رضا رحمتی: تحولات خاورمیانه در ۲ سال گذشته، یکی از مهمترین دگرگونیهای ژئوپلیتیک ۲ دهه اخیر را رقم زد. بعد از 7 اکتبر و خطاهای استراتژیک اسرائیل در هدف قرار دادن اهداف ایرانی، برای نخستینبار در تاریخ معاصر، جمهوری اسلامی ایران از خاک خود به صورت رسمی و علنی به سرزمین تحت اشغال اسرائیل حمله کرد. این یادداشت تلاش میکند از میانبر «وعدههای صادق 1، 2 و 3» به موضوع اثرات 7 اکتبر بپردازد. از این نقطه نظر، «وعدههای صادق» را نه صرفاً یک حمله نظامی، بلکه نقطه عطفی در بازتعریف جایگاه قدرت در منطقه قلمداد میکند. این عملیاتها بسیاری از مفروضات دیرینه درباره برتری مطلق اسرائیل در حوزه امنیت، نفوذ نرم و بازدارندگی را به چالش کشید، معادلهای تازه میان تهران و تلآویو رقم زد و دستان ایران را برای رسیدن به جایجای سرزمین اشغالی بلند کرد.
* بــازدارنـدگی مــطلق تـا آسیبپذیری عیان
پیش از «وعدههای صادق»، اسرائیل در ذهن بازیگران منطقهای و حتی فرامنطقهای، قدرتی با بازدارندگی مطلق تصور میشد. روایت مسلط این بود که هیچ کشوری در خاورمیانه توان حمله مستقیم به اسرائیل را ندارد و هر اقدامی در این سطح با پاسخ ویرانگر مواجه خواهد شد اما حمله ایران به اسرائیل، این تابو را شکست. برای نخستینبار، یکی از بازیگران منطقه نشان داد توانایی عبور از خط قرمز رژیم را دارد. این تحول، اشغالگران را از جایگاه «قدرتی بیرقیب» به «قدرتی آسیبپذیر» تنزل داد؛ تغییری که بیش از آنکه در میدان نظامی رخ داده باشد، در میدان ادراک و روانشناسی قدرت اتفاق افتاد.
به بیان دیگر، اسرائیل از قدرتی بازدارنده با اتکای نمادین، به قدرتی واکنشی با قابلیت محدود در بازدارندگی متقابل تبدیل شد. این دگرگونی، نهتنها ساختار امنیتی رژیم، بلکه تصور جهانی از آن را نیز دگرگون کرد.
* فرو ریختن تصویر هژمونیک رژیم
قدرت اسرائیل در خاورمیانه همواره بیش از آنکه ناشی از توان نظامی باشد، ریشه در اعتبار ذهنی و روانی آن داشته است. تلآویو توانسته بود با نمایش ثبات، فناوری پیشرفته و ارتباط راهبردی با غرب، خود را به عنوان «نماد مدرنیته امنیتی» در خاورمیانه معرفی کند اما ۳ عملیات «وعده صادق» این تصویر را فروریخت.
وقتی کشوری چون ایران که سالها در قالب دفاع مثلثی و دفاع منطقهای عمل میکرد، به مرحله اقدام مستقیم میرسد، معنایش این است که بازدارندگی اسرائیل دیگر کارکرد پیشین خود را ندارد. حتی اگر بخشی از موشکها و پهپادهای ایرانی توسط سامانههای دفاعی رهگیری شده باشند، اصل حمله و عبور از خطوط قرمز، اثر روانی بسیار عمیقتری بر جای گذاشت (این در حالی است که طبق مستندات موسسه مطالعات امنیتی آمریکا، نرخ اصابت موشکهای ایران در «وعده صادق 3» بین 60 تا 70 درصد ذکر شده است). از این پس، اسرائیل نه به عنوان بازیگر باثبات، بلکه به عنوان بازیگری دیده میشود که در شرایط بحران دائم امنیتی به سر میبرد.
* جنگ غزه، «وعده صادق» و فروپاشی قدرت نرم منطقهای
مهمترین نشانه کاهش قدرت نرم اسرائیل را باید در سرنوشت توافقات عادیسازی روابط با کشورهای عرب جستوجو کرد. پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، روند موسوم به موافقتنامههای آبراهام با حمایت آمریکا پیش میرفت و حتی زمزمه عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل به گوش میرسید اما جنگ غزه و متعاقب آن ۳ عملیات «وعده صادق»، این روند را متوقف کرد.
کشورهای عرب اکنون دیگر نمیتوانند در برابر افکار عمومی خود، عادیسازی با تلآویو را توجیه کنند. تصاویر ویرانی غزه، نفرت عمومی از سیاستهای اسرائیل و بازگشت گفتمان مقاومت به مرکز فضای عمومی جهان عرب، همگی موجب شد نفوذ نرم اسرائیل در سطح اجتماعی و سیاسی جهان اسلام بشدت کاهش یابد. اگر پیشتر رژیم میکوشید از مسیر دیپلماسی اقتصادی و فناوری خود را «بازیگر عادی منطقه» جلوه دهد، امروز به دولتی منزوی و پرهزینه برای همپیمانانش تبدیل شده است.
