11/تير/1404
|
02:41
۲۲:۲۱
۱۴۰۴/۰۴/۱۰
ارزیابی فارن پالیسی از جنگ اسرائیل با ایران

سیاست ابهام هسته‌ای، نتیجه‌ معکوس برای اسرائیل

حسین مهدی‌تبار: جنگ با ایران برای رژیم صهیونیستی نتیجه معکوس داشت؛ این را فارن پالیسی نوشته؛ درباره جنگی که نتوانست خواسته‌های رژیم را محقق کند. صهیونیست‌ها با هدف نابودی برنامه اتمی ایران، تخریب برنامه موشکی کشور و حتی سقوط نظام حاکم بر ایران، وارد جنگی پرهزینه شدند اما نه‌تنها به اهداف خود نرسیدند، بلکه پیامدهایی عکس انتظارات‌شان را به دنبال داشت. این جنگ که 12 روز به طول انجامید، با وجود عملیات پیچیده و برنامه‌ریزی‌شده رژیم اشغالگر، نتوانست دستاوردهای استراتژیک مدنظر این رژیم را محقق کند و در عوض، ایران را در موضعی قوی‌تر، هم در بعد نظامی و هم در بعد سیاسی و اجتماعی قرار داد. 
فارن پالیسی گزارش می‌دهد: اسرائیل جنگ را با یک عملیات نظامی جسورانه آغاز کرد. سال‌ها کار اطلاعاتی منجر به انجام عملیات‌های مخفیانه‌ای شد که شامل استفاده از پهپادهای مونتاژشده در داخل ایران، انفجار بمب‌ها و ترور هدفمند فرماندهان نظامی و دانشمندان ایرانی بود. به دنبال این اقدامات، حملات هوایی  به پایگاه‌های نظامی و تأسیسات هسته‌ای مانند نطنز و فردو انجام شد اما اهداف اسرائیل فراتر از زیرساخت‌های استراتژیک بود. محله‌های مسکونی، زندان‌ها، دفاتر رسانه‌ای و ایستگاه‌های پلیس نیز هدف قرار گرفت که نشان‌دهنده استراتژی گسترده‌تر برای ایجاد هرج‌ومرج و تحریک ناآرامی داخلی در ایران بود. با این حال، این اقدامات نه‌تنها به بی‌ثباتی نظام ایران منجر نشد، بلکه نتیجه‌ معکوس داشت و احساسات ملی‌گرایانه را در ایران تقویت کرد.
هزینه انسانی این جنگ بسیار سنگین بود. به گزارش فارن پالیسی، در ایران دست‌کم 935 نفر کشته شدند که از جمله شامل ۴۹ زن، ۱۳ کودک و 5 کادر درمان بود. همچنین ۴۷۴۶ نفر زخمی شدند که ۲۰ نفر آنها کادر درمان بودند. زیرساخت‌های پزشکی نیز آسیب‌های جدی دید؛ از جمله بیمارستان‌ها، آمبولانس‌ها و مراکز اورژانس. در اسرائیل نیز حملات موشکی و پهپادی ایران دست‌کم ۲۸ کشته و بیش از ۳۲۰۰ زخمی بر جا گذاشت. بیش از ۹۰۰۰ اسرائیلی آواره شدند و خانه‌ها و ساختمان‌های عمومی متعددی تخریب شده یا آسیب دید. این خسارات نشان‌دهنده شدت درگیری و ناتوانی اسرائیل در جلوگیری از پاسخ قاطع ایران بود.
فارن پالیسی گزارش می‌دهد با فروکش کردن گردوخاک جنگ، میزان واقعی خسارات در ایران همچنان نامشخص است. این عدم شفافیت، معضل اصلی اسرائیل و متحدان آمریکایی‌اش را نشان می‌دهد: قدرت نظامی به ‌تنهایی نمی‌تواند موفقیت استراتژیک را تضمین کند. اسرائیل با هدف از بین بردن برنامه موشکی و هسته‌ای ایران و حتی سرنگونی نظام این کشور وارد جنگ شد اما هیچ‌یک از این اهداف محقق نشد. در مقابل، ایران با پاسخ‌های سریع و حساب‌شده، از جمله شلیک موشک به شهرها و اهداف استراتژیک اسرائیل، توانایی خود را در حفظ بازدارندگی نشان داد. پس از ورود ایالات متحده به درگیری با بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران، تهران با حمله به پایگاه هوایی العدید قطر، پیامی روشن فرستاد: ایران قادر است دامنه درگیری را فراتر از مرزهای خود گسترش دهد. این اقدام هرچند محدود، نشان‌دهنده توانایی ایران در بالا بردن سطح تنش بود.
