09/ارديبهشت/1404
|
02:05
۲۲:۴۳
۱۴۰۴/۰۲/۰۸
تحلیل تبعات ناهنجاری‌های بهداشتی در قطارهای شهری؛ سوراخ کردن گوش با وسایل غیراستریل

جراحی زیر زمینی‌!

احتمال انتقال ویروس‌های خطرناک هپاتیت و HIV در پی انجام عمل‌های سطحی غیربهداشتی

محمدحسین فرقدانی: در ازدحام نفسگیر واگن‌های ویژه بانوان در متروی تهران، صدای بلند دستفروشان دیگر تنها محدود به تبلیغ گیره و رژ لب و جوراب نیست؛ صدایی تازه، نگران‌کننده و هشدارآمیز به گوش می‌رسد: «سوراخ کردن گوش با دستگاه استریل‌شده، فقط 50 هزار تومان!». اینجا دیگر تنها با تجارت خیابانی مواجه نیستیم؛ با جراحی خیابانی طرفیم. پدیده‌ای که نه‌تنها از نظر بهداشتی مخاطره‌آمیز است، بلکه از منظر قانونی، اجتماعی و حتی اخلاقی، یک زنگ خطر جدی برای جامعه به‌ شمار می‌آید. 
* الکل و وهم ضدعفونی
ادعای ضدعفونی‌کردن ابزار پزشکی تنها با اسپری الکل، بویژه در فضاهای عمومی مانند مترو، چیزی بیش از یک تصور غلط نیست. این روزها، برخی از دستفروشان که اقدام به سوراخ کردن گوش می‌کنند، بدون برخورداری از مجوز بهداشتی یا آموزش تخصصی، ابزار خود را با الکل، سطحی ضدعفونی کرده و آن را به‌ عنوان اقدامی کافی و مطمئن جلوه می‌دهند اما چنین رفتاری نه‌تنها غیرعلمی، بلکه به‌شدت خطرناک است. مطابق استانداردهای سازمان جهانی بهداشت و دستورالعمل‌های رسمی وزارت بهداشت، الکل تنها قادر به نابودسازی بخشی از میکرو ارگانیسم‌ها در سطح ابزار است و برای وسایلی که با پوست، خون یا مایعات بدن تماس دارند، روش مطمئن محسوب نمی‌شود. در چنین شرایطی، فقط استریلیزاسیون کامل با اتوکلاو یا استفاده از وسایل یک‌بار مصرف، می‌تواند خطر انتقال بیماری‌ها را کاهش دهد. به بیان دیگر، الکل نمی‌تواند جایگزین فرآیندهای واقعی استریلیزاسیون شود. در واقع، تصور رایج مبنی بر کافی ‌بودن الکل برای از بین بردن تمام عوامل بیماری‌زا، نوعی ساده‌سازی خطرناک و رایج در میان افراد غیرمتخصص است. برای مثال، ویروس هپاتیت B یکی از مقاوم‌ترین ویروس‌ها در برابر ضدعفونی‌های سطحی است. طبق مطالعات منتشرشده در Journal of Hospital Infection، این ویروس می‌تواند تا 7 روز روی سطوح خشک زنده بماند و تنها با روش‌های استریلیزاسیون کامل مانند اتوکلاو یا محلول‌های خاص بیمارستانی از بین می‌رود. استفاده صرف از الکل ۷۰ درصد، اگرچه تا حدی موثر است اما قادر به نابود کردن کامل این ویروس نیست، بویژه زمانی که ابزار با خون یا مایعات بدنی آلوده شده باشد. همین مساله درباره برخی از سویه‌های ویروس هپاتیت C نیز صدق می‌کند. به همین دلیل، دستورالعمل‌های بین‌المللی در زمینه کنترل عفونت، هرگز الکل را به‌ عنوان روش اصلی ضدعفونی تجهیزات شبه‌پزشکی توصیه نمی‌کنند. این مسأله در فضای بسته و پررفت ‌و آمد مترو، ابعاد نگران‌کننده‌تری به‌خود می‌گیرد. 
تهویه محدود، سطوح دائماً آلوده و تماس نزدیک فیزیکی میان مسافران، محیطی بالقوه برای انتقال بیماری‌های عفونی ایجاد می‌کند. وقتی در چنین فضایی، عمل تهاجمی‌ای مانند سوراخ کردن پوست با وسایل غیراستریل انجام شود، احتمال انتقال ویروس‌های خطرناکی مانند هپاتیت و HIV به‌شدت افزایش می‌یابد. تجربه نظام‌های بهداشتی مختلف در کشورهای گوناگون نشان داده است حتی استفاده مشترک از سوزن یا ابزارهای شبه‌پزشکی در آرایشگاه‌های بدون مجوز، موجب شیوع کانونی بیماری‌هایی شده که سال‌ها بعد پیامدهای فردی و اجتماعی آن آشکار شده‌اند. در ایران نیز، گزارش‌هایی از انتقال هپاتیت از طریق ابزار غیراستریل در مراکز غیربهداشتی منتشر شده است. این خطر درباره دستفروشی‌های بدون نظارت، به مراتب بیشتر است، چرا که فرآیند نظارتی، مجوز یا پاسخگویی روشنی برای آنها وجود ندارد. از منظر سلامت عمومی، چنین فعالیت‌هایی فقط یک اقدام فردی یا تخلف خرد محسوب نمی‌شوند. این‌ موارد، در صورت گسترش، می‌توانند به تهدیدی برای بهداشت شهری تبدیل شوند. بدون کنترل این روند، ممکن است با موجی از عفونت‌های قابل پیشگیری مواجه شویم که منشأ آن نه بیمارستان، بلکه قطارهای پر ازدحام مترو باشد. آیا انجام این خدمات غیرقانونی و غیربهداشتی، آن هم با هزینه‌هایی به‌ظاهر پایین اما پرریسک، ارزش پیامدهای سنگین احتمالی را دارد؟ نه از منظر علمی، نه از منظر اخلاق پزشکی و نه از منظر سلامت جمعی، چنین اقداماتی قابل توجیه نیستند.
* ناقلان خاموش
طبق هشدارهای سازمان جهانی بهداشت، ابزارهای پزشکی آلوده یکی از مسیرهای اصلی انتقال بیماری‌های خونی نظیر هپاتیت B و C هستند. آن هم بیماری‌هایی که در بسیاری از موارد، فرد مبتلا برای مدتی طولانی هیچ علامت مشهودی ندارد و بی‌آنکه بداند، می‌تواند ناقل بیماری باشد. در حالی ‌که حتی در مطب‌ها و مراکز درمانی رسمی، مقررات سخت‌گیرانه‌ای برای انجام اقدام ساده‌ای مانند سوراخ کردن گوش وجود دارد، تصور انجام این کار در فضای آلوده، متراکم و بدون نظارت مترو، آن هم با دستگاه‌هایی که چندین‌بار در روز برای افراد مختلف استفاده می‌شوند، یک زنگ خطر جدی است. اگر بیماری از طریق این ابزارها به فردی منتقل شود، ممکن است آن فرد به‌ عنوان یک ناقل خاموش، بیماری را به خانواده، شریک زندگی یا حتی افراد دیگر در جامعه منتقل کند؛ بی‌آنکه خودش اطلاعی از آلودگی داشته باشد. زنجیره‌ای ناپیدا اما واقعی از انتقال بیماری که آغاز آن، تنها یک سوراخ کوچک در لاله‌ گوش است. همین بی‌خبری از ابتلا و نبود علائم اولیه، می‌تواند بیماری را در سایه نگاه دارد و به آن فرصت گسترش دهد، بی‌آنکه رد روشنی از منبع آن باقی بماند.
* بازار بی‌قانون
یکی از اساسی‌ترین پرسش‌ها در این ماجرا، نبود حضور ملموس نیروهای انتظامی یا بازرسان مترو در برخورد با این فعالیت شبه‌پزشکی است. با اینکه در آیین‌نامه ساماندهی مشاغل سیار و دستفروشان، فعالیت‌هایی با خطر پزشکی به ‌صراحت ممنوع اعلام شده‌اند اما چرا این بند در مترو اجرایی نمی‌شود؟ در سال‌های اخیر، گفتمانی شکل گرفته که هرگونه فعالیت اقتصادی در فضای عمومی را، صرف‌نظر از ماهیت و پیامدهای آن، زیر عنوان «نون درآوردن» توجیه می‌کند. این رویکرد، اگر چه در ظاهر همدلانه به نظر می‌رسد اما در عمل می‌تواند منجر به نادیده گرفتن تهدیدهایی شود که متوجه سلامت عمومی است. هیچ‌کس مخالف معیشت نیست اما معیشت نمی‌تواند پوششی برای فعالیت‌هایی باشد که با جان مردم سروکار دارد. پدیده‌هایی مانند سوراخ‌ کردن گوش با ابزار غیربهداشتی در مترو، مصداقی روشن از ورود به حوزه اقدامات شبه‌پزشکی در شرایط کاملاً غیرکنترل‌شده است. تصور کنید کودکی ۱۲ ساله، بدون حضور والدین، در فضای شلوغ و فاقد نظارت مترو، اقدام به سوراخ ‌کردن گوش خود کند و چند روز بعد، با علائمی چون تب، التهاب یا حتی عفونت چرکی راهی اورژانس شود. آیا در چنین شرایطی همچنان می‌توان این اقدام را «شغل ساده خیابانی» نامید؟ ساماندهی این نوع مشاغل باید بر پایه مرزبندی دقیق میان فعالیت‌های کم‌خطر و اقدامات مداخله‌گرایانه انجام شود. همان‌طور که فروش جوراب یا گل‌سر در مترو ماهیت کاملاً متفاوتی با خدماتی مثل تاتو، پیرسینگ یا سوراخ ‌کردن گوش دارد، قوانین و نظارت‌ها نیز باید این تمایز را منعکس کنند. چشم‌پوشی از این تمایز، در نهایت منجر به نهادینه ‌شدن خطر و عادی‌سازی تخلف خواهد شد.