* بازدارندگی معکوس و توازن جدید قدرت
۳ عملیات «وعده صادق» همچنین نوعی «بازدارندگی معکوس» ایجاد کرد. در حالی که اسرائیل همواره خود را صاحب انحصار در پاسخ سخت میدانست، اکنون ناچار است در محاسبات امنیتیاش، احتمال واکنش مستقیم و البته ویرانگر ایران را نیز لحاظ کند. اینک بعد از گذشت ۱۰۰ روز از جنگ 12 روزه، بحثهایی مبنی بر گستره عملیاتی برخی موشکهای ایرانی شبیه سجیل مطرح میشود که هنوز هم در حال تغییر محاسبات طرف صهیونیست است. در عمل، توازن بازدارندگی از حالت یکطرفه اسرائیلی به حالت دوطرفه متقارن تغییر کرده است. اسرائیل این پیام را بخوبی دریافت کرده است که از این پس، هرگونه اقدام آن در خاک ایران یا علیه منافع ایران در منطقه، با تهدید حمله مستقیم مواجه است؛ تهدیدی که از سطح شعار عبور کرده و قابلیت عملیاتی آن اثبات شده است. این تغییر، بویژه در محاسبات استراتژیک آمریکا و متحدان عربش تأثیر عمیقی برجا گذاشت. آنها اکنون میدانند معادله امنیتی خاورمیانه دیگر صرفاً بر محور اسرائیل نمیچرخد، بلکه محور جدیدی به نام بازدارندگی متقارن تهران - تلآویو شکل گرفته است.
* افول مشروعیت بینالمللی اسرائیل
در عرصه جهانی نیز مشروعیت اخلاقی و سیاسی اسرائیل در پایینترین سطح تاریخ خود قرار گرفته است. سیاستهای سختگیرانه در غزه، حملات بیوقفه به غیرنظامیان و ناتوانی در ارائه راهحل سیاسی، اسرائیل را در افکار عمومی جهان به دولتی ناقض اصول انسانی و حقوق بشری تبدیل کرده است.
از سوی دیگر، کشورهایی که پیشتر از تلآویو حمایت بیقید و شرط داشتند، اکنون در موقعیت دشواری قرار گرفتهاند. ایالات متحده درگیر تناقض میان حمایت استراتژیک از اسرائیل و فشار افکار عمومی داخلی و جهانی است. اروپا نیز بتدریج در حال فاصله گرفتن از حمایت تمامقد از تلآویو است. عزیمت کاروان کشتیهای صمود به غزه و مصادره آنها توسط اسرائیل در حالی که با پخش زنده و در گستره جهانی انجام میشد، نشاندهنده تاثیر بینالمللی بیاعتباری اسرائیل بود. این وضعیت، عملاً اسرائیل را از یک قدرت بزرگ با پشتوانه سیاسی جهانی، به قدرتی محلی و وابسته به حمایتهای اضطراری آمریکا بدل کرده است.
* جایگاه جدید رژیم در نظم منطقهای
در نتیجه این تحولات، اسرائیل دیگر توان هدایت روندهای ژئوپلیتیک منطقه را ندارد. ابتکار عمل از دستش خارج شده و اکنون در موقعیت دفاعی و واکنشی قرار گرفته است. اگر پیشتر تلآویو بازیگری تعیینکننده در طراحی نظم امنیتی خاورمیانه بود، اکنون باید برای بقا و مدیریت بحران داخلی تلاش کند. همزمان ایران با نمایش توان ترکیبی نظامی و سیاسی خود، به عنوان بازیگر مؤثرتر و پیشبینیناپذیرتری در ذهن قدرتهای منطقهای تثبیت شده است. این تحول، چهره امنیتی خاورمیانه را از نظم تکقطبی اسرائیلی به نظم چندقطبی بازدارنده تغییر داده است؛ نظمی که در آن، هیچ قدرتی قادر نیست بدون درنظر گرفتن واکنش طرف مقابل اقدام کند.
* از قدرت مسلط به قدرت بحرانزده
عملیات سهگانه «وعده صادق» را باید نه صرفاً یک پاسخ نظامی، بلکه یک نقطه چرخش در سیاست منطقهای دانست. این عملیات نشان داد دوران مصونیت اسرائیل پایان یافته و برتری آن در عرصه نرم و نمادین نیز رو به افول است. اسرائیل هنوز از نظر نظامی قدرتمند است اما دیگر نمیتواند بر پایه هالهای از شکستناپذیری و بازدارندگی مطلق رفتار کند.
در نهایت، اسرائیل پس از «وعدههای صادق» در موقعیتی قرار گرفت که میتوان آن را «قدرت بحرانزده» نامید؛ قدرتی که هنوز امکانات سخت دارد اما از سرمایه نرم، اعتماد سیاسی و مشروعیت منطقهای تهی است. در مقابل، ایران با تکیه بر رویکردی ترکیبی از بازدارندگی سخت و اعتبار نمادین، توانسته نظم امنیتی خاورمیانه را به چالشی بیسابقه برای تلآویو بدل کند؛ نقطهای که شاید آغاز شکلگیری موازنهای پایدارتر و واقعیتر در منطقه باشد.
7 اکتبر و بحران بیپایان رژیم صهیونیستی
تهران – تلآویوایستگاه «وعده صادق»
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها