17/آبان/1404
|
02:11
ترامپ بر خلاف ادعا‌های پیشین اذعان کرد: کنترل کامل حمله اسرائیل به ایران در دست من بود

اعتراف قاتل

علیرضا حقیقت: اعتراف رئیس‌جمهور آمریکا و پذیرفتن مسؤولیت حمله به ایران بار دیگر نقش آمریکایی‌ها را در تجاوز غیرقانونی به خاک ایران برجسته می‌کند؛ اعترافی که بی‌هیچ پرده‌پوشی توسط دونالد ترامپ جلوی دوربین‌های تلویزیونی بیان شد، دیگر جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نمی‌گذارد. 
رئیس‌جمهور آمریکا پنجشنبه گفت «مسؤول و در راس» حمله ۲۳ خرداد اسرائیل به ایران بود. او در جریان ضیافت شامی که با حضور رهبران کشورهای آسیای مرکزی در کاخ سفید برگزار شد، همچنین ادعا کرد ایران خواستار لغو تحریم‌های سنگین آمریکا شده و او آماده است درباره این موضوع گفت‌وگو کند.
ترامپ در دفتر بیضی کاخ سفید به خبرنگاران گفت هنگام حمله اسرائیل به ایران، «کنترل کامل» را در دست داشت. او حمله اسرائیل را «بسیار قدرتمند» توصیف و ادعا کرد خسارتی که در حمله اول وارد شد، «بیش از تمام حملات بعدی» بود.
مستاجر کاخ سفید در بخش دیگری از ادعاهایش در جریان ضیافتی با حضور رهبران کشورهای آسیای مرکزی در کاخ سفید گفت: «صادقانه بگویم، ایران درخواست کرده تحریم‌ها لغو شود. ایران با تحریم‌های بسیار سنگین آمریکا مواجه است و این شرایط را برایش بسیار دشوار کرده است». این جنگ‌طلب گفت: «من آماده‌ام درباره این موضوع بشنوم و ببینیم چه می‌شود. درِ گفت‌وگو باز است».  این مواضع در حالی است که گفته‌های تازه ترامپ با موضع‌گیری قبلی او درباره نقش واشنگتن در جنگ ۱۲ روزه متفاوت است. ترامپ فردای تجاوز اسرائیل در گفت‌وگو با رسانه‌های آمریکایی از نقش‌آفرینی کشورش در این حمله طفره رفت و فقط گفت از حمله اسرائیل مطلع بوده است. 
نکته‌ای که رئیس‌جمهور ماجراجوی ایالات متحده به آن اذعان می‌کند البته برای ناظران موضوع جدید یا پیچیده‌ای نیست اما اعتراف رسمی به کنترل و اداره کامل حمله به ایران توسط ترامپ در وهله اول از ناشی بودن رئیس‌جمهور آمریکا حکایت می‌کند. ترامپ طی 2 دوره حضور در کاخ سفید بارها از جمله در مواجهه با ایران اثبات کرده از پیچیدگی‌های سیاست بین‌الملل درکی ندارد. آمریکایی جاه‌طلب تصور می‌کند با پذیرفتن مسؤولیت یک حمله غیرقانونی به یک کشور مستقل، از خود ژست قدرت را به نمایش می‌گذارد، حال آنکه این پذیرش، مسؤولیت‌های حقوقی را متوجه ترامپ می‌کند و برای جهان این اتفاق به معنای عبور ایالات متحده از تمام هنجارهای بین‌المللی است. البته ترامپ پیش از این به صراحت عنوان کرده قواعد آمریکاساز نظم لیبرال موجود را قبول ندارد. ضمن آنکه از بعد سیاسی و استراتژیک، حمله 13 ژوئن، با گذشت زمان و از بین رفتن برخی آثار آن بیشتر به یک شکست فاحش می‌ماند تا یک پیروزی درخشان که ترامپ اصرار دارد خود را وسط بیندازد و این پیروزی خیالی را به نام خود سند بزند. این حمله با ادعای نابودی برنامه هسته‌ای، توان موشکی و ضربه اساسی به ساختار نظامی ایران