11/خرداد/1404
|
06:31
۲۲:۵۰
۱۴۰۴/۰۳/۰۹
«سووشون» و نماوا به خاطر دور زدن قانون و عدم دریافت مجوز پخش توقیف و مسدود شدند

سناریوی هرج و مرج فرهنگی

معین‌الدین ‌راد: ماجرای توقیف سریال «سووشون» و مسدود شدن پلتفرم نماوا، بار دیگر زنگ هشدار را در حوزه سیاست‌گذاری و نظارت فرهنگی کشور به صدا درآورد؛ ماجرایی که نه صرفاً بهانه‌ای برای طرح یک نزاع حقوقی یا توقیف یک محصول رسانه‌ای است، بلکه نشانه‌ای مهم از نوعی بازی خطرناک با قانون، حیثیت فرهنگی و افکار عمومی در میدان تولیدات نمایشی است. مرکز رسانه قوه قضائیه، در بیانیه‌ای رسمی اعلام کرد سریال «سووشون» به ‌دلیل عدم دریافت مجوزهای قانونی از سوی نهادهای ذی‌ربط توقیف شده و در پی تخلفات متعدد پلتفرم پخش‌کننده آن یعنی نماوا، این سامانه نیز مسدود شده است. اما ماجرا فراتر از این عبارات حقوقی ا‌ست و در دل خود، داستانی تکرارشونده و البته نگران‌کننده را روایت می‌کند.  نخستین نکته قابل تأمل، بی‌اعتنایی علنی و عامدانه به نظام صدور مجوز است. سریال «سووشون» که اقتباسی است از رمان مشهور و البته بحث‌برانگیز سیمین دانشور، از ابتدا با حاشیه‌های فراوانی همراه بود.  تهیه‌کنندگان این اثر مراحل رسمی اخذ مجوز را طی نکردند و بدون اخذ مجوز، با همدستی نماوا، اقدام به پخش غیرقانونی این سریال کردند. گویی از ابتدا قرار بوده «سووشون» نه در قامت یک اثر هنری که در قالب یک پروژه رسانه‌ای پرسروصدا برای خلق بحران و جلب توجه وارد میدان شود.
باید به ‌یاد داشت که تجربه توقیف‌های رسانه‌ای در سال‌های اخیر، همواره با یک سناریوی ثابت همراه بوده است: انتشار یا پخش یک اثر بدون مجوز، اعتراض نهادهای فرهنگی و قانونی، بالا گرفتن تنش رسانه‌ای، توقیف اثر و نهایتاً موجی از مظلوم‌نمایی و ژست آزادی‌خواهی توسط عوامل آن در شبکه‌های اجتماعی. این سناریو درباره «سووشون» نیز عیناً تکرار شد؛ بی‌آنکه دریافت مجوز صورت گرفته باشد یا پاسخگویی‌ای در برابر افکار عمومی و نهادهای مسؤول در دستور کار باشد. اما پلتفرم نماوا نیز در این ماجرا نقش پررنگی دارد. تخلف این سامانه صرفاً در حد پخش یک اثر بدون مجوز نیست، بلکه مسأله اصلی، تکرار این رویه و مقاومت آشکار در برابر نظم حقوقی کشور است. نماوا در سال‌های اخیر بارها نسبت به تعهدات قانونی خود بی‌توجه بوده و با استناد به تفسیرهای مبهم از قانون، خود را از شمول نظارت فرهنگی خارج دانسته است. این در حالی‌ است که در نظام جمهوری اسلامی ایران، هیچ پلتفرم رسانه‌ای نمی‌تواند خود را مستقل از حاکمیت بداند، بویژه هنگامی که در عرصه‌ای به‌ این‌ حد حساس و راهبردی چون فرهنگ و هنر فعالیت می‌کند. تکرار این تخلفات، شائبه‌ای جدی را تقویت می‌کند: آیا پلتفرم‌های نمایش خانگی در پی آن هستند که با خلق بحران‌های ساختگی، خود را به ‌عنوان قربانی سانسور و محدودیت جلوه دهند تا از این رهگذر، نه‌تنها توجه افکار عمومی را به خود جلب کنند، بلکه حیات تجاری و مخاطب‌محور خود را نیز تضمین کنند؟ آیا توقیف سریال «سووشون» و انسداد نماوا، آن‌گونه که برخی می‌کوشند القا کنند، واقعه‌ای ناگهانی و صرفاً حقوقی است یا بخشی از یک راهبرد رسانه‌ای حساب‌شده برای افزایش بازدید، داغ‌ کردن تنور شبکه‌های اجتماعی و بهره‌برداری حداکثری از مظلوم‌نمایی است؟ چنین پرسش‌هایی بی‌دلیل نیست، بویژه آنکه در موارد مشابهی چون سریال «زخم کاری» یا «قورباغه» نیز شاهد رفتاری مشابه بودیم؛ تکرار همان الگوی ساخت بحران، تهییج فضای مجازی و نهایتاً فروش حداکثری در لوای یک روایت اعتراضی. از سوی دیگر، لازم است به یک خلأ نهادی نیز اشاره کنیم. در حالی ‌که ساختارهای نظارت بر سریال‌های تلویزیونی همچنان کارآمد و نسبتاً یکدست‌اند، حوزه نمایش خانگی دچار نوعی بی‌ثباتی حقوقی، سردرگمی نهادی و آشفتگی مدیریتی است. بارها دیده‌ایم که سریال‌هایی در قالب شبکه نمایش خانگی تولید و پخش می‌شوند اما مسیر مجوزدهی آنها روشن نیست، نهاد ناظر مشخصی ندارند یا درگیر نوعی مماشات آشکار از سوی برخی مسؤولان می‌شوند. 
اگر ساختار مشخص، شفاف و الزام‌آور برای ضمانت نظارت و حتی برخورد با تخلفات در این عرصه وجود داشت، بی‌تردید ماجرای «سووشون» هرگز به نقطه کنونی نمی‌رسید. نکته تأسف‌بار آن است که برخی هنرمندان و چهره‌های رسانه‌ای نیز آگاهانه یا ناآگاهانه به این بازی دامن می‌زنند. در همان ساعات اولیه اعلام توقیف، موجی از حمایت‌های احساسی، توییت‌های اعتراضی و استوری‌های اینستاگرامی از سوی برخی بازیگران و فعالان فرهنگی منتشر شد که بی‌هیچ اشاره‌ای به اصل ماجرا، صرفاً در نقش تقبیح‌کننده قوه ‌قضائیه و نهادهای نظارتی ظاهر شدند. گویی برای این چهره‌ها، اصل مهم نیست؛ مهم آن است که در هر بزنگاه تنش‌زا، ژست آزادی‌خواهی خود را حفظ کنند، حتی اگر این ژست بر بستر نقض قانون، عبور از حاکمیت و نادیده‌گرفتن مصالح فرهنگی کشور بنا شده باشد. اصرار بر قانون‌گریزی و ایفای نقش مظلوم و قربانی آزادی، گویی به سناریوی جذاب برای برخی سازندگان فیلم و سریال تبدیل شده است. واقعیت این است که توقیف «سووشون» و انسداد نماوا، نه یک واقعه استثنایی، بلکه امتداد روندی است که اگر به‌موقع و با قاطعیت مدیریت نشود، می‌تواند در آینده به یک بحران تمام‌عیار فرهنگی تبدیل شود. پلتفرم‌های نمایش خانگی به ‌واسطه ماهیت خصوصی و نفوذ گسترده در جامعه، نیازمند سازوکاری مشخص، پاسخگو و جامع در حوزه نظارتند. فرآیند صدور مجوز کاملا شفاف اعلام شده است. اما باید ضمانت اجرایی قوی‌تری برای پایبندی به این سازوکار ایجاد شود. از همه مهم‌تر، برخورد با تخلفات باید سریع، صریح و مؤثر باشد تا دیگر هیچ تولیدکننده‌ای به‌ خود اجازه ندهد از مسیر بحران‌سازی برای جذب مخاطب و فروش بیشتر استفاده کند. تجربه سریال «سووشون» فرصتی ا‌ست برای بازاندیشی در سیاست‌گذاری فرهنگی. بازبینی مقررات، شفاف‌سازی مسؤولیت‌ها و تسریع در واکنش نهادهای قانونی، گام‌هایی است که باید هر چه سریع‌تر برداشته شود. همزمان نباید اجازه داد تخلف، به‌ واسطه مظلوم‌نمایی به کنش اعتراضی بدل و قانون‌گریزی به ‌عنوان مقاومت فرهنگی تصویر شود. هنر، اگر در چارچوب قانون و ارزش‌های ملی حرکت نکند، به ابزاری برای نفوذ رسانه‌ای، واگرایی فرهنگی و فروپاشی اجتماعی تبدیل خواهد شد. 
در نهایت، آنچه امروز شاهد آن هستیم، تلاقی 2 روایت متضاد است: از یک‌سو قانون و نظم نهادی و از سوی دیگر، میل به فرار از نظارت و ایجاد خودمختاری رسانه‌ای. این تقابل، اگر بدون تعارف و با صراحت مدیریت نشود، نه‌تنها فضای فرهنگی کشور را به انفعال خواهد کشاند، بلکه زمینه‌ساز نوعی آنارشیسم رسانه‌ای خواهد شد که در آن، هر کس مجاز است با پلتفرمی در دست و مخاطبی فریب‌خورده، هرچه خواست تولید کند و هر طور خواست بفروشد؛ بی‌آنکه مسؤولیتی در برابر قانون، فرهنگ یا ملت داشته باشد.

ارسال نظر
پربیننده