سنگینی نام‌هایی که روزگاری توفان بودند و حالا سایه‌ای از خود.
افشین پیروانی، از چهره‌های استخوان‌دار باشگاه، با طعنه‌های آشنا به سرمربی تیم‌ ملی تاخت. کنایه‌هایی که شاید از دل دلسوزی برخاست یا شاید هم نه اما هر چه بود، باعث شد زخم‌های کهنه باز شوند. تیم‌ ملی درگیر انتقاداتی درباره کیفیت حریفانش بود و قلعه‌نویی، در مقام دفاع، پیکان را به سمت باشگاه‌ها پرتاب کرد. حالا پرسپولیس و تیم ملی، در میانه‌ آتش، به جان هم افتاده‌اند ولی اصل ماجرا، جایی دیگر در جریان است.
اینجا داستان یک بحران است، بحرانی که عددهای سرد آمار فقط سایه‌ای از آن را نشان می‌دهد. تیم‌ ملی با میانگین سنی 27.9 سال، یکی از پیرترین تیم‌های مدعی قاره است. و پرسپولیس؟ تنها اندکی جوان‌تر. میانگین 27.6 برای یک باشگاه، زنگ خطری است که اگر جدی گرفته نشود، نه فقط امروز، بلکه فردای باشگاه را هم در کام خود فرو خواهد برد.
ماجرا وقتی تلخ‌تر می‌شود که از عددها عبور کنیم و وارد ترکیب اصلی شویم؛ همان ۱۱ نفر اصلی که در ذهن هوادار نقش بسته‌اند. آنجا میانگین سن، دیگر از 30 گذشته. پرسپولیس با 15 بازیکن بالای 30 سال، در حال حرکت بر لبه‌ تیغی‌ است که به سختی می‌توان از آن جان به در برد. قلعه‌نویی هم با ترکیبی که میانگین سنی‌اش به 31 نزدیک شده، تیمی را هدایت می‌کند که برای جام جهانی، باید چیزی بیش از تجربه در آستین داشته باشد.
و اینکه - قلعه‌نویی و پرسپولیس - در حالی که گاه بر سر رسانه و مقام و انتقاد به هم می‌تازند، هر دو از یک درد، بی‌آنکه شاید بخواهند، رنج می‌برند. درد نداشتن نسل تازه، نداشتن جسارت جوان‌گرایی و ترس از واگذار کردن میدان به چهره‌هایی که هنوز خاک مستطیل را نچشیده‌اند. پرسپولیس در سودای قهرمانی، تیم‌ ملی در رؤیای صعود اما هیچ‌کدام هنوز شهامت آن گذار بزرگ را نداشته‌اند.
شاید وقت آن رسیده که نه مربیان تیم‌ ملی در مقام پاسخگو ظاهر شوند، نه افشین پیروانی در نقش شوالیه! شاید باید برای لحظه‌ای همه اینها را کنار گذاشت و به درد اصلی پرداخت. به بازیکنان جوانی که در سایه مانده‌اند. به ترکیب‌هایی که سنگین از سال‌های رفته‌اند. به میدان‌هایی که بزودی دیگر با همین‌ها فتح نخواهند شد.
فوتبال ایران، اگر می‌خواهد به آینده نگاه کند، باید از این دو آغاز کند. از پرسپولیس و تیم ملی‌ای که سال‌هاست رؤیای جهانی شدن را با خود می‌کشد. آنها باید به‌ جای مجادله، به‌ جای مچ‌گیری، به اصل ماجرا برگردند. به نسلی که هنوز فرصت نداشته دیده شود و به آینده‌ای که تنها با پاهای تازه‌نفس، می‌توان به‌ سویش دوید.

ارسال نظر