30/ارديبهشت/1404
|
20:46
۲۲:۳۸
۱۴۰۴/۰۲/۰۲

به عبارت دیگران

نقش «تشکیلات» در سیره مبارزاتی امام صادق(ع)

گردآورنده: تقی دژاکام: امام صادق(ع) مرد مبارزه بود، مرد علم و دانش بود و مرد تشکیلات بود. مرد علم و دانش بودنش را همه شنیده‌اید؛ محفل درس امام صادق«ع» و میدان آموزشی که آن بزرگوار به وجود آورد، هم قبل از او و هم بعد از او در تاریخ زندگی امامان شیعه بی‌نظیر بود. همه‌ حرف‌های درست اسلام و مفاهیم اصیل قرآن که در طول یک قرن و اندی به وسیله‌ مغرضان و مفسدان یا جاهلان تحریف شده بود، همه‌ آنها را امام صادق(ع) به شکل درست بیان کرد و همین موجب شد دشمن از او احساس خطر کند. اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیده‌اید. امام صادق(ع) مشغول یک مبارزه‌ دامنه‌دار و پیگیر بود؛ مبارزه برای قبضه‌ کردن حکومت و قدرت و به ‌وجود آوردن حکومت اسلامی و علوی. یعنی امام صادق(ع) زمینه را آماده می‌کرد تا بنی‌امیه را از بین ببرد و به ‌جای آنها حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است بر سر کار بیاورد. اما آن بعد سوم را که اصلا نشنیده‌اید «مرد تشکیلات» بودن امام صادق(ع) است که یک تشکیلات عظیمی از مومنان به خود و از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام، از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آورده بود. تشکیلات یعنی چه؟ یعنی اینکه وقتی امام صادق(ع) اراده می‌کند، آنچه را که او می‌خواهد بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم می‌گویند تا بدانند. یعنی از همه ‌جا وجوهات و بودجه برای اداره‌ مبارزه‌ سیاسی عظیم آل ‌علی جمع کنند. یعنی وکلا و نمایندگان او در همه‌ شهرها باشند، که مردم پیرو امام صادق(ع) به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن‌ حضرت بپرسند. تکلیف سیاسی هم مثل تکلیف دینی واجب‌الاجراست. آن ‌کسی که برای ما واجب‌الاطاعه و ولی امر است، فتوای مذهبی و اسلامی‌اش در باب نماز، زکات، روزه و بقیه واجبات، با فتوای سیاسی‌اش و فرمان سیاسی‌اش در زمینه جهاد، روابط سیاسی، روابط داخل کشور و همه مسائل یکسان است؛ همه واجب‌الاطاعه است.
سیدعلی حسینی خامنه‌ای/ انسان 250 ساله
موسسه جهادی، مرکز صهبا
صفحات ۲۶۲ و ۲۶۳

***
سپهبد ساده‌زیست
اهل مطالعه و نماز اول وقت

وقتی کسی را دستگیر می‌کردند، شهید قرنی می‌گفتند: خوب بررسی کنید که یک وقت فقط به دلیل اینکه کسی قبلا به شما پرخاش کرده یا مثلا سیلی زده، امروز از او انتقام نگیرید. خیلی از ارتشی‌های سابق وقتی دیدند ایشان چقدر در قضاوت و حکم صادر کردن احتیاط می‌کند، جرأت کردند برگردند و بسیاری از آنها خیلی خوب با ایشان همکاری کردند. زندگی ایشان به‌قدری ساده بود که زندگی من خیلی بهتر از ایشان بود! من و دوستانم وقتی زندگی ایشان را می‌دیدیم خجالت می‌کشیدیم بگوییم به چیزی نیاز داریم!
با اینکه سن ‌و سالی داشتند اما بدن سالمی داشتند و لحظه‌ای آرام و قرار نداشتند و بسیار هم اهل مطالعه بودند. از صبح مدام در حال کار بودند و استراحت برای‌شان معنا نداشت. برای انجام تمام کارها از امام کسب تکلیف می‌کردند. زمان استراحت ایشان فقط موقع نماز بود. نماز سر وقت ایشان هرگز ترک نمی‌شد. می‌گفتند: هر حاجتی که دارید، نماز بخوانید که ما هر چه داریم از نماز است. همواره می‌گفتند: تحت هیچ عنوان دروغ نگویید که تمام بدبختی‌های ما از دروغ گفتن است. در رژیم گذشته می‌توانستم دروغ بگویم و به زندان نروم، ولی انسان باید شجاع باشد و مخفی‌کاری نکند. ایشان به حلال و حرام بودن پول هم فوق‌العاده اهمیت می‌دادند و می‌گفتند: حتی اگر یک‌ ریال مال کسی در زندگی انسان باشد، آن زندگی از هم می‌پاشد!
همیشه نگران انقلاب بودند. نفاق و دورنگی را به‌سرعت تشخیص می‌دادند و به هر کسی اطمینان نمی‌کردند. 
محسن شجاعی [راننده و محافظ شهید]/  مرزبان
زندگینامه سپهبد شهید سیدمحمدولی قرنی
انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی

***
رضاشاه چگونه ثروتمندترین فرد ایران شد؟

این سرباز ساده [رضاشاه] که از درجات پایین نظامی برآمده بود، در دوران حکومتش آنقدر مِلک تصاحب کرد که به ثروتمندترین فرد ایران - اگر نگوییم خاورمیانه - تبدیل شد. بر اساس برآورد یکی از زندگینامه‌نویسان هوادار رضاشاه، ثروت وی به هنگام مرگ 3 میلیون پوند و حدود 1.5 میلیون هکتار زمین بود. بیشتر این زمین‌ها در منطقه اجدادی‌اش مازندران قرار داشت. وی همچنین صاحب مزارع گندم در همدان، گرگان و ورامین بود. بخشی از این املاک با مصادره مستقیم، بخشی دیگر از طریق نقل و انتقال مشکوک اموال دولتی و بخشی دیگر از طریق آبیاری زمین‌های بایر و سرانجام بخشی نیز با مجبور کردن زمینداران بزرگ و کوچک برای فروش زمین‌های‌شان به قیمت اسمی، به دست آمده بود.
یرواند آبراهامیان [استاد تاریخ در دانشگاه نیویورک]
 تاریخ ایران مدرن
محمدابراهیم فتاحی
صفحه 139

ارسال نظر