یکی از بزرگ‌ترین ناکامی‌های اسرائیل، به گزارش فارن پالیسی، در حوزه هسته‌ای بود. هیچ شواهد قطعی‌ای وجود ندارد که نشان دهد ظرفیت هسته‌ای ایران به‌ طور معناداری کاهش یافته است. در حالی که مقامات دولت ترامپ مدعی بودند حملات، برنامه هسته‌ای ایران را سال‌ها به عقب رانده، ارزیابی‌های اولیه اطلاعاتی آمریکا و اروپا خلاف این را نشان می‌دهد. تصاویر ماهواره‌ای پیش از حملات نشان داد کامیون‌ها تجهیزات حساس را از سایت‌های کلیدی خارج کرده‌اند و ایران اعلام کرده بود یک تأسیسات غنی‌سازی جدید، مخفی و مستحکم ساخته است که احتمالاً از حملات مصون مانده است. مهم‌تر اینکه، ذخایر اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصد ایران و سانتریفیوژهای پیشرفته‌اش به نظر دست‌نخورده باقی مانده‌اند. بدون بازرسی‌های میدانی یا تهاجم تمام‌عیار، تأیید خسارات جدی به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران غیرممکن است. این امر برنامه هسته‌ای ایران را وارد فاز مبهم‌تر و غیرقابل‌پیش‌بینی‌تری کرد.
به گزارش فارن پالیسی، این ابهام به سرعت در حال شکل‌گیری است. تنها 2 روز پس از اعلام آتش‌بس توسط رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، مجلس ایران قانونی برای تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تصویب کرد. به نظر می‌رسد ایران استراتژی «ابهام هسته‌ای» را در پیش گرفته است، مشابه رویکردی که خود اسرائیل سال‌ها در پیش داشته است؛ امتناع از شفاف‌سازی درباره توانایی‌های هسته‌ای خود و ممانعت از دسترسی بازرسان. 
علاوه بر ناکامی در حوزه هسته‌ای، توانایی موشکی ایران نیز با وضوح غیرقابل‌انکاری به نمایش گذاشته شد. به گزارش فارن پالیسی، موشک‌های بالستیک ایران با موفقیت از دفاع هوایی اسرائیل و آمریکا عبور کردند و پایگاه‌های نظامی، مجتمع‌های اطلاعاتی، پالایشگاه‌های نفت و مراکز تحقیقاتی را هدف قرار دادند. اگرچه سانسور اسرائیلی گزارش‌های عمومی را محدود کرد، بیش از ۴۱,۰۰۰ درخواست غرامت برای خسارات جنگی ثبت شد. هزینه‌های مادی و اقتصادی نیز قابل‌ توجه بود. فرودگاه بن‌گورین تعطیل شد، فعالیت اقتصادی بشدت کاهش یافت و فرار سرمایه افزایش پیدا کرد. سیستم‌های دفاع موشکی مانند آرو و تاد بشدت تحلیل رفتند به ‌طوری که تخمین ‌زده می‌شود اسرائیل دست‌کم ۵۰۰ میلیون دلار برای رهگیرهای تاد آمریکایی مصرف کرده است. استیو بنن، مشاور سابق ترامپ صراحتاً اظهار کرد: آتش‌بس برای «نجات اسرائیل» ضروری بود، زیرا اسرائیل «ضربات سختی» متحمل شده و ذخایر دفاعی‌اش رو به اتمام بود. خود ترامپ نیز اذعان کرد اسرائیل «بشدت ضربه خورده» است و در همان کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد چین اجازه خرید نفت ایران را خواهد داشت.
فارن پالیسی گزارش می‌دهد حملات موشکی ایران به ‌دقت تنظیم شده بود. پس از حمله پهپادی اسرائیل به پالایشگاه نفت ایران در میدان گازی پارس جنوبی، ایران با هدف قرار دادن پالایشگاهی در حیفا پاسخ داد. پس از حملات هوایی اسرائیل به مراکز تحقیقاتی ایران که مظنون به ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای بودند، ایران با حمله به مؤسسه وایزمن در نزدیکی تل‌آویو - که مدت‌ها مشکوک به نقش در تحقیقات هسته‌ای اسرائیل بود - تلافی کرد. حملات متقابل نشان‌دهنده توانایی ایران در پاسخ‌های حساب‌شده و تقویت موضع بازدارندگی‌اش بود. 