* قانون بی‌صاحب
از نظر قانونی، هر نوع اقدام درمانی یا شبه‌درمانی بدون مجوز رسمی وزارت بهداشت و بدون نظارت یک پزشک، عملی مجرمانه تلقی می‌شود. حتی آرایشگاه‌ها هم برای سوراخ ‌کردن گوش نیازمند مجوزهای جداگانه هستند. پس چرا در مترو این اقدام بدون کمترین مانع انجام می‌شود؟ 
به‌نظر می‌رسد این خلأ، ناشی از چندگانگی در مسؤولیت‌هاست: پلیس، شهرداری، شرکت بهره‌برداری مترو و وزارت بهداشت هرکدام بخش‌هایی از ماجرا را در اختیار دارند اما هیچ‌کدام متولی مستقیم برخورد نیستند. برای مقابله با این پدیده، نمی‌توان تنها به برخوردهای موردی یا هشدارهای مقطعی دل بست. وضعیت به‌ وجودآمده محصول همزمان چند ضعف ساختاری است: از خلأ نظارتی گرفته تا فقدان سیاست‌گذاری مشخص درباره فعالیت‌های شبه‌پزشکی در اماکن عمومی. 
راه‌حل، نه در انکار این واقعیت‌هاست و نه در تسلیم در برابر آن. پیش از هر چیز، باید به این نکته توجه داشت که برخورد مؤثر با چنین تخلفاتی، نیازمند هماهنگی جدی میان نهادهای مختلف است؛ از مدیریت مترو و نهادهای انتظامی گرفته تا وزارت بهداشت و شهرداری. اقداماتی مانند حضور پررنگ‌تر نیروهای ناظر در ساعات شلوغ، در کنار تدوین دستورالعمل‌های اجرایی برای منع قاطع هرگونه فعالیت غیربهداشتی، می‌تواند نقطه‌ آغاز باشد. در عین حال، آگاه‌سازی عمومی نیز باید به‌ صورت هدفمند و با استفاده از ابزارهای ارتباطی درون مترو پیگیری شود. مسافران باید بدانند برخی خدمات ظاهراً ساده، ممکن است پیامدهای پزشکی پیچیده و پرهزینه‌ای داشته باشند. وقتی جامعه نسبت به یک خطر آگاهی ندارد، احتمال تکرار آن چندین برابر خواهد شد. همزمان باید به ریشه‌های اقتصادی این پدیده نیز پرداخت. در شرایطی که برخی افراد برای امرار معاش، ناگزیر به فعالیت در فضای غیررسمی هستند، باید فرصت‌هایی برای اشتغال امن و بی‌خطر فراهم شود. نمی‌توان از فردی که تمام راه‌های قانونی را به رویش بسته‌ایم، انتظار داشت به سمت درآمد سالم حرکت کند. سیاست‌گذاری هوشمندانه در حوزه مشاغل خرد شهری، بخشی جدایی‌ناپذیر از راه‌حل این معضل است. در نهایت، ساماندهی این وضعیت مستلزم آن است که حساسیت‌ها نسبت به بهداشت عمومی، نه‌فقط در لایه‌های تخصصی نظام سلامت، بلکه در ذهن شهروندان و تصمیم‌گیران شهری نیز نهادینه شود. مسأله فقط یک سوراخ گوش نیست؛ مسأله، حریم سلامت جمعی در شهری‌ است که نفس کشیدن در آن هم دیگر بی‌هزینه نیست. جامعه‌ای که نسبت به سلامت عمومی بی‌تفاوت باشد، در برابر بحران‌های بزرگ‌تر نیز بی‌دفاع خواهد ماند. ما نمی‌توانیم چشم خود را بر جراحی‌های غیرمجاز در مترو ببندیم و تنها با این توجیه که «او هم می‌خواهد نان بخورد» سکوت کنیم. نان اگر با آلودگی و بیماری همراه شود، دیگر نان نیست؛ تهدید است. ما نیاز داریم مرز روشنی میان تجارت خیابانی و اقدامات پزشکی ترسیم کنیم. مترو جایی برای جراحی نیست.

ارسال نظر
پربیننده