ایلیا داودی: دههها ۲ قصه متفاوت برای آینده فلسطین روایت میشد؛ یکی، قصهای بود که در اتاقهای قدرت واشنگتن، تلآویو و پایتختهای اروپایی نوشته میشد؛ قصه مذاکرات بیپایان، معاملاتی که آرمان را به تکهای زمین تقلیل میداد و عادیسازی روابط با نظمی که اشغالگر آن را تعریف کرده بود.
این روایت، فلسطین را به یک پرونده حقوقی قابل چانهزنی تبدیل کرده بود که قرار بود در گذر زمان، غبار فراموشی روی آن بنشیند. اما قصه دیگری هم وجود داشت؛ روایتی که از قلب انقلاب ایران در سال ۵۷ جوانه زد. این نگاه، فلسطین را نه یک مساله سیاسی که قلب تپنده جهان اسلام و نماد جهانی نبرد میان پابرهنگان و قدرتمندان میدید. امام خمینی(ره) و پس از او، آیتالله خامنهای، آزادی قدس را فراتر از تاکتیک به عنوان یک باور و تکلیف معرفی کردند. از این منظر، عملیات توفان الاقصی را نمیتوان صرفا یک درگیری نظامی ساده دانست؛ لحظهای بود که تاریخ ایستاد تا نشان دهد کدام قصه به حقیقت نزدیکتر است.
این عملیات، پژواک بلند یک استراتژی ۴۰ ساله بود که بسیاری آن را آرمانگرایانه و غیرواقعی میخواندند.
* روزی که ایران خلاف جریان آب شنا کرد
وقتی انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، یکی از نخستین کارهای دولت جدید، پایین کشیدن پرچم اسرائیل از سفارتش در تهران و برافراشتن پرچم فلسطین بود. این یک حرکت نمادین ساده نبود. در آن دوران، بسیاری از کشورهای عرب پس از شکستهای پیاپی، در حال کنار آمدن با واقعیت اسرائیل و پذیرش راهحلهای سیاسی بودند. قراردادهایی مانند کمپدیوید امضا میشد و جهان عرب آرامآرام به سمت پذیرش وضع موجود حرکت میکرد.
در چنین فضایی، ایران راهی متفاوت را برگزید. نگاه تهران به اسرائیل، نه به عنوان یک رژیم، بلکه به عنوان یک پایگاه نظامی و فرهنگی غرب در قلب خاورمیانه بود؛ پروژهای استعماری برای تضمین سلطه بر منطقه. این تحلیل در آن زمان بسیار رادیکال به نظر میرسید. ایران در حالی پرچم مقاومت را بلند کرد که خود درگیر جنگی ویرانگر، تحریمهای فلجکننده و انزوایی عمیق بود. حمایت از فلسطین در آن سالها، یک انتخاب لوکس نبود، بلکه وفاداری به اصلی بود که هزینههای سنگینی برای کشور به همراه داشت.
* از باور تا سازمان؛ تولد محور مقاومت
ایران به این درک رسیده بود که آزادی فلسطین از سالنهای سازمان ملل یا میانجیگری قدرتهای جهانی به دست نخواهد آمد. راهحل، در توانمندسازی خود فلسطینیان و نیروهای منطقه نهفته بود. این ایده، بذری بود که طی دههها به درختی تنومند به نام «محور مقاومت» تبدیل شد؛ شبکهای از گروهها و دولتها در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و یمن که یک هدف مشترک آنها را به هم پیوند میداد؛ پایان دادن به سلطه آمریکا و پروژه صهیونیسم در منطقه.
حمایت ایران از گروههایی چون حماس و جهاد اسلامی، چیزی فراتر از پول و سلاح بود. این حمایت، انتقال یک باور بود؛ باور به اینکه میتوان با دستان خالی اما با اراده و خلاقیت، در برابر یکی از پیشرفتهترین ارتشهای جهان ایستاد. دانش فنی، استراتژیهای جنگ نامتقارن و یک گفتمان مشترک مبتنی بر اسلامگرایی و مقاومت، موازنه قوا را به شکلی غیرمنتظره تغییر داد. مقاومت فلسطین، از گروهی با سلاحهای سبک، به نیرویی تبدیل شد که میتوانست گنبد آهنین را به چالش بکشد و خواب را از چشمان ژنرالهای صهیونیست برباید.
* صبح ۷ اکتبر؛ لحظه اثبات یک پیشبینی
عملیات توفان الاقصی، نقطه اوج این مسیر طولانی بود و درستی استراتژی ایران را از چند زاویه به نمایش گذاشت.
۱- فروپاشی افسانه شکستناپذیری اسرائیل: رژیم صهیونیستی دههها با تصویر یک دژ تسخیرناپذیر زندگی میکرد؛ دولتی با بهترین سرویسهای اطلاعاتی، دیوارهای بلند و تکنولوژی پیشرفته. اما در یک صبح، گروهی که سالها در سختترین محاصره قرار داشت، این افسانه را در هم شکست. این غافلگیری بزرگ نشان داد امنیت اسرائیل بیش از آنکه متکی بر قدرت نظامی باشد، بر پایه ترس استوار بود و آن روز، دیوار ترس فروریخت.
۲- بازگشت فلسطین به متن اصلی: تا قبل از توفان الاقصی، قطار عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل با سرعت پیش میرفت. آرمان فلسطین در حال تبدیل شدن به یک پاورقی غمانگیز در کتاب تاریخ بود اما این عملیات، تمام معادلات را به هم ریخت. فلسطین بار دیگر به مساله اول جهان اسلام و وجدانهای بیدار دنیا تبدیل شد و ثابت کرد راهحلهای سازشکارانه، تنها صورت مساله را پاک میکند.
۳- صدای مقاومت در قلب غرب: شاید شگفتانگیزترین پیامد توفان الاقصی، موج بیسابقه حمایتهای مردمی در خیابانهای لندن، نیویورک، پاریس و دانشگاههای معتبر آمریکا بود. این همان آیندهای بود که ایران روی آن سرمایهگذاری کرده بود؛ اگر داستان واقعی اشغالگری و رنج مردم فلسطین بدون سانسور روایت شود، حتی شهروندان غربی نیز علیه سیاستهای ریاکارانه دولتهایشان قیام خواهند کرد. این بیداری جهانی، پاداش صبر استراتژیک ایران بود که دههها در انزوا از حقیقتی دفاع میکرد که امروز در پایتختهای کشورهای غرب فریاد زده میشود.
* راهی که از ابتدا درست بود
توفان الاقصی و دنیای پس از آن، گواهی میدهد راهی که جمهوری اسلامی انتخاب کرد، یک تصمیم احساسی نبود، بلکه یک استراتژی عمیق و آیندهنگرانه بود. در روزگاری که جهان راهحل را در تسلیم میدید، ایران بر قدرت ایمان و اراده ملتها برای تغییر سرنوشتشان پافشاری کرد.
امروز، بحرانهای عمیق داخلی در رژیم صهیونیستی و موج جهانی همبستگی با فلسطین، یک پیروزی برای مردم مظلوم غزه و یک دستاورد بزرگ برای استراتژی ایران است. این رویداد ثابت کرد تنها راه آزادی، نه مذاکره از موضع ضعف، بلکه مبارزه از موضع قدرت است؛ اصلی که ایران بیش از ۴۰ سال است پرچمدار آن بوده و به نظر میرسد آینده منطقه نیز بر مدار همین اصل خواهد چرخید.
دیدگاه
سیلی توفان بر صورت متجاوز
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها