نوید یکتاپرست: این روزها اظهارات مسعود پزشکیان، مبنی بر اینکه در ابتدا قصدی برای رسیدن به مقام ریاستجمهوری نداشته و هدف اصلیاش افزایش مشارکت در انتخابات بوده، محل تامل شده است؛ چه، او این کلمات را برای بار چندم تکرار کرده است. این سخنان اگرچه از جنبه انسانی میتواند نمودی از صداقت و شفافیت تلقی شود اما در عرصه خطیر سیاست و مدیریت کلان کشور، ابهامات و پرسشهای عمیقی را به همراه دارد و شکاف میان فرد نامزد و مسؤولیت یک رئیسجمهور را نمایان میکند.
پزشکیان که با سابقه وزارت و نمایندگی مجلس شناخته میشد، خود را در موقعیتی یافت که فراتر از برنامهریزی و آمادگی اولیهاش بود. این وضعیت، تناقضی درونی را به تصویر میکشد: نیتی خیرخواهانه برای تقویت مشروعیت نظام از طریق افزایش مشارکت که در عمل به مسؤولیتی عظیم بدل شده است که شاید برای آن تمهیدات دقیقی اندیشیده نشده بود. او حتی در زمان ثبتنام برای نامزدی نیز اعلام کرده بود برای ایجاد «مشارکت پرشور» وارد عرصه رقابت شده است. این رویکرد، در حالی که میتواند بیانگر دوری از قدرتطلبی باشد، این نگرانی را ایجاد میکند که برنامهمحوری جای خود را به بداههپردازی در مواجهه با چالشهای بزرگ کشور بدهد.
این وضعیت شباهتهایی به پدیده «سندروم ایمپاستر» یا «احساس نااهل بودن نسبت به نقش» دارد. در این حالت، فرد به رغم کسب اقبال و محبوبیت نسبی، ممکن است خود را برای جایگاه جدیدش کاملاً آماده نبیند. چنین احساسی میتواند تصمیمگیریها را محتاطانه و همراه با تردید کند. این خطر وجود دارد که فرد، به جای ایفای نقش «راننده تحولات» در جایگاه «مسافر وقایع» قرار گیرد و به جای کنشگری فعال، صرفا نظارهگر باشد.
پزشکیان امروز با واقعیتی غیرمنتظره و مسؤولیتی بسیار سنگینتر از نیت اولیه خود روبهرو است. صداقت او در بیان این حس، هرچند قابل احترام است اما میتواند ناخواسته تردیدهایی را در بدنه جامعه و ساختار سیاسی ایجاد کند. اعتماد عمومی در عرصه سیاست، بیش از آنکه بر نیات افراد استوار باشد، بر تصور جامعه از ثبات، قاطعیت و توانمندی فرد بنا میشود. زمانی که یک رئیسجمهور اعلام میکند «برای ریاست نیامده بودم»، ناهمخوانی عمیقی میان تصویر ذهنی مردم از یک رئیسجمهور آماده و واقعیت درونی او شکل میگیرد.
این امر بویژه در شرایطی که کشور با بحرانهای اقتصادی - اجتماعی متعدد روبهرو است، میتواند به تضعیف حس ثبات و امید منجر شود. مردم انتظار دارند رئیسجمهوری که سکان هدایت کشور را در دست میگیرد، نه تنها خواهان این جایگاه، بلکه آماده و مجهز برای پذیرش مسؤولیتهای طاقتفرسای آن باشد.
برای عبور از این چالش، پزشکیان نیازمند گذار آگاهانه و سریع از مرحله «تردید در نقش» به مرحله «تعهد قاطع به مسؤولیت» است. او باید به افکار عمومی و نخبگان سیاسی نشان دهد نیت اولیهاش برای افزایش مشارکت، اکنون در قالب برنامههایی مدون و تصمیماتی کارآمد برای حل مشکلات کشور تجلی خواهد یافت.
صداقت، هرچند یک فضیلت اخلاقی ارزشمند است اما برای مدیریت کشور کافی نیست. جامعه امروز ایران بیش از هر زمان دیگری به عملگرایی، ثبات و برنامهریزی مدون نیاز دارد. برای بازسازی این تصویر، دولت پزشکیان باید با شفافیت بیشتری اهداف، اولویتها و سیاستهای اجرایی خود را تشریح کرده و با تشکیل تیمی منسجم و کارآمد، نشان دهد توانایی تبدیل نیتهای خیرخواهانه به دستاوردهای ملموس را دارد. در غیر این صورت، این خطر وجود دارد که روایت «پیروزی بدون برنامه» در اذهان باقی بماند و دولت به نمادی از ناپایداری سیاسی تبدیل شود؛ یعنی رئیسجمهوری که نه از دل یک اراده معطوف به قدرت و برنامهریزی، بلکه در کوران حوادث به جایگاه ریاست پرتاب شده است.
در نهایت، شاید عمیقترین جنبه این «اعتراف صادقانه»، واداشتن جامعه به تأملی دوباره درباره مفهوم مسؤولیتپذیری است. ریاست جمهوری در دنیای سیاست، پیش از هر چیز، تصمیمی آگاهانه برای پذیرش باری سنگین است، نه واکنشی منفعلانه به موج حوادث. همانگونه که در پزشکی، نیت خیر بدون مهارت، بــرنامه و ثبات قــدم، ممکن است به نتــایج معکوس مــنجر شود.
نگاه
دلسوزانه با آقای رئیسجمهور
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها