سیدحسن صفوی: گاهی مدال نقره، نه نشانه شکست که یادگاری از شجاعت است. داستان حضور مهدی حاجیموسایی در مسابقات تکواندوی قهرمانی جهان، روایتی از ایستادن روی لبه درد و ادامه دادن است؛ روایتی که نشان میدهد بعضی مبارزهها نه بر اساس امتیاز که بر اساس میزان تحمل درد سنجیده میشود. او نه فقط مبارزه کرد، بلکه جنگید؛ آن هم در مسیری که قدم به قدمش سنگینتر میشد. رقابتهای تکواندوی قهرمانی جهان در ووشی چین، دوم تا ۸ آبان، جایی است که نزدیک به 1000 تکواندوکار از 179 کشور گرد آمدهاند تا سهم خود را از تاتامی بگیرند. در این میان، نگاهها به وزن 63- کیلوگرم مردان بود؛ وزنی پر از نامهای بزرگ. حاجیموسایی اما در همان گامهای نخست نشان داد آمده مدال بگیرد نه اینکه فقط «حاضر» باشد. اول با نماینده بریتانیا روبهرو شد؛ مبارزهای که بیشتر شبیه گرم کردن بود. ضربات او دقیق، زمانبندیاش مناسب و فاصلهگیریاش حسابشده بود. امتیازهای بالا در ۲ راند پیاپی، بدون مکث. سپس نوبت حریف آلبانیایی رسید؛ باز هم ۲ راند سریع، بیهیچ نشانی از تردید. اینجا هنوز کسی از درد چیزی نمیدانست، هنوز همه چیز شبیه مسابقهای عادی بود.اما از مرحله یکهشتم پایانی به بعد، فضای مبارزات تغییر کرد. حریف ترک، جنگنده و بیامان، تلاش کرد ریتم مبارزه را از دست حاجیموسایی خارج کند اما او با هوشیاری، سرعت و کنترل زاویه بدن، اجازه نداد جریان امتیازدهی از دستش خارج شود. شرایط در راندهای پایانی سخت شد اما مهدی میدان را با اراده خود نگاه داشت. در یکچهارم نهایی، حریف از نروژ بود؛ دارنده مدال دانشجویان جهان. این بار مبارزه سختتر بود. حریف باهوش، فریبکار در ضربات و آشنا به بازیهای پا اما حاجیموسایی با خونسردی فاصله امتیازی را مدیریت کرد. نه عجله کرد، نه ریسکهای بیفایده انجام داد. همان اندازه ضربه زد که باید. نقطه اوج مسیر، نیمهنهایی بود. جایی که روبهروی او یک نام بزرگ ایستاد: جون جانگ از کرهجنوبی، صاحب مدال المپیک و جهان. کسی که سابقهاش خودش کافی بود تا تاتامی را سنگین کند. مبارزه تا راند سوم ادامه یافت. ضربات رد و بدل شد، فاصلهها کم شد، بافت عضلانی هر ۲ تکواندوکار به مرز عدم تحمل رسیده بود اما حاجیموسایی کاری کرد که فقط معدودی از تکواندوکاران ایرانی در تاریخ موفق به انجام آن شدهاند: پیروزی بر نماد تکواندوی شرق، آن هم در مسابقات جهانی. و بعد رسیدیم به فینال؛ جایی که داستان از روایت امتیاز فاصله گرفت و به قلمرو اراده رسید. محمدخلیل جندوبی از تونس، قهرمانی که لباس تجربه را مثل یک زره تن کرده بود. مبارزه آغاز شد، مهدی پیش افتاد، ریتم گرفت اما بدنش خیانت کرد. درد ابتدا خاموش بود، سپس ضربه شد، بعد فشار، بعد توقف. ۳۰ ثانیه تا پایان راند. فقط ۳۰ ثانیه اما گاهی ثانیهای میتواند اندازه یک فصل از زندگی طول بکشد. مهدی نتوانست ادامه دهد. تاتامی را با درد ترک کرد. مدال نقره را گرفت اما قلب خیلیها گفت: «این طلا بود که از دست رفت، نه نقرهای که به دست آمد».
در همان روز، مهلا مومنزاده در وزن 49- بعد از یک پیروزی و یک شکست از گردونه رقابت کنار رفت اما روز، روز مهدی بود؛ روز فهمیدن اینکه ورزش حرفهای چقدر بیرحم است. نقرهای که مهدی حاجیموسایی گرفت، نقرهای معمولی نیست. نشانی است از اینکه ایستادن زیر فشار، خودش یک قهرمانی است. شاید مدال نقره باشد اما روایتش طلایی است.
جنگ مهدی حاجیموسایی تا لحظه آخر روی تاتامی
نقره با درد
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها