بهراد رشوند: گفته میشود بعضی مسابقهها فقط روی زمین انجام نمیشود؛ از قبل در نگاهها، خاطرهها و آنجایی که غرور زخمی میشود شروع شدهاند. داربی پایتخت هر بار رقم میخورد، شهری را تکان میدهد؛ حالا چه تهران باشد، چه بندر گرم جنوب، چه سرمای تبریز و چه هوای خشک اراک. اینبار هم قصه به همان اندازه پیچیده و پرتنش است؛ چهارمین رویارویی ۲ رقیب دیرینه در مکانی بیرون از مرکز، با پیشزمینههایی عجیب و نتیجههایی که هنوز هم مثل زخمی کهنه هوای تازه میخواهد.
قرار است دوباره استان مرکزی که در سالهای اخیر بیشتر به سکوی اتفاقات بزرگ فوتبال بدل شده، این دوئل را میزبانی کند؛ دیداری که هر بار خارج از تهران برگزار شده، نهتنها شکل و ریخت معمول داربی را گرفته، بلکه یک لایه اضافه از رمز و راز روی آن پاشیده است. اگر بخواهیم به عقب نگاه کنیم، ۳ بار دیگر این برخورد خارج از پایتخت صورت گرفته؛ هر کدام با فضای اجتماعی متفاوت، فهرست بازیکنان خاص و سرنوشتهایی که به طرز عجیبی در حافظه فوتبال رسوب کردهاند.
اولین بار زمستان ۷۳، دیدار برگشتی که قرار نبود مثل همیشه برگزار شود، سرانجام در بندرعباس نزدیک یک پادگان انجام شد. از داربیهای پرهیجان و پرتشویق خبری نبود؛ نه آن هیاهوی همیشگی روی سکوها دیده میشد و نه صدای تند و تیز رقابت. ترکیب ۲ تیم هم تجربه معمول را نداشت؛ غیبت چند نام بزرگ در هر دو سوی میدان به دلیل محرومیت باعث شده بود بازی نوعی سکوت سنگین به خود بگیرد. در نهایت آن مسابقه بدون فتح دروازهها و تنها با یک تساوی سرد خاتمه یافت و حکم صعود تیم آبی به فینال به لطف امتیازهای انضباطی صادر شد.
۸ سال بعد، داستان این بار در شمالغرب کشور اتفاق افتاد. استادیومی در تبریز که به خاطر محدودیتهای برگزاری مسابقه در تهران انتخاب شد، هوایی سرد و زمینی سخت داشت. روی نیمکتها ۲ نگاه متفاوت نشسته بود؛ یکی از جنس سالها تجربه داخلی، دیگری با پسزمینهای خارجی و برنامهمحور. گل اول خیلی زود و تقریباً غافلگیرانه رقم خورد؛ مهاجمی که آن زمان لقبهای عجیبی گرفت و نامش در ذهن بسیاری به عنوان «کسی که زود گل میزند»، باقی ماند اما این گل برای تعیین نتیجه کافی نبود. قرمزها پس از نیمه نخست شکل جدیدی به بازی دادند و با ضربهای هوشمندانه از سوی مدافعی که بعدها یاد و خاطرهاش بدل به بخشی از تاریخ شد، نتیجه را جبران کردند. قضاوت این مسابقه نیز بر دوش داوری خارجی قرار داشت که سالها بعد در سطحی بینالمللی شناخته شد.
سومین داربی بیرون از پایتخت اما فضای متفاوتی داشت؛ نه آن سکوت بندرعباس را داشت، نه سرمای تبریز را. این بار تصمیم به برگزاری در اراک، بر اساس شرایط آماده نبودن استادیوم همیشگی گرفته شد و طرف آبی میدان میزبان بود. میدان اما، برخلاف توازن ظاهری، در لحظات پایانی سرنوشتش وارونه شد. خطایی ناشی از حواسپرتی، شاید از آن جنس لحظههایی که بازیکن ترجیح میداد زمان برگردد و همه چیز را دوباره تنظیم کند، باعث شد داور نقطه پنالتی را نشان دهد. ضربهزن قرمزها که همیشه در لحظههای پراسترس آرامش عجیبی در چهرهاش دیده میشود، توپ را خلاف حرکت سنگربان آبیها روانه کرد؛ یک ضربه دقیق، یک شادی کوتاه و نخستین برد رسمی یکی از ۲ تیم در داربیهای خارج از تهران ثبت شد.