انجام شد. با فرونشستن غبار جنگ حالا می‌شود درباره هر کدام از این ابعاد ادعایی قضاوت دقیق‌تری داشت. با گذشت نزدیک 5 ماه از جنگ تحمیلی 12 روزه، هیچ‌کس جز دونالد ترامپ باور ندارد برنامه هسته‌ای از بین رفته است و حتی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی بارها اذعان کرده این برنامه فقط با وقفه‌ای چند ماهه یا نهایتا یک ساله روبه‌رو شده است. این تهاجم در هدف عمده خود که فروپاشی سیاسی - اجتماعی ایران بود با یک شکست فاجعه‌آمیز مواجه شد؛ اتفاقی که دونالد ترامپ آن را به واسطه زمزمه‌های شیطانی نتانیاهو به عنوان یک امر حتمی باور کرده بود. به همین خاطر بود که او نشست سران گروه 7 را در کانادا نیمه‌کاره رها کرد و به واشنگتن‌دی‌سی برگشت، در همین اثنا بود که رئیس‌جمهور آمریکا توئیت تخلیه تهران را پست کرد و خطاب به ایرانی‌ها  نوشت: «تسلیم بی‌قید و شرط»؛ توئیتی که حتما در تاریخ به عنوان سند شکست رئیس‌جمهور ضدایرانی آمریکا ثبت خواهد شد.
ترامپ اگر اندکی از پیچیدگی‌های سیاست می‌دانست، مصاحبه‌های روزانه مدیرکل آژانس بین‌الملل انرژی هسته‌ای را مطالعه می‌کرد. رافائل ماریانو گروسی چون یک دیپلمات حرفه‌ای است و با فانتزی‌های ذهنی ترامپ میانه‌ای ندارد، خوب می‌داند راهبرد «ابهام هسته‌ای» ایران چه بلایی سر غرب آورده است. مدیرکل آژانس همچنین اهمیت  ذخیره 400 کیلوگرمی اورانیوم 60 درصدی را می‌داند؛ همان‌طور که واقف است ایران در صورت اراده می‌تواند برنامه غنی‌سازی را به سرعت از سر بگیرد.
در بعد نظامی به گواه کارشناسان و اندیشکده‌های آمریکایی، برنامه موشکی ایران با وجود آسیب‌های وارده، به سرعت ترمیم و بازسازی شده و توان تهاجمی خود را حفظ کرده و ارتقا بخشیده است. فرماندهان نظامی صهیونیست و نتانیاهو بخوبی می‌دانند حمله به زنجیره تولید موشک فقط با هدف سرکوب آفندی ایران بوده تا بیشتر موشک‌باران نشوند. در پدافند هم اندیشکده‌های عبری به طور روزانه گزارش‌هایی منتشر می‌کنند که به اذعان آنها، تقویت دفاع هوایی ایران با کمک چین و روسیه است. به عنوان نمونه «مرکز امنیت و روابط خارجی اورشلیم» وابسته به نهادهای نظامی اسرائیل گزارش داد کمک‌های نظامی چین به ایران چندوجهی است و تمرکز اصلی آن بر فناوری موشکی و سامانه‌های پدافند هوایی به ‌عنوان ۲ ستون اصلی راهبرد جنگ نامتقارن تهران قرار دارد. گزارش‌ها تأیید می‌کند چین مواد اولیه حیاتی برای سوخت جامد موشک‌های بالستیک، قطعات سامانه‌های هدایت و دانش فنی لازم برای بازسازی خطوط تولید موشک را در اختیار ایران قرار داده است.
این اندیشکده عبری در ادامه نوشت: علاوه بر فناوری موشکی، چین اخیرا سامانه‌های پیشرفته پدافند هوایی زمین‌به‌هوا را نیز به ایران تحویل داده است؛ از جمله گونه‌هایی از HQ-B9 که برد پدافند هوایی ایران را افزایش داده و توان این کشور را برای مقابله با حملات هوایی اسرائیل و نفوذ هوایی آمریکا به ‌طور چشمگیری بهبود می‌بخشند. استقرار HQ-B9 پس از جنگ ۱۲ روزه انجام شد.
با این اوصاف، در حقیقت همه آن چیزی که نتانیاهو و ترامپ به عنوان دستاوردهای حمله به ایران سر دست گرفته‌اند، پارامترهایی مشمول زمان است که بتدریج و با گذشت زمان اثر خود را از دست خواهد داد. در وهله دوم اظهارات ناشیانه ترامپ درباره نقش دولتش در حمله خرداد به ایران، یک توهین آشکار و لگد بزرگ به رژیم صهیونیستی و بنیامین نتانیاهو است. گفته‌های ترامپ این مفروض قدیمی را به اثبات می‌رساند که رژيم صهیونیستی، تحت هیچ شرایطی قادر به اقدام یکجانبه نظامی علیه ایران نخواهد بود. رئیس‌جمهور آمریکا پنجشنبه شب یک بار دیگر این گزاره را تثبیت کرد. این در حالی است که نتانیاهو و کابینه امنیتی رژیم با تبلیغات و هیاهوی فراوان در حال القای این بودند که طراحی حمله ژوئن به ایران ۱۰۰ درصد با آنها بوده و ایالات متحده به آنها فقط اوکی نهایی را داده است! 
برای همه ناظران بین‌المللی روشن است بدون حمایت لجستیکی و پشتیبانی آمریکا، رژیم بیش از ۳ روز در مقابل ایران دوام نخواهد آورد. بنیاد یهودی امور امنیت رژیم صهیونیستی (JINSA) اندیشکده‌ای وابسته به وزارت جنگ اسرائیل که سال‌هاست به عنوان یکی از تأثیرگذارترین لابی‌های امنیتی رژیم در واشنگتن عمل می‌کند و گزارش‌هایش به طور مستقیم بر سیاست‌های پنتاگون و کاخ سفید اثر می‌گذارد، بتازگی گزارشی 30 صفحه‌ای در تحلیل عملکرد پدافندی آمریکا و اسرائیل در جنگ 12 روزه علیه ایران منتشر کرده است. این گزارش بر پایه مصاحبه‌های محرمانه با فرماندهان ارشد ارتش صهیونیستی، سنتکام، پنتاگون و تحلیل دقیق داده‌های عملیاتی جنگ تدوین شده است. این اندیشکده که معمولا گزارش‌هایش با لحنی حمایتگرانه از اسرائیل و آمریکا همراه است، این بار ناخواسته حقیقت جالب توجهی را فاش کرده؛ اینکه جنگ ۱۲ روزه که با حملات تجاوزکارانه اسرائیل به ایران آغاز شد، در عمل جنگ ایران با آمریکا بود، نه اسرائیل. به عبارت دیگر، اسرائیل تنها جبهه‌ای بود که آمریکا در آن می‌جنگید و هزینه‌های انسانی، مالی، لجستیکی و استراتژیک این درگیری عمدتا بر دوش واشنگتن افتاد.
طبق گزارش بنیاد یهودی، ایالات متحده بیش از ۱۵۰ موشک تاد، یعنی معادل ۲۵ درصد کل انبار جهانی‌اش را در ۱۲ روز مصرف کرد. علاوه بر این، ناوشکن‌های آمریکایی نیز در جنگ 12 روزه حدود ۸۰ موشک SM3 شلیک کردند که هر کدام بین ۸ تا ۲۵ میلیون دلار هزینه دارد و مجموع هزینه مستقیم مقابله با موشک‌ها و پهپادهای شلیک شده از ایران را برای آمریکا به حداقل 2.1 میلیارد دلار ‌رساند. این ارقام بدون احتساب هزینه‌های استقرار ۲ ناو هواپیمابر، جنگنده‌های F22 و F35، تانکرهای سوخت‌رسان، تیم‌های جنگ الکترونیک و عملیات سایبری است که صدها میلیون دلار دیگر به بار مالی آمریکا در حمایت از اسرائیل اضافه کرد. با این اوصاف اندکی عقل حکمرانی سیاسی و زیرکی کافی است تا شخصی از پذیرفتن مسؤولیت یک حمله نظامی که ناقض همه قواعد و قوانین بین‌المللی و منشور ملل متحد است طفره رود، چه رسد به آنکه این حمله یک شکست تمام‌عیار به نظر برسد اما دونالد ترامپ که جهان سیاست را محیطی برای ارضای تمایلات ذهنی و علائق تبهکارانه‌اش می‌بیند، فاقد وجاهت‌های لازم برای یک شخصیت بین‌المللی در تراز ریاست جمهوری یک کشور در قواره قدرت جهانی است. اعتراف رئیس‌جمهور آمریکا به نقشش در طراحی و کنترل حمله به ایران، آن هم در میانه مذاکرات با تهران، نمایه‌ای از الگوی مذاکراتی ترامپ به نمایش می‌گذارد. ایران با همه ملاحظاتی که وجود داشت، باز هم بر پایه حسن‌نیت در گفت‌وگوهای غیرمستقیم حاضر شد تا آخرین بهانه‌ها را هم از طرف متخاصم بگیرد. در غیر این صورت هیچ ضرورتی وجود نداشت ایران در آن مقطع زیر بار «مذاکره تحت فشار» برود.
اما طرف آمریکایی در طول ۵ ‌دور گفت‌وگوهای عراقچی - ویتکاف در مسقط و رم، مخفیانه با صهیونیست‌ها در حال طراحی حمله به ایران بود در واقع آمریکا ابزار دیپلماسی را برای نخستین‌بار به عنوان پوششی برای فریب قرار داد و از همان ابتدا به دنبال توافقی منصفانه نبود. رئیس‌جمهور فریبکار آمریکا حتی یک ساعت قبل از حمله با هدف غافلگیری ایران، پستی در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد با این مضمون که مذاکرات با ایران بخوبی پیش می‌رود.
همین کافی ا‌ست تا شخصیت جنایتکار ترامپ را بدون روتوش مقابل دیدگان جهان قرار دهد. تاجر نیویورکی طی ۵ سال حضور در کاخ سفید یک توافق موفق و ماندگار با هیچ واحد سیاسی نداشته است. 
این در حالی است که در فضای سیاسی ایران، همچنان پالس‌های اشتباه به واشنگتن صادر می‌شود؛ سیگنال‌هایی که ترامپ را «رئیس‌جمهور صلح(!)» می‌خواند و یا به دنبال ملاقات مسعود پزشکیان با متجاوز به خاک ایران در سازمان ملل است یا حضور تهران در نمایش شرم‌آور ترامپ در شرم‌الشیخ مصر را یک فرصت ارزیابی می‌کند. 
رئیس‌جمهوری که معتقد است جهان آمریکا را دوشیده است، چه امتیازی به ایران واگذار خواهد کرد؟ او بارها به دروغ ادعا کرده اوباما و بایدن با توافق با ایران صدها میلیارد دلار به ایران پول داده‌اند. الگوی او همان‌طور که مرتب تکرار می‌کند، راهبرد «صلح از طریق قدرت» است. ضمن اینکه منظور او از باز بودن درِ گفت‌وگو با ایران، نه مذاکره ذیل عرف و چارچوب رایج دیپلماسی، بلکه یک دستور کار از پیش‌ آماده است که فقط مذاکره‌کننده ایرانی باید آن پیش‌نویس را امضا کند: تسلیم بی‌قید و شرط!
آمریکایی که به دنبال تعطیلی برنامه هسته‌ای ایران است، اخیرا دستور آزمایش‌های جدید هسته‌ای صادر کرده و برای این منظور همه هنجارها و نظام منع اشاعه را نقض کرده است. 
ترامپ پنجشنبه بعد از مواضع ضدایرانی‌اش گفت: «دکترین من خلع سلاح هسته‌ای خواهد بود، چون ما به اندازه کافی سلاح هسته‌ای داریم». ترامپ سپس گفت آمریکا بیشترین تعداد سلاح هسته‌ای را در جهان دارد، روسیه در رتبه دوم و چین در رتبه سوم قرار دارند. ترامپ در ادامه گفت: «ما می‌توانیم دنیا را ۱۵۰ بار نابود کنیم و نیازی به این همه نیست».
جهان ترامپ، جهان قدرت است و ایران با بیشینه کردن قدرت در همه ابعاد آن می‌تواند با ترامپ و همه قلدرهای جهان مقابله کند. درِ گفت‌وگو فقط در چنین شرایطی باز می‌ماند.

ارسال نظر
پربیننده