حاکمیت اجتماعی در مسیر عدالت و پیشرفت
سیدحسین موسوی: در زمان ما که نظامهای سیاسی پیوسته در حال بازتعریف نسبت خود با مردمند، «حاکمیت اجتماعی» به عنوان یکی از ارکان اساسی مردمسالاری، جلوهای از بلوغ اجتماعی و سیاسی جوامع به شمار میآید. در جمهوری اسلامی ایران، مفهومی با ریشههای دینی و فلسفی چون «مشارکت مردمی» نهتنها یک ابزار حکمرانی نیست، بلکه مبنایی اساسی برای تحقق عدالت اجتماعی و پیشرفت تمدنی قلمداد میشود. آنگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید میکنند، قدرت ملی نه صرفاً از توان نظامی یا اقتصادی، بلکه از حضور آگاهانه و داوطلبانه مردم در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برمیخیزد. این نوشتار به تحلیل نقش نظام اسلامی و رهبر انقلاب در فراهمسازی بستر تحقق حاکمیت اجتماعی میپردازد.
* فلسفه حاکمیت اجتماعی در نگاه رهبر انقلاب
رهبر انقلاب اسلامی، حاکمیت مردم را نه امری صرفاً سیاسی، بلکه جلوهای از کرامت انسانی میدانند که در پرتو اراده و آگاهی متعالی انسان شکل میگیرد. از نگاه ایشان، انتخاب اجتماعی زمانی اصیل و مؤثر است که ریشه در فهم دقیق از تکلیف، آگاهی از مسؤولیت و آزادی در چارچوب تعالیم دینی داشته باشد. تأکید ایشان بر «ایران قوی» بر پایه حضور مردم، شاهدی روشن بر نگرش وظیفهمحور و الهی به مساله مشارکت است؛ نگرشی که میان مردمسالاری و دینداری تعارضی نمیبیند، بلکه آن دو را مکمل میداند.
* نهادسازی و سیاستگذاری در خدمت مشارکت مردمی
نظام اسلامی با تأسیس نهادهایی چون شورای اسلامی شهر و روستا، شوراهای فرهنگی، بسیج مردمی و تشکلهای خودجوش اجتماعی، بستری برای بروز اراده مردم در سطوح خرد و کلان فراهم کرده است. رهبر انقلاب بارها بر تقویت این نهادها به عنوان حلقههای واسط بین مردم و حاکمیت تأکید کردهاند. کارویژه این نهادها نه فقط بیان خواست عمومی، بلکه تمرین مسؤولیتپذیری، تصمیمسازی جمعی و بازآفرینی سرمایه اجتماعی است.
* مردمسالاری دینی؛ تمایز تمدنی با دموکراسی غربی
در نظامهای لیبرال - دموکراسی، مشارکت اغلب به رایگیری محدود میشود، حال آنکه در مردمسالاری دینی، انتخاب اجتماعی فراتر از صندوق رای، به حوزه سبک زندگی، اقتصاد، تعلیم و تربیت و اخلاق فردی نیز تسری مییابد. رهبر انقلاب با نقد مفهوم آزادی افسارگسیخته در غرب، بر «آزادی در مسیر ارزشها» تاکید دارند؛ آزادیای که بستر انتخاب آگاهانه را فراهم و از استحاله فرهنگی جلوگیری میکند. از این منظر، هر انتخاب اجتماعی، یا گامی به سوی تمدنسازی اسلامی است یا عقبگردی به سوی وابستگی.
* مواجهه فعال با تهدید استعمار خارجی و نرمافزارهای نفوذ
از دیگر وجوه تسهیلگری نظام اسلامی، تبیین تهدیدهای نرمافزاری است که با پوششهایی چون آزادی، فردگرایی یا سبک زندگی نوین درصددند انتخاب اجتماعی مردم را از مبانی دینی و هویتی جدا کنند. رهبر انقلاب این وضعیت را «استبداد رسانهای» یا «تحمیق مدرن» مینامند که با تکنولوژی و تبلیغات، مسیر انتخاب را مهندسی و وارونه میکند. از نگاه ایشان، آگاهسازی مردم و تربیت نخبگان متعهد، راهکارهای مقابله با این پدیده است.
* ارتقای گفتمان عمومی با استعارههای نوین و نقد کلیشهها
یکی از ویژگیهای بیانات رهبر انقلاب، بهرهگیری از استعارههایی نوین برای ارتقای درک عمومی از موضوعات اجتماعی است. بر خلاف کلیشههای رایج که انتخاب اجتماعی را به «تحمل عواقب شخصی» فرومیکاهند، ایشان آن را امری جمعی، تمدنی و مسؤولانه میدانند. برای نمونه، تأکید بر اینکه بدون مشارکت مردم، هیچ دولتی نمیتواند مسائل را سامان دهد، نفی انگارههای دولتمحور غربی و بازگرداندن نقش فعال به مردم است. در نتیجه، نظام اسلامی بویژه رهبر انقلاب، در تحقق حاکمیت اجتماعی مردم، نه صرفاً به دنبال مشارکت عددی، بلکه به دنبال مشارکت مؤثر، مسؤولانه و متعهدانهاند. از نگاه ایشان، تحقق «ایران قوی» از مسیر اراده مردم میگذرد؛ ارادهای که باید در فضای آزادی معقول، آگاهی دینی و ساختارهای تسهیلگر رشد یابد. این نگرش نهتنها از آسیبهای استبداد مدرن پیشگیری میکند، بلکه الگویی تمدنی از تعامل دین و مردمسالاری ارائه میدهد. اکنون پرسش اساسی این است: تا چه اندازه توانستهایم ساختارهای حکمرانی را با این نگاه تطبیق دهیم و به مشارکت واقعی مردم میدان بدهیم؟ پاسخ به این سؤال، کلید عبور از بسیاری از چالشهای پیشرو خواهد بود.