از منظر اجتماعی - سیاسی، به گزارش فارن پالیسی، جنگ به‌ جای تضعیف نظام ایران، به تقویت حس ملی‌گرایی منجر شد. در جامعه‌ ایران جنگ به لحظه‌ای اتحادبخش تبدیل شد. زمان‌بندی جنگ نیز این حس همبستگی را تقویت کرد. این درگیری در حالی رخ داد که ایران در حال مذاکرات هسته‌ای با دولت ترامپ بود. بسیاری از ایرانیان به انتخاب رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب، مسعود پزشکیان که با وعده دیپلماسی و بهبود اقتصاد به قدرت رسیده بود، امیدوار بودند اما به ‌جای پیشرفت دیپلماتیک، کشورشان هدف بمباران قرار گرفت. در نتیجه، طیف گسترده‌ای از جامعه ایران - از هنرمندان و ورزشکاران گرفته تا ایرانیان مذهبی و غیرمذهبی از جمله نسل Z - برای حمایت از یکدیگر بسیج شدند. غیرنظامیان خانه‌های خود را به روی آوارگان باز کردند. کشته شدن کودکان، پزشکان و مردم عادی در حملات بی‌تفکیک اسرائیل، این تصور را تقویت کرد که هدف جنگ، آزادی ایرانیان نیست، بلکه تجزیه کشور است.
باور دیرینه برخی در واشنگتن مبنی بر اینکه نظام ایران با یک فشار خارجی نهایی فروخواهد پاشید، به گزارش فارن پالیسی، کاملاً بی‌اعتبار شد. نتانیاهو این جنگ را برای حذف چالش استراتژیک ایران آغاز کرد اما در عوض، آسیب‌پذیری‌های اسرائیل را آشکار و ملی‌گرایی ایرانی را تشدید کرد و نتوانست توانایی‌های اصلی نظامی و هسته‌ای ایران را نابود کند. به ‌طور پارادوکسیکال، این جنگ ممکن است جایگاه ایران را هم در منطقه و هم در دیپلماسی بین‌المللی تقویت کند. در حالی که ترامپ و فرستاده‌اش، استیو ویتکاف، همچنان تأکید دارند ایران باید غنی‌سازی اورانیوم را کنار بگذارد، تهران قاطعانه اعلام کرده غنی‌سازی غیرقابل‌مذاکره است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران علناً تأکید کرده ایران هرگز از این حق دست نخواهد کشید. با این حال، ترامپ پیشنهاد کاهش تحریم‌ها و حتی اجازه خرید نفت ایران توسط چین را مطرح کرده و آن را بخشی از «پیشرفت بزرگ» برای آرامش منطقه‌ توصیف کرده است.
از منظری مستقل، ناکامی اسرائیل در این جنگ را می‌توان به چند عامل کلیدی نسبت داد. نخست، اسرائیل توانایی ایران در پاسخ سریع و مؤثر را دست‌کم گرفت. ایران با وجود فشارهای نظامی، توانست با حملات موشکی دقیق و حساب‌شده، نه‌تنها بازدارندگی خود را حفظ کند، بلکه آسیب‌پذیری‌های دفاعی اسرائیل را نیز به نمایش بگذارد. دوم، اسرائیل به ‌اشتباه تصور کرد حملات گسترده به زیرساخت‌های غیرنظامی و نظامی ایران، نظام این کشور را تضعیف خواهد کرد اما این حملات، به ‌جای ایجاد شکاف، حس همبستگی ملی را در ایران تقویت کرد. سوم، وابستگی بیش ‌از حد اسرائیل به حمایت نظامی آمریکا بویژه در استفاده از سیستم‌های دفاعی مانند تاد، محدودیت‌های لجستیکی و اقتصادی اسرائیل را آشکار کرد. در نهایت، فقدان یک استراتژی روشن برای مدیریت پیامدهای جنگ، از جمله واکنش‌های دیپلماتیک و نظامی ایران، باعث شد اسرائیل در موضع ضعف قرار گیرد.
در نتیجه، جنگ اسرائیل با ایران نه‌تنها به اهداف خود یعنی نابودی برنامه هسته‌ای، موشکی و سرنگونی نظام ایران نرسید، بلکه نتیجه معکوس داشت. این جنگ توانایی‌های نظامی ایران را به نمایش گذاشت، حس ملی‌گرایی در آن کشور را تقویت کرد و برنامه هسته‌ای تهران را وارد فاز مبهم‌تری کرد که می‌تواند چالش‌های جدیدی برای آمریکا و اسرائیل ایجاد کند. در واقع می‌توان اینطور گفت اسرائیل به‌ جای تضعیف دشمن خود، آسیب‌پذیری‌های خود را آشکار و جایگاه ایران را در منطقه تقویت کرد.

ارسال نظر
پربیننده