اما شاید عجیبترین نکته در این ۳ تقابل، تفاوت مسیر 2 تیم در همان تاریخها بود. آبیها در هیچ کدام از آن ۳ جدال نبردند و تنها گلی که در جریان مسابقه از سوی آنها به ثمر رسید، موردی بود که سالها بعد بیشتر از خود نتیجه در ذهنها ماندگار شد. از طرف دیگر، قرمزها هر ۲ بار که موفق به باز کردن دروازه حریف شدند، آن را از نقطهای زدند که همیشه محل اختلاف، فشار و بحث بوده: پنالتی. ۲ مدافع، در ۲ دوره متفاوت اما با سرنوشتی مشابه، پشت توپ ایستادند و تاریخ را به شکل خودشان بازنویسی کردند.
حالا به آذر امسال میرسیم. دوباره اراک. دوباره زمینی که در کشاکش بین ۲ تیم بزرگ، تبدیل میشود به چیزی بیشتر از چمن و خطکشی. این بار اما تفاوتها کم نیست: ۲ مربی پرتغالیزبان روی نیمکتها نشستهاند؛ ۲ نگاه با فلسفههای جدا و سبکهای ساختاری متفاوت. شرایط جدول، نیاز به برد، فشار هواداران و تاریخ اغلب نافرجام ۲ تیم در این مدل میزبانی، همه این تقابل را به چیزی فراتر از یک مسابقه تبدیل کرده.
آبیپوشان به دنبال ثبت چیزی هستند که در ۳ تجربه قبل به دست نیاوردند: برد. قرمزها نیز در پی آنند که اثبات کنند پیروزی گذشته اتفاقی نبوده و این بار، گل در جریان بازی هم باید از آن آنها باشد. هر چه هست، صحنه آماده است؛ شهری آرام، زمینی معمولی، ۲ رنگ همیشه رودررو و تاریخی که دوباره میخواهد صفحه جدیدی اضافه کند.
سازمان لیگ و بحث تکراری عدالت زمانی
گلایه پیش از داربی
داستان اعتراضها در آستانه داربی چیز تازهای نیست اما این بار روایت استقلال رنگی جدیتر دارد. بیژن طاهری، چهره آشنای مدیریت آبیها حرفهایی زد که در دلش هم گلایه بود و هم هشدار. او گفت استقلال برای مسابقهای به این حساسیت، ۲ روز کمتر از پرسپولیس استراحت خواهد داشت؛ عددی که شاید روی کاغذ کوچک به نظر برسد اما در عمل میتواند فرق بین تمرین تاکتیکی، ریکاوری استاندارد و حتی کیفیت ذهنی بازیکن را رقم بزند.
او پیش از هر نقدی، از آن چیزی گفت که فوتبال را زیبا میکند: احترام. از نگاه او داربی باید چیزی شبیه عید باشد؛ جشنی که ۲ رنگ قدیمی مقابل هم قرار میگیرند اما حرمت تماشاگران، بازیکنان و فرهنگ فوتبال حفظ میشود. طاهری اشاره کرد در روزهای اخیر این حرمت شکسته شده و فضای اطراف باشگاه پر از دلخوری است. او از «جامعه بزرگ استقلال» گفت؛ جامعهای که اگر مورد بیاحترامی قرار بگیرد، واکنشش طبیعی است و انتظار دارد چنین اتفاقاتی بدون پاسخ نماند.
بعد سراغ وضعیت تیم رفت. تمرینات از چهارشنبه دوباره شروع خواهد شد؛ بازیکنان ملیپوش دیرتر برمیگردند اما دیگر اعضای تیم زیر نظر کادر فنی برنامه آمادهسازی را دنبال میکنند. بازی حذفی پیش روست و مسابقه آسیایی در راه؛ یعنی فشردگی در اوج.
اما نقطه اصلی همان جملهای بود که در پایان آمد: «ما همیشه به قانون پایبند بودهایم اما عدالت باید درباره همه باشد». طاهری تاکید کرد استقلال نه درخواست امتیاز ویژه دارد و نه دنبال تغییر غیرمنطقی برنامه است. تنها مساله این است که شرایط ۲ تیم برای ورود به داربی از نظر زمان استراحت برابر نیست. برای مسابقهای که همیشه از دایره فوتبال فراتر میرود، چنین تفاوتی میتواند تعیینکننده باشد.
اعتراض استقلال شاید فقط یک گلایه ساده باشد اما پیامش روشن است:
داربی باید در زمین تعیین شود، نه در تقویم.